ضايعات نخاعی نوعی
معلوليت است که در طيف disabled Persons مطابق
قطعنامه 48/96 دسامبر 1993 مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار می گيرند.
متاسفانه واژه ای
disability ترجمه ای لفظی در ايران شده و به "
ناتوانی " تعبير گرديده که با روح و اهداف قطعنامه برابرسازی فرصتها در تعارض
است. در بند 17 قطعنامه مذکور ضمن تعريف از دو واژه ی نقص و محدوديت ناشی از
بيماری، حسی، عقلانی و ذهنی و فيزيولوژيک بکار برده و در کنار آن واژه ی ديگر
(فقدان ) نيز تصريح شده که مبين آن است disability
يک طيف است که شامل افراد کم توان و ناتوان می شود.
پس از جنگ جهانی
اول جامعه ملل به حقوق معلولين را در اولين بيانيه که پايه تنظيم اعلاميه جهانی
حقوق بشر بايد محسوب داشت تصويب گرديد، متعاقب آن در دهه 1960 دو ميثاق بين
المللی حقوق مدنی، سياسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برای کليه بشر در سازمان
ملل متحد تصويب شد، رويکرد اساسی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حقوق
معلول از
دهه 1970 آغاز شد، مثل حقوق خصوصی و عمومی اشخاص
معلول که در سمينار بدان خواهيم
پرداخت.
در دهه 1980 يک
مطالعه وسيع بخش های تخصصی سازمان ملل متحد انجام
شد که به دهه " کم
توانی و ناتوانی ها " معروف شده است. پس از آن قطعنامه " مقررات استاندارد
برابرسازی فرصت ها برای اشخاص کم توان و ناتوان " در 1993 طی شماره فوق تصريح
گرديد که ابعاد مختلف نيازهای اين انسان ها
را مورد تاکيد قرار داده است، اين
قطعنامه به عنوان بخشی از اسناد حقوق بشر محسوب که در عرصه اجرائی فاقد مکانيزم
نظارتی در يک کميته ی مخصوص زير مجموعه حقوق بشر است که بدين لحاظ نگارنده در
حال بررسی تبديل آن به يک کنوانسيون می باشد.
|