اعتماد به نفس  عاملی حياتی در زندگی معلولان

    

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 


 

زندگی فراز و نشيب های بسياری دارد؛ لحظه ای شاد و لحظه ای غمگين، لحظه ای اميدوار و لحظه ای نوميد. بارها اتفاق افتاده که فرد بعلت داشتن مشکلات زياد، از زندگی و داشتن لحظاتی توام با آرامش بی نصيب مانده است. هر انسانی هدفی دارد و برای رسيدن به اهداف متعالی خود در تلاش است. من ، شما، ديگری و کلا" همه ما به نحوی برای داشتن يک زندگی راحت و سرشار از آرامش در تلاش و تکاپو هستيم. در دنيای امروز مشکلات روحی - روانی بسيار حاد و طاقت فرسا شده است، تمامی افراد جوامع مختلف به نحوی درگير مشکلات روحی- روانی، افسردگی، نوميدی و هرگونه مشکل خاص خود هستند. حال در اين بين افرادی نيز هستند که علاوه بر مشکلات روحی، مشکلات جسمی و حرکتی نيز دارند. آری معلولان علاوه بر تمامی مشکلات و حوادث زندگی، مشکلات جسمی را نيز تحمل می کنند. همين نکته مهم ترين مبحث در مورد اعتماد به نفس و تقويت روحيه برای ادامه زندگی است. اگر فرد معلول روحيه زندگی کردن و اميد خود را از دست بدهد نمی توان توقع داشت که زندگی سالم و سرشار از آرامشی داشته باشد.

معلولان  دو  دسته هستند: معلولاني  که از ابتدای زندگی به علت مسائل مختلف ژنتيکی و کمبود مواد معدنی و ويتامين ها در بدن مادر دچار معلوليت های مختلفی شده اند. دسته ديگر معلولانی که در طول عمر و زندگی خود بنابر حوادث مختلف، تصادفات، برخی بيماری ها و عوارض گوناگون دچار معلوليت و نقص عضو می شوند. ما شاهديم که تمامی معلولان طی مدتی از زندگی و عمر خود دچار مشکلات روحی - روانی و افسردگی های خاصی می شوند. اما در اين بين لازم است معلولانی که با تمام قواء حس تلاش و حرکت های بسزايی داشته اند را ناديده بگيريم.

حال بايد ديد در اين بين چه کسانی می توانند نقش موثر و مفيدی درتقويت اراده و داشتن روحيه مناسب و حس اعتماد به نفس برای اين قشر داشته باشند.

اولين و مهم ترين کسی که می تواند نقش بسيار موثری در اين امر داشته باشد خود فرد معلول است که به نوعی مشکل جسمی و حرکتی دارد. اگر فرد معلول خودش را قبول داشته باشد و روحيه مناسب و اميد به زندگی را در خود تقويت کند هيچگونه مشکلی نمی تواند مانع پيشرفت و موفقيت او شود.

البته گاهی اوقات مسائل و مشکلات مختلف دست به دست هم داده و در تضعيف روحيه فرد معلول موثر واقع می شوند. بعنوان مثال نگاه های مردم، ديد غلط جامعه نسبت به افراد معلول، حس ترحم ديگران، مشکلات زندگی و معضلات رفت و آمد، کمبود امکانات رفاهی و مناسب برای اين قشر از جامعه و همه اينگونه مشکلات و عوامل که قسمت عمده ای از زندگی معلولان را شامل می شود موجب کاهش اراده و تضعيف روحيه فرد می شوند

در درجه دوم خانواده فرد معلول می تواند نقش موثری در تقويت اراده و روحيه فرد داشته باشد. اگر خانواده بين فرزند معلول و غيرمعلول خود تفاوت قائل نشود و به دور از هر گونه ترحم و دلسوزی سعی در استقلال فرزند خود داشته باشد می توان اميدوار بود که فرد معلول در زندگی شخصی و آينده خود بسيار قوی و غير قابل شکست حاضر شود.

دسته ديگر، دوستان و همسالان فرد معلول هستند. طی دوران تحصيلی، دانشگاه، امور شغلی، تفريحی و تمامی مراحل زندگی، همسالان و دوستان افراد معلول می توانند نقش موثری در زندگی آنها داشته باشند.  چه بسيار افرادی که به خاطر داشتن دوست و هم صحبت خوب و مفيد، به زندگی اميدوار شده اند و تمامی سختی ها را به جان خريده اند تا پابه پای دوستان خود برای داشتن آينده ای روشن تلاش کنند.

درک متقابل و فرق قائل نشدن ميان افراد باعث می شود که فرد معلول همپای ديگران تلاش کند و با تمامی مشکلات اعم از جسمی و روحی و روانی بجنگد، اما آيا همه افراد بدين امر مهم و وظيفه انسانی خود عمل می کنند؟  آيا تمامی افراد جامع سعی می کنند لااقل لحظه ای هم که شده خود را به جای فرد معلول حس کنند؟ آيا سعی می کنند با در نظر گرفتن شرايط خاص اين دسته افراد، مشکلات رفت و آمدی و شرايط زندگی آنها را تجسم کنند؟

آيا افراد به اين نکته توجه می کنند که خدايی ناکرده شايد روزی چنين حوادث خاصی برای آنها نيز اتفاق افتد؟ آنگاه چه توقعی از افراد ديگر و جامعه ای که در آن زندگی می کنند خواهند داشت؟ آيا افراد جامعه درک می کنند که نقص عضو و معلوليت، محروميت نيست بلکه محدوديت است.

دسته بعدی مسئولان و مجريان امور هستند. اگر مسئولان و مجريان هر جامعه ای برای حضور معلولان در بين اجتماع مردم تلاش کنند بطور حتم راهکارهای مختلفی نيز برای حل مشکلات به وجود خواهد آمد. اما در اين بين تنها سازمان بهزيستی مسئول تمامی اوامر نيست بلکه تک تک افراد جامعه مسئول اجرای امور هستند. از بين بردن مشکلات مختلف معلولان تنها مختص قشر خاص و سازمان خاصی نمی شود. معلولان هم عضوی از اجتماع عظيم مردم هستند و بعلت داشتن شرايط جسمی خاص نيازمند سرويس دهی های خاصی نيز هستند.

داشتن روحيه مناسب، شاد و اراده ای محکم و قوی مستلزم ديدگاه روشن بينانه اجتماع است. وقتی فرد معلولی شروع به تلاش و تکاپو برای ساختن آينده ای روشن برای خود و جامعه می کند، اگر افراد مختلف و خانواده ها و تمامی اقشار جامعه مدام کمبودها و نواقص جسمی او را گوشزد کنند آنگاه ديگر نمی توان اميدوار بود که عاقبت جامعه معلولان به سرانجامی شيرين و دلپذير برسد.

همه ما به حقيقت افراد معلول و با استعدادی را ديده ايم که درخشيده اند و مقام های بسيار باارزشی برای کشورمان کسب کرده اند. پس در اينکه می توان روی معلولان حساب کرد  شکی نيست. اما در اين بين برمی گرديم به اراده و روحيه خود افراد معلول. آيا يک فرد معلول اعم از جسمی و حرکتی می تواند آن قدر به خود و اراده خود ايمان داشته باشد که حتی مشکلات نيز نتواند در تضعيف روحيه اش موثر باشد؟ البته که می تواند، اما رسيدن به اين مرحله از اراده نيازمند عزمی راسخ و پشتکاری عظيم است.

معلول اگر خود را قبول کند و به خدای خود ايمان داشته باشد و مطمئن باشد که به همه چيز خواهد رسيد پس مشکلات و فراز و نشيب ها نميتواند مانع رسيدن به اوج قله های خوشبختی و موفقيت شود. اگر از خداوند ياری بخواهيم و عزم خود را جزم کرده و حرکت کنيم همچنين به داشتن آينده ای درخشان اميدوار باشيم ديگر دليلی برای ياس و نوميدی نخواهد ماند.

در اين بين افرادی که بر اثر ضايعات نخاعی ناشی از حوادث و عوامل مختلف دچار معلوليت جسمی و حرکتی شده اند مستلزم شرايط ويژه و رسيدگی های موثرتری هستند. فردی که از ابتدای زندگی سالم بوده و بعد از مدتی در اثر حادثه يا تصادف يا هر گونه معضلی دچار معلوليت ميشود. برای وفق دادن روحيه خود باشرايط ايجاد شده نياز به زمان بيشتری دارد.

قبولاندن شرايط جديد و عادت کردن به معلوليت مورد نظر، برای فردی که دچار آسيب نخاعی شده است بسيار مشکل تر از فردی است که از ابتدای زندگی معلوليت داشته است. اين امر نکته بسيار حادی است . روان شناسان و جامعه شناسان نيز برای يافتن راه حل های مناسب در تلاشند. اما باز هم اراده خود فرد مهم ترين و بارزترين نکته اساسی برای قبول کردن و وفق دادن شرايط است.

سرنوشت دست خودماست و خداوند ما را مختار آفريده، اگر بخواهيم ميتوانيم با هر نوع شرايطی زندگی کنيم و برای داشتن يک زندگی آرام، شکرگزار پروردگارمان باشيم. همينطور اگر نخواهيم شرايط را قبول کنيم، ميتوانيم زندگی را بر خود و اطرافيان تلخ کرده و در انزوا و تنهايی، آينده خود و خانواده مان را تباه کنيم. لذا قبول کنيم که زندگی ادامه دارد و ما نيز عضوی از قشر عظيم اجتماع هستيم و حق زندگی و نفس کشيدن داريم. آنگاه اگر برای رسيدن به نقطه های روشن و فتح آسمان خوشبختی تلاش کنيم، بايد مطمئن باشيم که جامعه نيز ياری مان خواهد کرد.

مطمئن باشيم که موفق خواهيم شد زيرا هر لحظه و همه جا خداوند ياريمان می کند. لبخند بزنيم و شاد باشيم که زندگی از آن بندگان است. به اميد روزی که همه ما انسان ها اعم از معلولان و غيرمعلولان به اوج قله های خوشبختی و سعادت دنيوی و آخروی برسيم.

اگر فرد معلول خودش را قبول داشته باشد و اميد به زندگی را در خود تقويت کند هيچگونه مشکلی نمی تواند مانع پيشرفت و موفقيت او شود.

 

 ****

 

 منبع : مقاله "اعتماد به نفس  عاملی حياتی در زندگی معلولان " -تهيه كننده : فرزانه حبوطی- روزنامه همشهری - بخش جامعه- سه شنبه 15 بهمن ماه1387

 

 

 

 

   

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved