الگوی استفاده از اینترنت توسط افراد مبتلا به آسیب نخاعی

 و ارتباط آن با کیفیت زندگی ازبعد سلامتی

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 





هدف : بررسی الگوهای استفاده از اینترنت ورایانه درمیان افراد مبتلا به آسیب نخاعی (SCI) وارزیابی ارتباط بین استفاده ازاینترنت و کیفیت زندگی ازبعد سلامتی(HRQOL یا کیفیت زندگی ازنظرسلامت جسمی )

طرح : مطالعه براساس طرح مقطعی Cross-sectional

سازماندهی: الگوی سیستم ملی آسیب نخاعی

شرکت کنندگان : افراد مبتلا به آسیب نخاعی ثبت نام کرده در پایگاه اطلاعات ملی

مداخلات : غیرقابل اطلاق

 



شاخص های اصلی برای بررسی نتایج : الگوی استفاده از اینترنت و ارتباط آن با شاخص های HRQOL ، وضعیت سلامتی که  توسط خود فرداحساس می شود ، وضعیت سلامتی درمقایسه با یکسال پیش ، شدت افسردگی ، نمره تعامل اجتماعی ، نمره شغل ، ارتباط با دوستان ، مخاطبین تجاری و رضایت از زندگی .

نتايج : بيشتركساني كه رايانه دارند ، به اينترنت هم دسترسي داشته و عمدتا" براي کارهایی مانند پست الكترونيكي ، كسب اطلاعات مربوط به ناتواني و حتي خريد به طور مرتب از آن استفاده مي كنند . تجزيه و تحليل ها نشان داد كه تفاوت هاي مهمي در دسترسي به اينترنت ، براساس وضعيت آماري جامعه به خصوص در بين كساني كه تحصيلات پايين تري دارند و همچنين در ميان نژادهاي آمريكايي افريقايي و اسپانيايي وجود دارد. تجزيه و تحليل هاي اوليه تك متغيرها ، با در نظرگيري عوامل مربوط به وضعيت آماري جامعه وچهار  شاخص مهم و موثر انجام شد . بيشتر شاخص هاي     HRQOL      براي كساني كه از اينترنت استفاده مي كردند،‌ به طور چشمگیری بهتربود.


نتیجه گیری : با توجه به موانع زیادی كه دربين زيرگروه هاي خاص وجود دارد ، مجموعه اي ازعوامل برروي دسترسي افراد نخاعي به اينترنت تاثيرگذار هستند . استفاده از اينترنت برروي HRQOL افراد، تاثيرات مفيد چشمگیری را داشته است. بنابراين توصيه مي شود که اقدامات هدفمند و مطالعه الگوهاي استفاده صورت پذیرد. 

كليد واژه ها : اينترنت (Internet ) ، گروه هاي اقليت (Minority groups )، كيفيت زندگي (Quality of life ) ، توانبخشي (Rehabilitation) ، ضايعات نخاعي (Spinal cord injuries) .


بسياري از كارشناسان اعتقاددارند كه فن آوري های رايانه ای و اينترنت مي توانند ابزارهاي مفيدي براي بهبود وضعيت سلامتي و رفاه افراد مبتلا به ناتواني هاي مهم محسوب شوند. اما نيل به فوايد اين فن آوري به دليل پایین بودن سطح اطلاعات و يافته هاي متناقض كمي پيچيده شده است . درمورد الگو ههاي كاربرد اينترنت براي افراد مبتلا به ناتواني مطالعات چنداني انجام نشده است ، و هيچ اطلاعات قابل توجهی در اين مورد وجودندارد و تنها يك مطالعه آزمايشي انجام شده که به ارزيابي تاثيراستفاده ازاينترنت برروي اين جمعيت پرداخته است . درهرحال مباحثات وتحقيقات درمورد وضعيت سلامت و رفاه استفاده از اينترنت در بين جامعه افراد غيرناتوان رشدي قابل توجه پیدا کرده است .

 


گرچه بعضي تحقيقات بهره مند ی عامه جامعه را از فوايد استفاده ازرايانه و اينترنت را نشان مي دهد ، اما يكسري از مطالعات مشخص كرده كه نگراني در مورد برخي اثرا ت منفي آنها ازجمله رشد روزافزون انزوای اجتماعی رو به افزايش است . كراوت( Kraut ) و همكارانش يك مطالعه محوري آينده نگركوهورت را درمورد تاثير مثبت استفاده ازاينترنت برروي افسردگي ، تنهايي و استرس انجام دادند. مطالعه ديگري نيز برروي 4113 نفراز افراد بزرگسال انجام شد و نشان داد كه 25 درصد از كساني كه بيش از 5 ساعت در هفته ازاينترنت استفاده مي نمايند ، اعلام كردند كه اين كار باعث كاهش مقدار زماني شده كه آنها به نوعي با دوستان و افراد خانواده  خود بسر مي برده اند يا در خارج از منزل سپري مي كرد ه اند. مطالعه سوم نشان داد كه حتي اگر اينترنت با كاهش ميزان تنهايي اجتماعي همراه باشد ، اما بطور كلي باعث كاهش سلامت اجتماعي مي گردد.

درمقابل شاو (Shaw) و گانت (Gant ) يك سري از مطالعات خود را برروي ارتباط اينترنتي از طريق جلسات چت هدايت نمودند  و دريافتند كه استفاده از اينترنت مي تواند باعث كاهش تنهايي و افسردگي و افزايش حمايت اجتماعي و خودباوري مي گردد. مطالعه ديگري كه برروي 3533 نفر انجام شد ، ‌نشان داد كه در نيمي ازكاربران اينترنت كه بطور تصادفي انتخاب شده بودند ، تبادل نظراز طريق ايميل باعث بهبود ارتباطات با خانواده ودوستان گرديده است. اخيرا" مطالعه اي برروي يك نمونه كوچك كه بطور تصادفي انتخاب گرديد ، انجام و نشان داد كه دسترسي به اينترنت و آموزش آن به افرادي كه سن بالاتر دارند منجربه كاهش تنهايي و افسردگي مي گردد. علي رغم نتايج مثبت ذكرشده ، اين موضوع كه " اينترنت بيشتراز آنكه باعث افزايش ارتباط شود موجب جداسازي مي گردد " ، هنوز بطوري فزاينده مورد بحث است .



با يك روش جديد درمورد شناخت ارتباط بين استفاده از اينترنت و انزواي اجتماعي ، طي يكسري بررسي هاي جديدتر ، هدايت مطالعاتي را كه همبستگي بين استفاده از اينترنت و متغيرهايي نظير تنهايي و افسردگي را نشان مي دهند ،‌ مورد بحث گذاشته شده اند .

اين مطالعات نشان دادند كه به جاي اينكه اينترنت باعث انزوا يا كاهش جمع گرايي گردد ، مردم داراي انواع شخصيتها و ويژگيهاي مي باشند كه احتمالا" مي تواند باعث افزايش ميزان تنهايي و افسردگي آنها گردد   و  موجب مي شود كه آنها كمتر در بيرون به دنبال موقعيت هاي اجتماعي باشند . طرفداران اين نظريه براين اعتقادند كه انواع ويژگي هاي شخصيتي مختلف مي تواند باعث شود كه اينترنت درميان مراودات اجتماعي چهره به چهره ازاولويت برخوردارباشد. براي نمونه مطالعه اي ، فرض را براين قرارداده كه استفاده از اينترنت باعث مشكلات اجتماعي و رواني مي شود و سپس كاربران اينترنتي را درسطح عامه جامعه براساس اين متغيرها مقايسه كرده است . اما يافته ها نشان دادند آن دسته از افرادي كه مشكلات رواني و اجتماعي داشتند ،‌ درواقع اين مشكلات ازسالها پيش ازآنكه از اينترنت استفاده كنند ، براي آنها آغاز شده است . درنتيجه اين نظريه كه اينترنت مي تواند باعث كاهش سلامت رواني و اجتماعي گردد، منتفي گرديده است . طي مطالعه ديگري نيز مطالعه كراوت ( Kraut) تكرارگرديد، و اين تعبير را كه استفاده زيادتر از اينترنت باعث كاهش سلامت روحي رواني مي گردد، نقض گرديد . مطالعات جديدتر نشان دادند كه استفاده از اينترنت درمورد كساني كه ويژگيهاي شخصيتي خاص دارند ،‌احتمال دارد كه ظاهرا" باعث انزواي اجتماعي ( ازجمله بصورت كمرويي ،‌ درون گرايي ) آنان گردد. اما درحقيقت اينترنت مي تواند شكل ارتباطي راحتي براي اين افراد محسوب شود كه درواقع افزايش اتحاد ومشاركت هاي اجتماعي رابه دنبال خواهد داشت و منجربه بهبود وضعيت سلامتي آنان مي گردد .ازطرف ديگراين موضوع مي تواند درمورد افراد ناتوان نيز صدق نمايد ، ‌به خصوص درمورد آن دسته از كساني كه مبتلا به ناتواني هاي شديد بدني بوده و ممكن است به علت مشكلات دسترسي بيشتر ازسايرين ازجامعه دور بمانند.

 

عليرغم آنچه كه گفته شد ، هر روزه اينترنت درفرهنگ ما نفوذ بيشتري پيدا مي كند و كارشناسان توافق دارند كه اينترنت مي تواند برروي زندگي اقتصادي و اجتماعي ما در مقياس جهاني تاثيرگذار باشد. دربسياري از محيط ها ، يك فرد بدون دسترسي به اينترنت‌ دقيقا" به همان طور كه اگرتلفن وتلويزيون نداشته باشد از  مشاركت هاي اجتماعي جدا خواهد ماند . به علاوه درمورد افراد مبتلا به آسيب نخاعي ،‌ مسئله داشتن مهارت هاي رايانه و آموزش آنها جهت برخورداري از وضعيت شغلي بهتر و بهره مندي از امكانات بالاتر اهميت خيلي زيادي دارد. همچنين استفاده از اينترنت مي تواند مي تواند باعث افزايش راندمان و بهبود آن گردد ،‌چرا كه منجر به ارتقاء و پيشرفت مهارت هاي كار با رايانه گرديده است .


با توجه به تقسيمات ديجيتالي بسياري ازانجمن هاي غيررسمي ، ‌همچنان ازعامه جامعه جدا مانده اند . ‌اين تقسيم بندي به صورت افرادي كه دسترسي به امكانات مربوط به فن آوري هاي بالا دارند و ندارند ،‌ صورت گرفته است . در مطالعه اي كه درسال 2000 انجام شد ، ‌ميزان استفاده ازاينترنت درعامه جامعه يعني افراد غيرناتوان 43 درصد بوده است . همچنين در مطالعه سال 1999 ، در بين نمونه اي متشكل از 2196 نفر كه فاقد توانايي انجام كار بودند ، ‌تنها 10 درصد آنها از اينترنت استفاده  مي كردند ، ‌درحالي كه اين رقم براي افراد داراي توانايي انجام كار 57 درصد بوده است . طي مطالعات ديگري كه درمورد افراد ناتوان انجام شد، ‌مشخص گرديد كه ميزان استفاده آنها از اينترنت كمتر ازعامه مردم است ‌ و ميزان آن 28 درصد درمقابل 65 درصد بوده است .



افراد مبتلا به ناتواني احتمالا" با اهداف مختلف علاقمند به استفاده از اينترنت هستند . البته درصورتي كه مانعي براي دسترسي آنها وجود نداشته باشد.

طي يك اقدام آزمايشي ، براي ‌افراد مبتلا به آسيب هاي نخاعي كه هرگز از اينترنت استفاده نكرده اند ،‌ اماكن دسترسي به اينترنت در منزل آنان فراهم گرديد. اين افراد عمدتا" براي انجام كارهايي مانند ايميل ( 86 درصد ) ،‌ جستجو در فضاي وب ( 80 درصد ) ، براي كسب اطلاعات بهداشتي ( 56 درصد ) ،دسترسي به اطلاعات عمومي ( 65 درصد ) و براي سرگرمي ( 64درصد ) بطور مرتب از اينترنت استفاده نمودند. ساير مطالعات نشان داد كه افراد مبتلا به سايرناتواني ها كه از اينترنت استفاده مي كردند ،‌ نيز فعاليتهاي مشابهي را انجام دادند . منابع اينترنتي نيز منابعي بودند كه بيشتر مرتبط با ناتواني آنان بود و گرايش به استفاده ازصفحه اصلي ، فهرستها و گروههاي استفاده كننده از ناتواني،  رشد ي فزاينده داشت.

با درنظرگرفتن الگوهاي كاربردي كه درابتدا توصيف شد ، اينترنت مي تواند از طريق تسهيل ارتباطات ، كاهش موانع فيزيكي براي خريد ، مداخله درمراكزتجاري ، فراهم كردن يك محيط تعامل وايجاد فضايي براي تبادل اطلاعات ، فرصت هاي مناسبي رابراي افراد ناتوان به وجود آورد. همچنين فرصت هاي اشتغال و تحصيل هم تامين مي گردد ، ازطرفي آموزش هاي بهداشتي نيزبراي حذف يا كاهش عوارض ثانويه كه ممكن است در اثرضايعه نخاعي به وجود آيند ، طراحي مي شود   و بالاخره اينكه استفاده از اينترنت مي تواند منجربه نتايج مطلوبي مانند بهبود روحيه ، جدايي ازانزوا ، بهبود دسترسي به كالاها ،‌ خدمات و اطلاعات و ترغيب به توانبخشي ها ي كوتاه مدت و بلند مدت وغيره گردد.

در تحقيق آزمايشي كه در ابتدا ذكرشد ، 78 درصد ازافراد شركت كننده درتحقيق كه در منزل خود به اينترنت دسترسي پيداكرده بودند ، بعداز6 ماه احساس كردند كه اينترنت ، وضعيت سلامتي آنها رابهتركرده است . آنها گزارش دادند كه استفاده از اينترنت برروي كيفيت زندگي (QOL ) ، ‌دسترسي به اطلاعات و بهبود ارتباط با دوستان و اعضاي خانواده اثرات مفيدي داشته است. اين اثرات به بهبود بهداشت رواني ، كاهش قابل توجه فعاليت هاي فردي وافزايش قابل ملاحظه فعاليت هاي اجتماعي برمي گردد .



درهرحال با وجود مزاياي بالقوه ای که استفاد از اینترنت دارد ، هيچ اطلاعات ديگري براي اثبات حصول منافع اينترنت برای افراد ناتوان وجودندارد. درپرتو رشد اينترنت و نتايج متناقض براي زمان بندی تاثيرآن ،‌ تحقيقات بيشتري نیاز است. برای پایان دادن به این موضوع ، یک تحقیق     cross-sectional   درسطح ملی برای افراد مبتلا به ضایعه نخاعی انجام شد تا میزان دسترسی به رایانه و اینترنت وهمچنین الگوهای استفاده ازآنها در میان جمعیت مورد نظرمشخص گردد. سپس به تاثیرات استفاده ازاینترنت برروی وضعیت بهداشت زندگی افراد توجه شده است.

این تحقیق بطور اختصاصی به این سئوالات پرداخته است :

 (1) افراد مبتلا به آسیب نخاعی برای دسترسی به رایانه واینترنت چه الگوهایی دارند ؟

 (2) آیا ارتباطی بین استفاده از اینترنت و شاخص های کیفیت زندگی ازنظر سلامتی وجوددارد؟

(3) آیا درتحقیقات آینده که توسط سیستم های مدل ضایعات نخاعی کشور موسوم به (MSCIS)انجام می شود، موضوع استفاده ازرایانه واینترنت لحاظ شده است ؟

 

روشها

افرادتحت مطالعه



افراد تحت بررسی دراین مطالعه ازافرادی بودند که اسامی آنان جدیدا" درفهرست 16 برنامه MSCIS وجود داشت . آنها ازکسانی بودند که درطول اولین سال بعدازضایعه نخاعی دربرنامه های MSCIS ثبت نام کرده بودند ودرواقع هر 5 سال نیازمند پیگیری های MSCIS بودند . برای این مطالعه ، 2 گروه ازاین افراد مورداستفاده قرارگرفتند ، و درواقع یک عده به عنوان زیر مجموعه (subsample ) عده ای دیگر در نظرگرفته شدند. نمونه کل شامل 516 نفرازافراد شرکت کننده در 12 برنامه MSCIS بودند که دراین برنامه به طور آزمایشی برای پاسخ به یک بررسی فن آوری درنظرگرفته شدند. اطلاعات بدست آمده ازکل نمونه برای پرداختن به فرضیه منسوب به اشکال کاربا اینترنت ورایانه مورداستفاده قرارگرفتند.

درمورد فرضیه دوم ، برای سنجش ارتباط بین استفاده از اینترنت و HRQOL یک زیرگروه ازنمونه ، متشکل از286 نفرازکسانی که درطول یکسال اجرای مداوم برنامه MSCIS به مطالعه آزمایشی فن آوری پاسخ داده بودند ، انتخاب شدند. برای حفظ ارتباط بین استفاده از اینترنت ( ازمطالعه فن آوری آزمایشی) و HRQOL ( ازمطالعه پیگیری برنامه MSCIS ) مستثنی نمودن بقیه 516 نفراز کل نمونه(n_230) که بیش از یکسال ازتکمیل بررسی برنامه پیگیری MSCIS آنها می گذشت ، درزمان بررسی امری ضروری بود.



407 نفر( 79 درصد) از کل نمونه مرد و میانگین سنی آنها 43 سال بود. 79 درصدسفید پوست و 18 درصد ازنژاد آمریکایی افریقایی و4 درصد هم اصالت اسپانیایی داشتند. زبان اصلی تقریبا" تمام آنان ( 98 درصد) انگلیسی بود. میانگین سنی افراد درزمان ضایعه 33 سال و میانگین مدتی که اززمان ضایعه آنان می گذشت ، 10 سال بود. ازنظروضعیت اشتغال حدود نیمی ازآنان (48 درصد) جایی کارنمی کردند ، تقریبا" یک چهارم آنها ( 22 درصد) شاغل بودند ، درحالی که بقیه آنها دانش آموز ، خانه دار یا بازنشسته بودند. درمورد درآمد کلی خانوارها ، در بین تمام مقیاس ها ، بیشترین درصد ها بین 10000 تا 24999 دلار( 30 درصد) یا 25000 تا 49999 دلار ( 23 درصد) گزارش شده است . جدول 1 به مقایسه بین اطلاعات مربوط به کل نمونه آزمایشی استفاده کننده ازفن آوری ، نمونه زیرگروه و نمونه ملی MSCIS را براساس وضعیت آماری انتخاب شده پرداخته است.

ابزارهای اندازه گیری


برای این مطالعه دو ابزار مورد استفاده قرار گرفتند. مطالعه اول یک تحقیق درمورد فن آوری موردنظر بود که به طور  آزمایشی ایجاد ( پیوست 1 را ملاحظه کنید) وبه طور  ویژه برای این مطالعه اجرا گردید. این مطالعه شامل مجموعه ای از سئوالات درباره استفاده ازرایانه واینترنت دریک سطح بزرگتر برای برنامه MSCIS بود که طیف وسیعی از افراد نخاعی که ازاین فن آوری استفاده می کردند را شامل می شد. اطلاعات بدست آمده ازمطالعه دوم یعنی بررسی وضعیت پیگیری برنامه MSCIS ، به صورت جدا از این مطالعه جمع آوری و برای گروه تحقیقاتی آسیب های نخاعی دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه بوستون (BUSPH)  آماده  و قابل استفاده گردید.

تحقیقی که درمورد برنامه پیگیری MSCIS درسطح ملی انجام می شود ، یک ابزار استاندارد شده است که اطلاعاتی درمورد وضعیت سلامتی ، کیفیت زندگی ، درد ، نحوه عملکرد بدن ، استقلال ، استفاده ازخدمات بهداشتی ، و گستره وسیعی ازموضوعات دیگررادر بر می گیرد. مردم اغلب درطول ابتدای بستری شدن خود و طی یکسال بعدازآسیب دراطلاعات MSCIS شرکت داده می شوند . پیگیری های تلفنی نیز در طول یک سال پس ازثبت نام وبعد از آن هر 5 سال یکبار انجام می شود. قبل از ایجاد مطالعه آزمایشی ، برای تحقیق در مورد برنامه پیگیری MSCIS  هیچ سئوالی درباره رایانه ، استفاده از اینترنت یا سایر فن آوریهای کمکی مطرح نشد.

در مطالعه برنامه پیگیری MSCIS ، چند مقیاس استاندارد برای سنجش نتایج حاصله ازجمله رضایتمندی ، افسردگی ، استقلال عملکرد و تسهیلات و موانع برای زندگی روزمره مورد استفاده قرارمی گیرد. تجزیه و تحلیل چهار  مورد ازنتایج حاصله با استفاده از3 مقیاس استاندارد انجام شد: میزان رضایتمندی با مقیاس زندگی (SWLS ) ، مقیاس افسردگی با استفاده ازخلاصه پرسشنامه وضعیت سلامتی بیمار(BPHQ ) ، و نمرات داده شده به وضعیت شغل و ورود به اجتماع ازطریق شاخص ارزیابی ناتوانی کریگ و روش های مربوط به گزارش دهی (CHART ) .

شاخص SWLS برای اندازه گیری یک جنبه از HRQOL استفاده شد که شامل حوزه ای بوده که توسط خود فرد تعیین می شود یعنی رسیدن به اهداف و مقادیر فردی . این مقیاس میزان رضایتمندی از زندگی را بر اساس پاسخ های داده شده به پنج  مورد از جمله " دربیشتر روش ها ، زندگی من نزدیک به ایده ال من است " . پاسخ ها براساس مقیاس Likert و دامنه ای از کاملا" موافق و کاملا" مخالف کدگذاری شدند. ( دامنه از 5 تا 35 ) .

مقیاس افسردگی ازشاخص BPHQ ، به عنوان مقیاسی ازشاخص سلامت روحی روانی مورداستفاده قرار گرفت . این مقیاس میزان شدت افسردگی را با استفاده از 10 مورد از سئوالاتی که در باره مجموعه علائم بیماری درطول 2 هفته گذشته ( یعنی درطول 2 هفته اخیر، هرچندوقت به چندوقت ، به دلیل علاقه اندک یا عدم لذت از انجام چیزی احساس ناراحتی نکرده اید ؟ ) ارزیابی می نماید . پاسخ های داده شده بر اساس مقیاس Likert دارای دامنه ای از به هیچ وجه تا تقریبا" هرروز را در بر می گیرد.

نمره های مربوط به شغل و جمع گرایی بدست آمده ازشاخص CHART به عنوان یک معیار اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. امتیازشغل ، حاصل از 5 سئوال بوده که ازمردم درباره نحوه گذران وقت خود پرسیده شده است ( مقدارساعتی که در هفته برا ی شغل ، تحصیل ، فعالیت های خانه داری ، فعالیت های مربوط به نگهداری خانه ، و تفریحات صرف می گردد). امتیاز جمع گرایی نیز شامل 6 سئوال در مورد ارتباطات اجتماعی ، ازجمله اینکه چه کسانی و چه تعدادی با افراد تحت مطالعه زندگی می کنند ، تعداد تماس ها با دوستان درطول ماه ، تعداد تماس های کاری درماه  و تعداد مکالمات آغازشده با غریبه ها درطول ماه گذشته را شامل می شده است. امتیاز نهایی برای هر مقیاس با دامنه ای از 0 تا 100 محاسبه می شود که نمره 100 نشان دهنده کل توانایی برای زمان اشتغال یا حفظ ارتباطات مرسوم است .

روش اقدام


بررسی تحقیقاتی درمورد فن آوری درحد آزمایشی درطول یک دوره سه ماهه درسال 2003 انجام شد. افراد مورد نظر براي  این تحقیق ازبین شرکت کنندگان در 12 برنامه  MSCIS و ازسراسر ایالات متحده انتخاب شدند. جمع آوری کنندگان اطلاعات به وسیله تلفن با شرکت کنندگان دربرنامه MSCIS   تماس گرفته و آنها را به شرکت درمطالعه تحقیقاتی دعوت کردند. تمام افراد تحت مطالعه قبلا" درفهرست آمار و اطلاعات برنامه ملی MSCIS  قرارداشتند و با آگاهی ورضایت دراین تحقیق شرکت نمودند. برای اجرای مطالعه تحقیقاتی در مورد برنامه فن آوری و درحد  آزمایشی ، جمع آوری کنندگان اطلاعات ابتدا با کسانی تماس گرفتند که دربرنامه پیگیری MSCIS قرارداشتند. سپس برای افزایش اندازه نمونه ، آنها به طورمنظم و با استفاده از یک روش خاص شروع به تحقیق در مورد کسانی کردند که تاریخ اجرای پیگیری برنامه MSCIS آنها جدیدتر بود. یعنی اززمان شروع برنامه تا اجرای پیگیری آنها حداکثریکسال می گذشت ، پیگیری تا دو سال ادامه یافت تا اینکه تحقیق برروی حداقل 500 نفر کامل گردید . به منظور پاکسازی وثبت داده ها یک نسخه از تمام اطلاعات بدست آمده به سامانه مدل دانشگاه Pittsburgh       ارسال وسپس اطلاعات رایانه واینترنت برای انجام کارتجزیه و تحلیل به BUSPH فرستاده شد .

تجزیه وتحلیل اطلاعات


میزان فراوانی استفاده از اینترنت به سه گروه تقسیم بندی شدند :

(1) افرادی که هیچ دسترسی نداشتند و به همین دلیل از اینترنت استفاده نمی کردند

 ( n=90) . ( 2) افرادی که دسترسی داشتند اما به ندرت ازاینترنت استفاده می کردند ( سه باردرماه یا کمتر) ( n=30)

 (3) افرادی که دسترسی داشتند و بطور مکرر از اینترنت استفاده می کردند (بطور هفتگی یا بیشتر) ( n=160) .

این تقسیم بندی برای کنترل تفاوت ها بین کسانی که به اینترنت دسترسی نداشتند و به همین دلیل قدرت انتخاب استفاده از اینترنت را نداشتند ( افراد غیراستفاده کننده ) و کسانی که دسترسی داشتند اما اینترنت رابرای استفاده انتخاب نمی کنند (افراد کم استفاده کننده ) .

ابتدا برای تهیه یک فرم از کل نمونه و  زیر نمونه های تحت مطالعه و مقایسه آنها با نمونه مورد  نظر از برنامه MSCIS ملی ، اقدامات توصیفی از جمله میزان فراوانی وشاخصهای مرکزی و تغییرپذیری انجام شدند . برای پاسخ دادن به اولین سئوال تحقیقات درباره دسترسی واستفاده از اینترنت ، آزمون های کای اسکوئر (chi-square ) ( قسمتی که از تقسیم ربع تفاوت بین یک کمیت واقعی و فرضی بدست می آید ) برای متغیرهای قیاسی اجراگردید و آزمایشات t نیز برای سن افراد در زمان تحقیق و سالهای بعد از ضایعه انجام شدند ( N= 516 ).

برای پاسخ گویی به دومین سئوال تحقیقات یعنی درباره رابطه بین استفاده از اینترنت و HRQOL ، زیر نمونه های تحت مطالعه مورد استفاده قرارگرفتند. زیر نمونه ها شامل کسانی بودند که به سئوالات مربوط به فن آوری های موردنظر ازسئوالات HRQOL بر اساس تحقیقات مربوط به پیگیری برنامه MSCIS در طی یکسال پاسخ داده بودند.( n= 286).

برای آزمایش HRQOL ، مجموعه ای ازسازه ها برای نمایش حوزه های مربوط به HRQOL انتخاب گردیدند  که شامل این موارد بودند : سلامت جسمی ، سلامت روحی روانی ، جامعه گرایی  و  خودمختاری.

 سپس نمایش گرهای خاصی ازبین هریک ازحوزه های مربوط به تحقیقات پیگیری برنامه MSCIS که بر اساس پژوهش های قبلی بیشتر آنها تحت تاثیر استفاده از اینترنت قرارداشتند ، انتخاب شدند. نمایش گرهای انتخاب شده ازاین قرارند : وضعیت بهداشت خود ادراکی و سلامت نسبت به یکسال پیش ( سلامت جسمی ) ، امتیاز افسردگی ( سلامت روحی روانی ) ، امتیازشغل و اجتماع گرایی ،تعداد دوستانی که درطول یک ماه تماس دارند ، و تعداد بنگاه های تجاری یا سازمان هایی که درطول یک ماه تماس دارند( تعامل اجتماعی ) و رضایتمندی اززندگی ( خودمختاری ) .

تجزیه وتحلیل های استنتاجی با استفاده از آزمایشات t ، و آنالیز واریانس (ANOVA ) و بررسی آنالیزهای کای اسکوئر انجام شد . برای تنظیم متغیرهایی که می توانستند برروی HRQOL فرد تاثیرگذار باشند ، رگرسیون های خطی اجراگردید. برای تهیه هر الگوی خطی به شکلی جمع پذیر متغیرهای زیر مورداستفاده قرارگرفتند : سن ، تعداد سال های بعدازآسیب ، سطح ضایعه ، نژاد ، جنس ، وضعیت تاهل ، سطح تحصیلات ، میزان درآمد، شغل اصلی  و مقداردردی که طی ماه گذشته برروی فعالیت های معمول فرد تاثیر داشته است. هرمتغیری که مهم بود درالگوی درنظرگرفته شده حفظ گردید.

 

نتایج

الگوهای استفاده ازرایانه واینترنت


برای پاسخ به اولین سئوال تحقیقات ، یعنی شناخت الگوی دسترسی به رایانه واینترنت و استفاده به وسیله افراد مبتلا به آسیب نخاعی ، کل 516 نفر به سئوالات طراحی شده درمورد میزان فراوانی ونوع استفاده ازرایانه و اینترنت پاسخ دادند .

 ( پیوست 1 ) . دو سوم افراد ( 67 درصد ) گزارش دادند که مالک رایانه هستند و 65 درصد هم اعلام کردند که درمنزل از اینترنت استفاده می نمایند. ازآن عده که به اینترنت دسترسی داشتند ، 54 درصد مودم داشتند ، درحالی که تقریبا" تمامی 46 درصد بقیه افراد ازخطوط پرسرعت استفاده می کردند . یکی ازافراد هم به جای رایانه معمولی از تلویزیون MSN مایکروسافت استفاده می کرد.

17 درصد ازکسانی که مالک رایانه بودند ، گزارش کردند که از یک یا چند وسیله کمکی استفاده مي نمودند . بیشتر افراد از وسائل عمل کننده با صدا ، ماوس های مناسب سازی شده ، ابزارهای دهانی ، وسائلی که با حرکت سرکار می کنند ، تجهیزات  sip-and-puff  و  سایر وسائل اختصاصی دست وبازو استفاده  می کردند.


ازکل 516 نفر، 360 نفردسترسی به اینترنت را گزارش کردند ،که دربین آنها 65 درصد به طور روزانه ، 16 درصد به صورت هفتگی ، 9 درصد ماهانه ازآن استفاده می کردند و 11 درصد هم ازآن هیچ استفاده ای نمی نمودند. استفاده کنندگان ازاینترنت (n=322) بیشتر از اينترنت برای ایمیل ، کسب اطلاعات مربوط به سلامتی و ناتوانی ، خرید، بازیهای رایانه ای ، اطلاعات استخدام و اشتغال ، و چت (chat) استفاده می نمودند. جدول 2 یک مقایسه آماری بین افرادی که به اینترنت دسترسی داشته اند و افرادی که فاقد امکان دسترسی به اینترنت بودند ، و همچنین موضوع مالکیت رایانه را نشان می دهد. توجه داشته باشید که این جدول  دربرگیرنده آن عده  از کسانی است که دربیرون ازمنزل قادر به استفاده  از اینترنت بودند.

 

 

 

 

ارتباط بین استفاده از اینترنت و HRQOL


برای بررسی ارتباط بین HRQOL واستفاده ازاینترنت ، بر روی زیرگروه های نمونه ( n = 282 ) که طی بیش ازیک سال تحت مطالعه فن آوری آزمایشی و مطالعه پی گیری قرارگرفته بودند ، آزمون های کای اسکوئر پیرسون و ANOVAs ، انجام شد. میزان استفاده از اینترنت ، شاخصی برای استقلال فرد بود که به گروه های استفاده نکننده ، به ندرت استفاده کننده ، و مکرراستفاده کننده تقسیم شدند. 8 شاخص HRQOL به عنوان شاخص های استقلال مورد استفاده قرارگرفتند . درابتدا بدون افزودن سایر شاخصها به الگوهای رگرسیون خطی ، نتایج نشان دادند که فراوانی استفاده ازاینترنت درارتباط با وضعیت احساس سلامتی توسط خودفرد ( P =.000 ) ، احساس سلامتی نسبت به یک سال پیش ( P=.012 ) ، امتیازشغل ( P= .000 ) ، و امتیازتعامل اجتماعی ( P= .000 ) قابل توجه بود و با رضایت اززندگی ( P=.079 ) وافسردگی ( P=.094 ) ارتباطی ضعیف نشان می داد. آزمونهای کای اسکوئر برای شاخص های وضعیت سلامتی و بهداشت درمقایسه با یکسال پیش نیز انجام شدند ، چرا که این شاخص ها براساس میزان محدودیت 5 مقیاس ، تعیین درجه شده بودند و این موضوع ازنظر اهمیت بررسی های مقطعی با استفاده ازیک الگوی تقسیم بندی مهم بود. اما بازهم هردوشاخص اهمیت داشتند ( به ترتیب P=.000 ، P=.033 ) .آزمونهای کای اسکوئربرای " تعدادی از دوستان که هرماه تماس داشتند " و تعدادی از مراکز تجاری و سازمانهایی که ماهانه تماس می گرفتند ، انجام شدند که هردوی آنها زیرمجموعه ای ازنمرات تعامل اجتماعی و استفاده از ایمیل محسوب می شوند.و هردو مورد هم مهم بودند .( به ترتیب P= .001 ، P=.000 ).


 

جدول 3 بین فراوانی استفاده ازاینترنت و 4 شاخص از 6 شاخص امتیازبندی شده HRQOL یک ارتباط مثبت مشخص و برای 2 شاخص دیگر آن یک ارتباط مثبت ضعیف را نشان می دهد . برای 4 نتیجه امتیازبندی شده که اهمیت داشتند ، و ظاهرا" یک ارتباط دوبخشی با شاخصهای استقلال داشت ، با استفاده ازموضوع دسترسی دربرابرعدم دسترسی به جای میزان استفاده تفکیک گردیدند. یک بهبودی مشخص ازعدم استفاده تا کم استفاده مشاهده گردید ، اما درمورد استفاده مکررهیچ بهبودی قابل توجه دیده نشد یا خیلی ناچیزبود. این الگو برای وضعیت احساس سلامتی توسط خود فرد، احساس سلامتی دریک سال گذشته ، امتیازمربوط به تعامل اجتماعی وامتياز شغل مشاهده گردید.



ازدو متغیری که ارتباطی ضعیف داشتند ، یعنی رضایت از زندگی و افسردگی ، متغیر رضایت از زندگی تمایل به الگوی مشابهی همانند سایر نتایج داشت ، درحالی که افسردگی بیشتر متمایل به ارتباط خطی داشت که درآن شدت افسردگی با افزایش استفاده ازاینترنت کاهش پیدا می کرد. به علاوه جدول 4 نشان می دهد که یک افزایش قابل توجه درتعداد دوستانی که درطول یک ماه تماس داشته اند ، درافرادی که از اینترنت استفاده نمی کردند نسبت به کسانی که بطور مکرربا آن کارمی کرده اند، وجودداشته است . با این نتیجه ، یعنی ارتباط خطی بیشتری که دیده شد ، استفاده کم از اینترنت ظاهرا" بین دو متغیردیگر رشد نزولی دارد.  درمقایسه با مقدار قابل انتظار ، شرکت های تجاری تماس گیرنده مابین افراد عدم استفاده کننده و استفاده کننده مکرر افزایش نشان می داد. با این نتیجه افرادی که به ندرت از اینترنت استفاده می کردند با کسانی که اصلا" ازآن استفاده نمی کردند ، خیلی شباهت داشتند.

برای فهم بهترارتباط بین فراوانی استفاده از اینترنت و HRQOL، گستره ای از عوامل دیگر برای تهیه الگوهای خطی بیشترمورداستفاده قرارگرفتند.همانطورکه جدول 5 نشان می دهد، تاثیرات اصلی فراوانی استفاده از اینترنت ادامه داشت تا اهمیت آن رابرای 4 نتیجه یکسان نشان دهد . به علاوه چندعامل که تاثیرمتقابل داشتند نیز مهم بودند.


نمودار خطی بدست آمده ازنتایج ابتدایی اینترنت ، یعنی وضعیت سلامتی که خود فرد احساس می کند ، تاثیر قابل ملاحظه تداوم استفاده از اینترنت (P= .020 ) و تاثیرشدید درد ( P=.000 ) و اثر سطح آموزش ( P= .004 ) را نشان داد. با توجه به تاثیرزیاد تداوم استفاده از اینترنت ، با وجود اینکه میانگین تغییرات وضعیت سلامتی از افرادی که ازاینترنت استفاده می کنند به سمت افرادی که به ندرت ازآن استفاده می نمایند ( یعنی از"خوب "به سمت "خیلی خوب ") ناچیز بود ، اما از اهمیت زیادی برخوردار است .هرچه سطوح آموزش بالاتر می رود ،  وضعیت سلامتی نیز بهبود می یابد ، درحالیکه هرچه میزان درد بیشتر می شود ، وضعیت سلامتی نیز بدترمی شد.


برای مقایسه وضعیت سلامتی نسبت به یکسال گذشته ، تنها میزان استفاده از اینترنت مهم بود (P=.010 ) . با توجه به وضعیت سلامتی ، یک افزایش نیم امتیازی قابل ملاحظه ازعدم استفاده کننده ازبه ندرت استفاده کننده ( " تقریبا" یکسان " به طرف تاحدی بهتر" ) وجودداشت ، اما برای میزان استفاده هیچ روند افزایشی به چشم نمی خورد.
چند اثرمهم قابل توجه و واکنش هایی درنموداررگرسیون خطی تعامل اجتماعی ( دامنه 0 تا 100 ) مشاهده شد . تاثیرات مهم وشدیدی نیز، هم برای فراوانی استفاده از اینترنت ( P= .000 ) و هم برای وضعیت تاهل (P= .001 ) دیده می شد .

همچنین میانگین امتیازات تعامل اجتماعی نشان داد که یک جهش صعودی با یک روند مشخص ازعدم استفاده کننده ( میانگین 72 ) به طرف به ندرت استفاده کننده ( میانگین 88 ) مشاهده گردید ولی هیچ روند افزایشی برای " مکرراستفاده کننده " دیده نشد . همانطورکه انتظارمی رفت ، مشخص شد که میانگین امتیاز برای افراد متاهل ( میانگین 93 ) درمقایسه با افراد مجرد ( میانگین 82 ) یا افراد طلاق گرفته ، جدا شده یا بیوه ( میانگین 82 ) بالاتر بود. یک تاثیرشدید متقابل دو جانبه برای تاثیر درد و نژاد ( P=.000 ) مشاهده گردید. در نهایت یک تاثیر شدید و مهم سه جانبه برای تکراراستفاده از اینترنت ، وضعیت تاهل و تاثیر درد ( P= .000 ) دیده شد .

نموداررگرسیون خطی برای کل وضعیت شغلی 4 تاثیرمهم و قابل توجه را نشان داد : فراوانی استفاده از اینترنت ( P=.004 ) ، سن فرد در زمان مصاحبه ( P= .008 ) ، شغل اولیه ( P= .000 ) و جنسیت ( P= .002 ) . درارتباط با فراوانی استفاده از اینترنت ، امتیاز شغل ( حداقل 0 وحداکثر 100 ) یک افزایش مشخص از  58 تا 80 برای عدم استفاده کننده تا به ندرت استفاده کننده و سپس در10 نقطه برای مکرراستفاده کننده تنزل نشان می داد. متوسط امتیازمردان 62 و متوسط امتیاززنان 76 بوده است . جای تعجب نبود که متوسط امتیاز شغل خیلی به وضعیت استخدام نزدیک بود ( شاغل / دانشجو 91 ، بازنشسته 68 ، غیرشاغل 53 و بقیه 62 ) .
 


 

درنمودار رگرسیون رضایتمندی از زندگی ، استفاد ه ازاینترنت اهمیت قابل توجهی نشان نمی داد. 


( P= .846 ) ، اما درمورد تاثیراستفاده از اینترنت و وضعیت تاهل اهمیت دیده می شد ( P= .011 ) . همچنین وضعیت تاهل تاثیرزیادی را نشان می داد ( P= .014 ) . بنابراین مشخص شد که افراد متاهل به طورکلی دارای بیشترین امتیاز ( میانگین 216) بودند و بعد ازآن افراد طلاق گرفته ، جداشده ، و بیوه شده ( میانگین 20 ) و در انتها افراد مجرد ( میانگین 17.2( قرارداشتند.

دررابطه با استفاده ازاینترنت ، برای آن عده ازکسانی که ازدواج کرده بودند، رضایت اززندگی ازعدم استفاده ( میانگین 24) تا به ندرت استفاده کننده ( میانگین 19.8 ) مختصری کاهش پیدا می کرد و برای افرادی که مکرر استفاده می کردند ( میانگین 21 ) ، درحد پایین تری قرارمی گرفت . برای افراد مجرد ، همزمان با افزایش استفاده رضایت اززندگی نیزافزایش می یافت ( میانگین ها : برای استفاده نکننده ها 14 ، به ندرت استفاده کننده 17.5 ، مکرر استفاده کننده 19 ) . برای افراد طلاق گرفته ، جداشده ، بیوه شده ، رضایتمندی از استفاده نکننده ها ( میانگین 19 ) به سمت به ندرت استفاده کننده ها ( میانگین 23 ) مختصری افزایش داشت ، اما یک افت شدید برای مکرراستفاده کننده ها ( میانگین 16.5 ) دیده شد . همچنین تاثیر درد اهمیت زیادی پیدا می کرد ( P=.017 ) ، بطوریکه با افزایش مشکل درد ، میزا ن رضایتمندی نیزکاهش پیدا می کرد .

درنهایت نمودارشدت افسردگی و استفاده از اینترنت مورد قابل توجهی را نشان نمی داد ( P=.586 ) ، اما با کاهش افسردگی شیب کوچک وملایمی دراستفاده از اینترنت دیده می شد. مداخله درد تاثیرشدیدی را نشان می داد ( P= .586 ) ، بطوریکه با افزایش درد ، افسردگی نیز تحت اثرات متعدد افزایش پیدا می کرد.

تشریح مطالب


این مطالعه مارا با شکل های استفاده ازرایانه و اینترنت را درجامعه افراد نخاعی روشن ساخت . تقریبا" دوسوم افراد تحت مطالعه اعلام کردند که درمنزل خود به اینترنت دسترسی دارند ، و یافته های قبلی مبنی برپایین تربودن میزان های دسترسی درجامعه مذکور با این تحقیق تائید شد . برای یک جمعیت کوچک اما مهم ، یک وسیله کمکی می تواند امکان استفاده ازرایانه و اینترنت را برای آنان فراهم آورد. بیشترافراد تحت مطالعه که به اینترنت دسترسی داشتند ( 81 درصد ) ، به منظور انجام کارهایی مانند امور ارتباطات خود ، کسب اطلاعات مربوط به بهداشت و ناتوانی و اشتغال و کارهای تجاری حداقل یکباردرهفته ازآن استفاده می کردند. این مسئله نشان می دهد که اگر دسترسی به اینترنت به درستی و هدفمند برنامه ریزی شود ، می تواند با فراهم کردن راهی برای ارتقاء جنبه های مختلف زندگی ، هم ازطریق رفع موانع فیزیکی ( مانند خریدمجازی ، دوره های اینترنت ، توانبخشی ازراه دور) و هم ازطریق ایجاد فعالیت های خاص اینترنتی ( مانند بازی کردن ) جامعه افراد نخاعی راتوانمند سازد.


تعجب آور است که ، درصد افراد گروه تحت مطالعه ای که به اینترنت دسترسی داشتند (حدود 66درصد) درواقع بیشترازمیزانی بود که برای عامه جامعه در طول سالهای 2000 تا 2003 گزارش شده بود ( 43 درصد ) و این موضوع مستقیما" با یافته های سایرمطالعات تناقض داشت . با درنظرگرفتن افزایش گستره فن آوری اینترنت در سالهای اخیر ، این گزارش که مربوط به سال 2000 می باشد ، احتمالا" نمی تواند منعکس کننده میزان فعلی دسترسی افراد نخاعی به اینترنت باشد .


علیرغم میزان بالای دسترسی ، به طورکلی نتایج بدست آمده نشان دادند که عوامل اجتماعی اقتصادی زیادی بر روی دسترسی به اینترنت در میان افراد مبتلا به ناتوانی تاثیر گذارهستند . برای مثال درنمونه تحت مطالعه ، بین کسانی که به اینترنت دسترسی داشتند و آن عده ازافرادی که به اینترنت دسترسی نداشتند، از نظر نژاد ، ریشه اسپانیایی ، تحصیلات ، وضعیت تاهل ، وضعیت اشتغال ، درآمد ، و تاثیردرد تفاوت های قابل توجهی وجودداشت .به طوری که بعضی از تفاوتها دربین سطوح تحصیلات و نژاد بسیارقابل توجه بودند. در مجموع ازنتایج مذکور، می توان به این نتیجه رسید که افراد مبتلا به آسیب نخاعی نیز از افراد جمعیت های خاصی ( مانند اقلیت ها ، کم درآمدها ، افراد با تحصیلات پائین ) محسوب می شوند که به احتمال زیاد ازنظر دسترسی به فن آوریها با محدودیت مواجهه اند . همچنین درمطالعات دسترسی به اینترنت دربین عامه جامعه نیز یافته های مشابهی مشاهده گردید.

چندزیرگروه مهم که با افراد ناتوان وجوه مشترک دارند ، درآستانه یک انقلاب اینترنتی هستند. هرچه نقش اینترنت درجامعه بیشتر بیان می شود ، اهمیت بیشتری پیدا می کند که اعضای گروههایی که با مشکلات متعددی مواجهه اند ، درپی یافتن فرصت هایی برای ارتباط یافتن با رشته های دیجیتالی باشند و به فن اوری های که به صورت صحیح مناسب سازی شده اند دستیابی پیدا کنند .
 

 



درخصوص ارتباط بین دسترسی به اینترنت و HRQOL، نتایج به دست آمده  بطور مستقیم کارآزمایشی قبلی را تائید نمودند و نشان دادند که آن دسته ازافرادی که برای اولین بار به اینترنت دسترسی داشتند ، بر اساس گزارش خودشان HRQOL آنها بهبود یافته بود .

براساس مطالعه اخیر ، با ادامه استفاده از اینترنت ارتباطات با دوستان و مراکز تجاری و سازمانها نیزافزایش یافته بود و بیان شده که اینترنت می تواند وسیله ای برای بهبود ارتباطات افراد این جامعه باشد. نتایج اولیه حاصل از تجزیه و تحلیل های تک متغیری نیز نشان داد که بیشتر شاخصهای HRQOL برای آن دسته از کسانی که توانایی استفاده از اینترنت را داشته اند نسبت به افرادی که به اینترنت دسترسی نداشته اند ، به طور قابل توجهی بهتر شده است . ازطریق نمودارهای رگرسیون خطی ، بر اساس نتایج مشاهده شده درمورد تاثیراستفاده از اینترنت ، الگوی جالبی بدست آمد . هر چه از قسمت عدم استفاده کننده به سمت به ندرت استفاده کننده می رویم ، بهبودی قابل توجهی نیز در نتایج دیده می شو د ، اما بعد ازآن هیچ تاثیرخاصی برای افراد مکرراستفاده کننده مشاهده نگردید ، و درواقع حتی درمورد وضعیت سلامت و امتیاز شغلی با حرکت از قسمت به ندرت استفاده کننده به سمت مکرراستفاده کننده ، یک تاثیرزیانبار خفیف قابل مشاهده بود .

ازآنجایی که گروه غیر استفاده کننده دراین مطالعه به اینترنت دسترسی نداشت ، ممکن است به اشتباه این نتیجه گیری بشود که الگوی مشاهده شده دراین مورد به جای اینکه با مکرراستفاده کننده ارتباط داشته باشد با فقدان دسترسی به اینترنت رابطه دارد. ممکن است پیشنهاد شود که دسترسی به اینترنت ، برای آن دسته از عوامل اجتماعی و اقتصادی که در منابع و فرصت ها بر ناهمخوانی کلی دلالت بیشتری دارد ، بیشتراز یک شاخص محسوب نمی شود. اما حتی بعد از محاسبه نمودار رگرسیون خطی برای عوامل اجتماعی اقتصادی این چنینی ، باز هم استفاده از اینترنت نشان داد که یک تاثیر مستقل قابل توجه برروی وضعیت سلامتی در مقایسه با یک سال گذشته و وضعیت کلی تعامل اجتماعی و اشتغال دارد. این موضوع نشان داد که استفاده از اینترنت می تواند به صورت یک عامل مستقل برروی نتایج مذکور تاثیرگذار باشد.


سئوال جالبی که به وسیله این مطالعه مطرح شد این بودکه ازمیان افرادی که به اینترنت دسترسی دارند ، چه وجوه تمایزی بین افرادی که به عنوان مکرراستفاده کننده انتخاب شده بودند ، و کسانی که به عنوان به ندرت استفاده کننده یا هرگز استفاده کننده بودند ودرهردوگروه نتایج مشابهی هم مشاهده گردیده بود ، وجوددارد . این امکان وجود دارد که عوامل خاصی ازجمله نوع شخصیت ، آشنایی با رایانه و فن آوری اینترنت ، نیازهای مرتبط با وضعیت فرد ، و اینکه احتمالا"برخی از افراد بیشترازدیگران ازاینترنت استفاده می کنند وازاین قبیل موارد دراین مطالعه مورد توجه قرارنگرفته بودند .همچنین این احتمال هم مطرح است که افراد به ندرت استفاده کننده ممکن است راههای دیگری را برای دستیابی بهتر به HRQOL پیدا کرده باشند. همچنین امکان دارداستفاده کمتراین افراد از اینترنت به علت درگیری بیشترآنها درزمینه شغلی ، تحصیلی ، گردش و سایر فعالیتهای این چنینی باشد و همانطورکه درنمرات شغلی بالای آنها ( به نسبت مکرراستفاده کننده ها ) مشاهده شده ، مشخص است که بین تاثیر استفاده از اینترنت و نتایج مذکور یک رابطه عکس وجوددارد.

دراستفاده ازاینترنت موضوع داشتن حق انتخاب برای افرادمبتلا به ناتوانی که برای شرکت در فعالیت های اجتماعی درمعرض موانع متعددی قراردارند ، بسیار مهم است . حتی این فرصت برای افرادی که گه گاهی از اینترنت استفاده می کنند یا افرادی که به ندرت ازآن استفاده می نمایند می تواند برای غلبه اعضای این جمعیت برموانع فیزیکی و سایر موانع اهمیت فوق العاده داشته باشد. با توجه به نرخ بالای تعداد افراد مکرر استفاده کننده در بین کسانی که به اینترنت دسترسی دارند ، منطقی است که این انتظار را داشته باشیم که بخش قابل توجهی  از مردم امکان دسترسی به اینترنت بدست آورند تا به عنوان کاربران دائمی محسوب شوند و ازحداقل برخی از منافع اینترنت که دراینجا مشاهده شد بهره مند گردند.



همچنین نتایج حاصل از مطالعه ، علاوه برشاخص های استفاده ازاینترنت ، سایرمتغیرهای مربوط به سلامت و جمعیت را که بطور چشمگیری برروی شناخت HRQOL تاثیرگذارند را مشخص نمود. تداخل درد که بیشترین تاثیررا داشته ، ارتباط قوی با 4 شاخص HRQOL یعنی : وضعیت سلامت که خود فرد درک می کند ، تعامل اجتماعی ، رضایت اززندگی و شاخص افسردگی را نشان می دهد. اثر تداخل درد برروی استفاده از اینترنت و تمام متغیرهای اجتماعی و بطورخاص برای رضایت اززندگی و افسردگی کاملا" دور از انتظار بود . وضعیت تاهل نیز بر روی تعامل اجتماعی تاثیر گذاشته و اثر متقابل جالبی را دراستفاده از اینترنت و رضایت از زندگی نشان می دهد. استفاده از اینترنت به هر مقداری ، بهتر شدن رضایت از زندگی را برای افراد مجرد و طلاق گرفته ، جداشده ، و افراد بیوه ، اما کاهش رضایت اززندگی را برای افراد متاهل نشان می دهد و میزا ن رضایت از زندگی برای کاربران مکرر استفاده کننده  وقتی که با کاربران به ندرت استفاده کننده یا استفاده نکننده مقایسه می شوند ، به کمترین مقدار خود می رسد. 

این مطالعه محدودیت های مختلفی داشت . اول اینکه ، این مطالعه از یک طرح مقطعی( cross-sectional ) استفاده کرده است ، بنابراین هیچ رابطه علت ومعلولی را نمی توان ازآن استنباط نمود . دوم اینکه رویکرد بررسی در این مطالعه وسیع است وازشاخص های نتیجه که دردسترس بودند استفاده شده وبه جای طرح یک مداخله ، تمرکز برروی نتایج خاص مورد علاقه بوده است . بنابراین این امکان وجوددارد که نتایج بدست آمده با تاثیرات اینترنت خیلی مرتبط نباشد .به عنوان مثال مطالعه شدت افسردگی نشان داد که با افزایش استفاده از اینترنت ، علیرغم نداشتن هیچ اهمیتی ، شدت افسردگی روند ملایمی به سمت کاهش دارد و اندازه گیری مناسب تر وحساس تر سلامت کلی روان می تواند این تاثیررابهترنشان دهد.

به علاوه درطرح آزمایشی استفاده از اینترنت درمنازل ، شرکت کنندگان درمطالعه احساس کردند که با استفاده از منابع اینترنتی ، کنترل و توانایی بیشتری را برای برآورده شدن نیازهای خوددارند. توجه به شاخص هایی ازجمله جنبه های خاص HRQOL ، داشتن اختیار ، زمینه های شغل و تفریح درمانی ، می توانند تصویر دقیق تری از تاثیر اینترنت را ارائه دهند.

با این وجود ، این مطالعه توانایی خیلی زیادی داشته و اطلاعات مهمی را ارائه می دهد. اندازه نمونه دراین مطالعه نسبتا" بزرگ بوده و با اجرای این مطالعه برای اولین بار بوده که تا این اندازه ارتباط بین فن آوری اینترنت با HRQOL دربین افراد مبتلا به آسیب نخاعی برقرارشده است . این مطالعه نمونه ای از سراسرکشور، را با حضور برخی ازاقلیت ها در برگرفته است و بالاخره اینکه این مطالعه ، اصولی را برای درک الگوهای استفاده و همچنین حوزه های مهمی ازمحرومیت های جامعه افراد نخاعی را درخصوص دسترسی به اینترنت ارائه می دهد .

 

نتیجه گیری


نتایج حاصله ، با آن دسته از نتایج مطالعه آزمایشی اینترنت که طی آن به منافع بسیار زیاد آن پی برده شده بود و توسط خود افراد هم گزارش شده بود ، هم تراز شد . این مطالعه ، ارتباط معنی داری بین استفاده از اینترنت و چند تا از شاخصهای HRQOL رانشان داد.

افراد مبتلا به آسیب نخاعی با استفاده از اینترنت برای برقراری ارتباط با سایر افراد ، فعالیت های سرگرمی ، کسب اطلاعات و حتی کارهای تجاری خود در شرایط بهتری قرارمی گیرند. از این رو این موضوع مطرح می شود که اینترنت نه تنها یکی از راه های بهبود وضعیت دسترسی محسوب می گردد ، بلکه یکی از راههای تعیین شده ای است که افراد نخاعی و سایر افراد ناتوان می توانند با استفاده از آن و باتوجه به شرایط منحصر به فرد خود بیشترین بهره را ببرند.

نتایج حاصله نشان می دهد که استفاده ازاینترنت می تواند برای کسب اطلاعات و خدمات و بهبود وضعیت روانی افراد ارزش زیادی داشته باشد . دراین زمینه نقش متخصصان پزشکی وتوانبخشی درکمک به بیماران جهت دسترسی به اینترنت و یافتن بهترین راه های استفاده از اینترنت برای افزایش سطح سلامتی و HRQOL و کاهش خطرات خیلی مهم است. به علاوه این مطالعه مشخص کرد افرادی که ازاینترنت استفاده می کنند و افرادی که بدون اینترنت هستند ، در گستره وسیعی از متغیرهای جمعیتی تا حدزیادی تفاوت دارند. اطلاع رسانی هدفمند جمعیت افراد نخاعی می تواند امکان دسترسی به اینترنت را برای زیرگروههای جمعیتی خاص افزایش می دهد.

برای روشن ساختن تاثیراستفاده ازاینترنت برروی HRQOL درافراد مبتلا به آسیب نخاعی و سایر اختلالات آنها تحقیقات بیشتری موردنیاز است . مطالعات آینده می تواند برروی مداخلات اینترنت و ارتباط آن با پیامدهای خاص انجام شود و شاید بررسی ازطریق مطالعه انواع شخصیت ها یا نیازهای مربوط به وضعیت های خاص و با هدف تعیین تاثیرات آن برروی جمعیتی صورت گیرد که به احتمال زیاد از اینترنت استفاده وازآن بهره مند می شوند . رایانه و فن آوری اینترنت دسترسی به امکانات دور را در بسیاری از جنبه های زندگی برای افراد ناتوان تسهیل می کنند. این مطالعه ازطریق مستندسازی الگوهای فعلی استفاده از اینترنت توسط افراد نخاعی و رابطه بین اینترنت و HRQOL ، بررسی چنین امکاناتی را آغاز نموده است .
 



****

 

منبع : مقاله " بررسی الگوهای استفاده از اینترنت ورایانه درمیان افراد مبتلا به آسیب نخاعی (SCI) وارزیابی ارتباط بین استفاده ازاینترنت و کیفیت زندگی ازبعد سلامتی(HRQOL یا کیفیت زندگی ازنظرسلامت جسمی ) " نويسندگان : Mari-Lynn Drainoni, PhD, Bethlyn Houlihan, MSW, MPH, Steve Williams, MD, Mark Vedrani, MPH,
David Esch, PhD, Elizabeth Lee-Hood, MS, MTS, Cheryl Weiner, MPH-  مترجم : مهندس عباس كاشي-انتشار : مركز  ضايعات نخاعي-خرداد 1390

 

 

 

 

   

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

 

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved