شهر مهربان با معلولان

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

تاکنون تعاريف متفاوتی از معلوليت از سوی سازمانهای مختلف از جمله سازمان بهداشت جهانی ارائه شده که يکی از تعاريف اخير متوجه  پيامدهای شرايط جسمی و ميزان مشارکت فرد آسيب مند در اجتماع است. در واقع تعامل و تاثير گذاری فرد و محيط مبنای اين تعريف قرار گرفته است؛ تا جايی که ناتوانی افراد را تنها وابسته به شرايط جسمی او نمی داند و آن را به شرايط محيطی نيز مربوط می کند. بنابراين دو نفر با شرايط يکسان جسمی به لحاظ تناسب داشتن يا نداشتن شرايط محيط زندگی شان، 2 نوع برخورد متفاوت دارند. پس توانايی های فرد با شرايط جسمی يکسان طبيعتا" در محيط مناسب بيشتر از توانايی فرد ديگر با همان شرايط در محيط نامناسب است.

مناسب سازی محيط به معنای ايجاد قابليت دسترسی افراد آسيب مند به ساختمانهای عمومی و اماکن موجب برابری فرصت ها برای آسيب مندان به منظور حضور در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سياسی می شود.

مناسب سازی واحدهای مسکونی و محيط شهری، آرامش معنوی را برای فرد آسيب مند به همراه می آورد. فرد آسيب مند به علل مختلف دچار ضايعات و نقايص جسمی و روحی می شود و در اجرای نقش ها و وظايف خود با مشکل مواجه است. مشکلات فرد آسيب مند از يک ديدگاه صرفا" به موانع فيزيکی در خانه يا اجتماع مربوط است، اما وجود اين موانع به مرور اثرات منفی خود را در روح و ذهن فرد معلول به جا می گذارد و به ايجاد مقاومت در ذهن فرد معلول نسبت به تحرک و فعاليت در زندگی روزمره منجر ميشود. فردی که هر روز، هر ساعت و هر دقيقه در جريان فعاليت های روزانه با موانعی در تردد برخورد می کند، به مرور دچار خستگی ذهنی مي شود و گوشه نشينی آسان را به تحرک پر دردسر و در مواردی عذاب آور رجحان می بخشد. در اين گونه موارد کسالت روحی نه تنها خود فرد آسيب مند را دستخوش تحولات روحی منفی می کند، بلکه به دليل به تعويق افتادن وظايف و کارکردهايش اثرات مهم و قابل توجهی را بر خانواده و اطرافيان او وارد می آورد. اين اثرات را می توان در خانواده همسری ( همسر و فرزندان ) و در خانواده پدری ( پدر و مادر، خواهر و برادر) مشاهده کرد.

اثرات مناسب سازی محيط بر خانواده :

در تعريف خانواده می توان گفت گروهی است که از پدر و مادر و فرزندان تشکيل شده و دارای کارکردهای بسيار مهم در شکل بخشيدن به شخصيت فرد و اجتماع است. از سوی ديگر، هر يک از اعضای خانواده، نيز نقش و وظيفه يا نقش ها و وظايف مشخص و معين در محيط خانواده دارند. همزيستی و پيوند و يگانگی ميان اعضای خانواده مستلزم حسن اجرای وظايف و کارکردهای هر يک از اعضای خانواده است. به اين معنا، نقش پدر، مادر، فرزند و همسر از طرفی از يکديگر متمايز می شود و از طرف ديگر، مکمل يکديگر و عامل وحدت بخش و تداوم خانواده است.

در اين ميان، اگر نقش و کارکرد عضوی از گروه به عللی دچار اختلال و خدشه شود، دور از انتظار نيست که خانواده تعادل خود را از دست بدهد و در نتيجه قادر به انجام وظايف و کارکردهای خود نباشد. در واقع خانواده ای که در اثر عوامل مختلف از جمله وارد آمدن فشارها و استرس های گوناگون بر اعضاء تعادل خود را از دست داده است. با مشکلات زيادی در راه عمل کردن به وظايف خود مواجه می شود. فرد آسيب مند با از دست دادن اعضای بدن خود و کارکرد آنها يا از دست دادن قوای روحی و ذهنی خود در مقايسه با ديگر افراد جامعه از وضعيت طبيعی خارج می شود و قادر به ايفای نقش ها و وظايف خود به نحو احسن مطابق با ديگر افراد جامعه نيست. در نتيجه بر تعادل خانواده و نقش ها و کارکردهای آن نيز تاثير می گذارد و لذا زمينه ايجاد مشکلاتی برای خانواده را فراهم خواهد آورد.

در بحث از عوامل بيرونی تاثير گذار بر کارکرد اعضای خانواده، بايد به   جامعه ای اشاره کرد که امکانات فعاليت و داشتن کارکرد درست را از افرادی که به نحوی دچار ضعف جسمی يا روحی شده اند، سلب مي کنند.

عضو فيزيکی که از بدن فرد جدا شده، يا کارکرد خود را از دست داده است، اکنون نيازمند جايگزينی با جسمی خارجی است که بتواند کارکردی مشابه با کارکرد عضو اصلی صدمه ديده داشته باشد. در چنين شرايطی، فضا و امکانات محيطی که فرد آسيب مند در آن زندگی می کند، بسيار موثر است. فردی که به علل مختلف از جمله مجروحيت جنگی، حادثه يا بيماری ناگزير از جايگزين کردن ويلچر به جای پاهای خود برای حرکت و فعاليت است، بايد زمينه ای مساعد برای حرکت چرخ های ويلچر نيز بيابد، وجود کوچه ها و خيابانها با فرش های غير مسطح و ناصاف با موانع مختلف عبور و مرور نظير فقدان سطوح شيبدار مناسب، پل های ارتباطی، وجود ميله های مانع، کارکردهای اجتماعی فرد استفاده کننده از ويلچر را به تعويق می اندازد يا بکلی تخريب می کند.

صرف نظر از به تعويق افتادن کارکردهای اجتماعی، سياسی فرد در چنين مواردی، نبود امکانات مناسب و زمينه مساعد برای خروج معولان جسمی، حرکتی از خانه، ديگر کارکردهای او را نيز به تعويق می اندازد.

کارکردهايی که در نظر اول آنقدر عادی و طبيعی جلوه می کند که در بسياری اوقات به دست فراموشی سپرده می شود، نظير؛

- پدری که با فرزند دلبندش برای گذراندن ساعتی از اوقات فراغت به پارک می آيد.

- مردی که اوقاتی را با همسرش صرف مسافرت، گردش های خارج از شهر و مهمانی می کند.

- مادری که می خواهد همچون ديگر افراد با همسر و فرزندش زندگی عادی روزمره داشته باشد.

- فردی که می خواهد وظيفه طبيعی فرزند بودن را برای پدر و مادرش ايفا کند و صدها نمونه ديگر از اين کارکردهای طبيعی اعضای خانواده که برای افراد بدون نقص جسمانی بسيار عادی است. ولی برای آسيب مندان گاهی حتی به شکل آرزويی دور و دست نيافتنی جلوه گر می شود.

مناسب نبودن محيط زندگی جانبازان و معلولان جسمی- حرکتی اعم از محيط داخل منازل آنها يا محيط شهری، موجبات کندی کارکرد و در بسياری از موارد امحای کارکرد شخصی را فراهم می آورد تا آنجا که حتی در بسياری از موارد روابط فرد در خانواده اش را دچار خدشه می کند؛     خدشه ای که گاه حتی تا از هم پاشيدن کانون خانواده نيز پيش خواهد رفت.

***

منبع:   مقاله " شهر مهربان با معلولان"-تهيه كننده : ليلا سنگلجي- روزنامه  جام جم  دوشنبه 26 فروردين  1387 

 

   

 

 

 

   

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved