نگرانی های قلبی عروقی در بیماران دچار آسیب نخاعی

www.isaarsci.ir

   
         

 

 

 

 

 

 

 


یکی از نگرانی های مهم بالینی در افراد مبتلا به ضایعات نخاعی (SCI) ، موضوع توانایی بدن آنان در ایجاد تنظیم و کنترل دستگاه قلب و عروق ، با وجود عواقب کوتاه مدت و بلند مدت آسیب نخاعی است . ایجاد اختلال در کنترل سیستم عصبی خودکار (ANS) ، به خصوص در افراد نخاعی که ضایعه آنها در نواحی گردنی و قسمتهای بالای قفسه سینه است ، می تواند منجر به علائمی همچون افت فشار خون ، برادیکاردی ( افزایش ضربان قلب) ، و اتونومیک دیس رفلکسی شود . از جمله نگرانی های دیگر قلبی عروقی مرتبط با SCI ، می توان به ترومبوز وریدهای عمقی (DVT) و خطر بروز بیماری عروق کرونر قلب (CHD در دراز مدت اشاره نمود .
در این مقاله به طور خلاصه به هر یک از این موارد اشاراتی شده است .


شناخت علت


برقراری ارتباط بین ساقه مغز و سیستم عصبی خودکار ( ANS) برای کنترل دستگاه قلبی عروقی اهمیت زیادی دارد . اغلب پس از آسیب های نخاعی این ارتباط درمعرض خطر قرار می گیرد . نورون های سیستم عصبی سمپاتیک (SNS) ( که از سلولهای ستون داخلی میانی وپهلوئی (intermediolateral ( موجود در سطوح عصبی T1-L2 سرچشمه می گیرند ) ، کنترل انقباضات عروقی و توانائی انقباض پذیری عضله قلب را به عهده دارند . اعصاب عضله قلب از سطوح T1تا T4 سیستم عصبیSNS منشاء می گیرند . بنابراین ، آسیب نخاع در نواحی گردنی و قسمتهای فوقانی قفسه سینه ، به خصوص صدمات نخاعی کامل ، باعث می شود افراد صدمه دیده ، توانایی خود را درعملکرد سیستم SNS بطور کامل یا بخش عمده ای از آن از دست بدهند .


بلافاصله پس از آسیب نخاعی ، فشار خون بصورت حاد افزایش می یابد . این پدیده به دلیل آزاد شدن هورمون نوراپی نفرین از غدد فوق کلیوی و پاسخ بالابرنده فشار خون حاصل از وقفه مکانیکی نورون های فعال کننده عروق و نواحی گردنی و قسمتهای فوقانی قفسه سینه نخاع ایجاد می شود. این پاسخ کوتاه با یک دوره کاهش فعالیت سیستم SNS به دلیل وقفه نزولی نواحی سمپاتیک همراه است . فقدان پیام های فوق نخاعی ، باعث اتساع عروق پوستی ، عدم فعالیت سمپاتیک تنگ کننده عروق ، و فقدان پیام های سمپاتیک ورودی به قلب می گردد .


در شرایط بالینی، بیمار مبتلا به آسیب نخاعی به دلیل عدم دریافت پیامهای ورودی سمپاتیک و واگ مستعد ابتلا به هیپوترمی ، هیپوتانسیون، و ضربان قلب قرار می گیرند .


افت فشار خون


در افراد مبتلا به تتراپلژی یا پاراپلژی حاصل از ضایعه در نواحی بالا ، هم فشار خون سیستولیک و هم فشار دیاستولیک نسبت به افراد سالم در حدی کمتر است . کاهش درانقباضات عروقی جبرانی ( از ثانویه گرفته تا تغییرات ایجاد شده در فعالیت سمپاتیک و به خصوص در بستر عروق بزرگ ماهیچه های دستگاه اسکلتی و نواحی وابسته به احشاء ) ، به خاطر کاهش فعالیت عضلانی و تجمع وریدی (در احشاء و اندام تحتانی وابسته)، منجر به کاهش بازگشت وریدی خون، حجم سکته مغزی و فشار خون می گردد . علاوه بر این ، ممکن است افزایش تنظیم اکسید نیتریک ( یک گشادکننده عروق قوی) نیز وجود داشته باشد. همچنین امکان دارد تاکیکاردی نیز به عنوان پیامدی از کاهش فعالیت عصب واگ از طریق سینوس کاروتید به وجود آید ، اما این واکنش برای جبران کاهش سیستم عصبی سمپاتیک (SNS) پاسخی کافی نخواهد بود .


شوک نوروژنیک ( کاهش فشار خون ناشی از علل عصبی ) در بیماران مبتلا به تتراپلژی حاد یا پاراپلژی در سطوح بالا (T1-T4) شایع است. افت فشار خون ممکن است ، با کمک به هیپوپرفوزیون ستون فقرات ، آسیب سیستم عصبی مرکزی را تشدید کند . در ابتداء ، احیاء مناسب مایع برای تمام بیماران مبتلا به آسیب نخاعی (SCI) ، برای حفظ پرفیوژن بافت ضروری است ، هر چند که باید دقت شود از اضافه باری مایعات جلوگیری گردد .


طی مطالعات پراکنده ای که در آنها از مایعات و وازوپروسورها (vasopressors ) ( از جمله : دوپامین، نوراپی نفرین، فنیل افرین) برای دستیابی به یک فشار خون متوسط و در حد 85 میلی متر جیوه و به مدت حداقل 7 روز در بیماران مبتلا به آسیب نخاعی حاد استفاده شده ، نتایج مطلوبی گزارش شده است . برای تعیین یک فشار متوسط شریانی (MAP) ایده آل و نقش بالقوه مایعات و یا درمان دارویی مطالعات بیشتری لازم است . در تنظیم شوک نوروژنیک ابتدا لازم است اطمینان حاصل شود که حجم داخل عروقی بازیابی شود ، و سپس vasopressors (دوپامین، نوراپی نفرین، فنیل افرین ) می توانند برای درمان افت فشار خون مورد استفاده قرار گیرند .


افت فشار خون ارتواستاتیک ، به افت فشار خون سیستولیک بیشتر از 20 میلی متر جیوه و / یا کاهش در فشار دیاستولیک بیشتر از 10 میلی متر جیوه ، هنگام تغییر وضعیت بدن از حالت طاقباز به موقعیت نشسته اطلاق می شود . علائم شایع آن عبارتند از : دوران خفیف سر ، سرگیجه ، تاری دید، یا خستگی . این نوع افت فشار خون ، معمولا" درعرض چند روز تا چند هفته ، همزمان با ایجاد تغییرات جبرانی گیرنده های بسیار حساس دیواره عروق ، تون ماهیچه های اسکلتی ، و سیستم رنین-آنژیوتانسین – آلدوسترون ، بهبود می یابد .


برادی کاردی و آریتمی های قلبی


سیستم عصبی ANS ، الکتروفیزیولوژی قلب را تعدیل می کند و اتونومیک دیس رفلکسی می تواند منجر به دیس ریتمی ( بی نظمی ) گردد . ورودی پاراسمپاتیک به قلب ( از عصب واگ ، عصب جمجمه( [CN] X بی عیب باقی می ماند و می تواند منجر به کاهش ضربان قلب ، به خصوص در آسیبهای نخاعی گردنی گردد . رفلکس برادیکاردی و ، به نسبتی کمتر ، ایست قلبی در آسیبهای نخاعی حاد مورد توجه قرار گرفته اند . برادیکاردی ، بخصوص اغلب با تحریک تراشه ( به عنوان مثال، در طی ساکشن) و هیپوکسی به سرعت تشدید می یابد . ممکن است آتروپین لازم باشد ، و (گاهی اوقات دائمی) بطور موقت دستگاه ضربان ساز قلب استفاده شود . این مشکل معمولا" طی 2 تا 6 هفته اول پس از آسیب نخاعی برطرف می گردد .


اتونومیک دیس رفلکسی


افت نزولی کنترل فوق نخاعی ، به دلیل فعالیت بیش از حد سیستم عصبی سمپاتیک ( hyperreflexi ) می تواند منجر به بروز علائم و نشانه هایی گردد که به نام اتونومیک دیس رفلکسی (AD) شناخته شده اند . علائم آن اغلب به طور ثانویه و با یک محرک مضر در زیر سطح ضایعه ( در افراد مبتلا به آسیب نخاعی در سطح T6 یا بالاتر ، یعنی ، بالاتر از جریان اصلی خارج شده از SNS که مربوط به احشاء است ) رخ می دهد . این مسئله می تواند منجر به افزایش فشار خون شود. AD به عنوان یک افزایش فشار خون بیشتر از 20 میلی متر جیوه بالاتر از پایه تعریف شده است و ممکن است علائم دیگری مانند سردرد، گرگرفتگی / عرق کردن ( دربالاتر از سطح آسیب )، و برادیکاردی وجودداشته باشد . تظاهرات بالینی اتونومیک دیس رفلکسی از خفیف ، یعنی علائم آزار دهنده گرفته تا حاد و تهدید کننده زندگی ، همراه با افزایش قابل توجه فشار خون و حتی خطر خونریزی مغزی متفاوت است .


ترومبوز وریدهای عمقی


در اثر عملکرد کنترلی ANS و کاهش جریان خون موضعی پس از آسیب نخاعی ، گردش خون دراندامهای تحتانی حدود 50-67 درصد نسبت به مقدار نرمال آن کاهش می یابد . عوامل مستعد کننده ابتلاء افراد مبتلا به آسیب نخاعی حاد به DVT عبارتند از : حالت سکون وریدی ثانویه تا فلج عضلانی و حالت ناپایدارانعقاد خون با کاهش فعالیت فیبرینولیتیک همراه با افزایش فعالیت فاکتور VIII.


سندرم متابولیک


سندرم متابولیک ( MetS) یک سندرم شناخته شده اما تا حدودی بحث برانگیز است . عوامل مشخص در تعاریف سندرم متابولیک عبارتند از چاقی مرکزی ( به خوبی تعریف نشده است)، متابولیسم غیر طبیعی کربوهیدرات ( قند خون ناشتا > 100 میلی گرم / دسی لیتر) ، فشار خون بالا (بیش از 85/130 میلی متر جیوه )، تری گلیسیرید غیر طبیعی بالا (بالاتر از 150 میلی گرم / در دسی لیتر) ، و کلسترول HDLغیر طبیعی و پایین (کمتر یا مساوی 50 میلی گرم / دسی لیتر در زنان و mg ≤ 40 / dl در مردان) . سندرم متابولیک با وجود دیابت نوع 2 و بیماری های قلبی عروقی مرتبط شناخته شده است .

****

 

منبع : مقاله  نگرانی  های قلبی عروقی در بیماران دچار آسیب نخاعی" تهیه و تنظیم از : مهندس عباس کاشی ( ohealth2007@yahoo.com) - تیر ماه سال 1392- برگرفته از سایت   http://emedicine.medscape.com

 

 
 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

 

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved