آشنايي با علل اعتياد

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

 

آشنايي با علل اعتياد:

براي درمان بيماري يا حل هر مشكل ديگر بررسي علل بوجود آورنده آنها داراي اهميت است و براي اتخاذ چنين روشي لزوما” ابتدا به شناخت از مساله بايد توجه كرد و  آنگاه به درمان و يافتن راه حل و ساير اقدامات پرداخت تنها مداواي جسماني معتادين براي بهبودي كامل آنها كافي نخواهد بود. براي پيشگيري از اعتياد ضروري است، افراد با عللي كه زمينه ساز اين معضل اجتماعي مي باشند آشنا شوند كه در اين مطلب آموزشي ، عللي كه در بوجود آمدن اين مشكل نقش دارند بطور مختصر بيان شده است كه مطالعه آن ميتواند زمينه ساز برنامه ريزي افراد در زندگي شخصي خويش باشد تا از وقوع اين عارضه شوم پيشگيري نمايند.

1-علل نوعي:

چرا تنها انسان ازميان انواع مختلف جانداران به مصرف مواد معتاد مي شود؟ اين سئوالي است كه كمتر مورد توجه قرار ميگيرد. همانطور كه در تاريخ اعتياد مشهور است. بشر در ابتدا با اعتياد آشنايي نداشت. اكثر مواد مخدر طبيعتا” داراي بوي زننده اي هستند و به علت داشتن مواد سمي داراي طعم نامطلوب و تلخ مي باشند. وقتي در شرايط معمولي در اختيار موجودات زنده قرار مي گيرند. به علت زيانهاي جسمي ، آن موجودات طبيعتا” از خوردن مواد مخدر پرهيز مي كنند. ولي بشر كنجكاو ، آزمايشگر، جسور و مبتكر با بي احتياطي به استعمال آن پرداخته و با نيروي اراده خود استعمال دشوار آن را تحمل ميكند. ( معتادين در اثر مصرف مداوم مواد مخدر متوجه طعم و بوي ناراحت كننده و غير طبيعي آنها نمي شود ) بدين ترتيب يكي ديگر از موارد منفي اثرات اراده و شعور در تغييرات روش زيستي و فاصله گرفتن از طبيعت متوجه انسانها ميگردد. عدم شعور و اراده وجود غرايز حيواني براي حفظ صيانت ذات مانع از آلودگي حيوانات به مواد مخدر مي گردد. اگر جانوري معتاد به يكي از مواد مخدر شود بدون شك اين عمل ناشي از خواسته و شعور انسان است و اراده بشري در ايجاد چنين اعتيادي دخالت دارد.

2-علل نژادي:

خطر آلوده شدن به مواد روانگردان در نزد تمام نژادهاي بشر يكسان نيست. بنا به تفاوتهايي كه نژادهاي مختلف در فرم جسماني ، وزن، اندازه هاي بدني و ميزان قدرت و مقاومتي كه در برابر عوامل محيطي دارند. گروهي از آنها براي قبول اعتياد مستعدتر مي باشند. معمولا” سفيد پوستان كه داراي حساسيت بيشتري هستند بيش از سياه پوستان به الكل و پاره اي از مواد مخدر معتاد مي شوند.

3-علل ارثي :

وراثت علل ديگري است كه گاهي استعداد روي آوردن به مواد مخدر را از قبل در انسان بوجود مي آورد. والدين معتاد داراي فرزنداني مي شوند كه اغلب علايم اعتياد در آنها قابل تشخيص است.

4-عامل جنسيت:

نوزدان دختر نسبت به پسران آمار مرگ و مير كمتري داشته و اكثريت مراجعه كنندگان مراكز و آسايشگاههاي رواني را مردان تشكيل مي دهند. وجود چنين ضعفهايي در مردان و حساسيتشان در مقابل مشكلات و عدم سكون و آرامش آنها در مقايسه با صبر و تحمل كه در زنان است جنس مذكور را براي قبول اعتياد به مواد مخدر مستعدتر  مي سازد.

5-تفاوت فرم و شكل بدني :

در جوامع عقب مانده ، كسانيكه داراي نواقص بدني ميباشند گاهي بعلت برخورد با ديگران ممكن است احساس بي‌اهميتي نمايند و اگر فرد از ساختار شخصيتي قوي برخوردار نباشد. همين امر سبب مي شود فرد براي مقاومت در برابر بي مهري، ناهنجاري و گاهي تمسخر جامعه به اعتياد گرايش يابد تا راهي پيدا كند تا از فشارهاي رواني رهايي يابد. به همين علت همه انسانها نبايد با كساني كه داراي نواقص بدني مي باشند به ديده ضعف نگاه كنند . بلكه رفتارشان با آنان همچون ديگر افراد بايد باشد چرا كه آدمي بواسطه توانمندي مغزي از ديگر موجودات عالم مجزا مي شود و  چه بسا انسانهايي كه داراي نواقص بدني بوده ، اما به پيشرفتهاي قابل توجهي دست يافته‌اند كه نمونه هاي آنان فراوان است كه ميتوان به جانبازان موفق در صحنه‌هاي ورزشي و علمي و فرهنگي اشاره كرد.

6-عامل خستگي :

خستگيهاي ناشي از كارهاي سنگين و گوفتگيهايي كه معمولا” متعاقب ورزشهاي سنگين و مسابقات موجب ناراحتي مي‌گردند و خستگيهاي مداوم كه در اثر زندگي يكنواخت و كم تحرك صنعتي متوجه افراد ميشود مي توانند زمينه ساز ايجاد شرايط براي معتاد نمودن افراد شوند. به همين خاطر يك برنامه ريزي دقيق زندگي كه سبب جلوگيري از خستگيهاي مفرط گردد ضروري است.

7-عامل خواب:

چنانچه اطلاع داريد خواب استراحتي است براي قسمتهاي مختلف بدن كه سبب ميشود قواي از دست رفته طي فعاليتهاي روزانه تمديد گردد. تغيير در مدت زمان خواب عوارضي را به دنبال دارد كه به كسالت و خستگي روز بعد منجر ميشود. خواب بيش از حد نيز به خستگي كوفتگي اعضاي بدن تنبلي آنها و به وجود آمدن اختلالاتي در دستگاههاي مختلف بدن ميشود. خواب روزانه به هيچ وجه پاسخگوي نيازهاي بدن در مقابل بيداري شبانه نيست چون خواب روز شرايط و كيفيت مطلوب براي تجديد قواي بدن را ندارد و همين امر توليد ناراحتيهاي عصبي و جسمي مي كند. آمار موجود مبين آن است كه در بين كساني كه داراي شغلهاي شبانه هستند تعداد معتادين بيشتر است. برخي از افراد نيز گاهي مجبور مي شوند براي بيدار ماندن از داروهايي استفاده كنند. انسان براي احتراز از ناراحتيهاي ناشي از خواب به يك متعادل كه مدت آن 6 تا 10 ساعت باشد نيازمند است.

8-عامل كمبود جنسي:

گاهي محروميت هاي جنسي در بين جوانان ممكن است آنان را به راههاي مختلفي بكشاند بعضي از افراد فعاليتهاي مثبتي را در پيش مي گيرند و جايگزين اين كمبود مي كنند و در عرضه هايي نيز موفق مي شوند نظير مطالعه ، كارهاي هنري و ورزشي و ... و عده‌اي نيز به علت عدم برنامه ريزي در جايگزين نمودن يك فعاليت مفيد ممكن است به سمت مواد مخدر گرايش پيدا كنند و البته افراط در امور جنسي نيز سبب مي شود افراد به علت تحليل جسمي و ضعف قواي رواني به مواد مخدر گرايش پيدا كنند كه در نهايت با گذشت زمان مواد مخدر خود سبب ناتواني جنسي در فرد مي گردد.

9-عامل حساسيتهاي رواني:

گاهي افرادي كه از نظر روحي و عصبي حساس بوده و زود از محيط اطراف دچار زود رنجي مي شوند و بابدبيني به محيط مي نگرند نسبت به كساني كه داراي اين ديد نيستند بيشتر به سوي مواد مخدر پناه مي برند. افزايش روحيه خوش‌بيني ويا با ديدي مثبت به زندگي و مشكلات نگاه كردن مي تواند در پيشگيري از ابتلاء افراد به مواد مخدر موثر باشد.

10-تقليد:

برخي پديده هاي اجتماعي به وسيله تقليد در جامعه رواج مي يابند. اهميت تقليد در پيروي از مد ( كه هوس اجتماعي است ) براي عموم بخوبي روشن است اعتيادات نيز به وسيله تقليد رواج بيشتر پيدا مي كنند. براي جوانان كه از نيروي تقليد بيشتري برخوردارند ( تقليد وسيله‌اي براي هماهنگ سازي آنها ) خطر آن وجود دارد كه خود را با فرد يا گروه معتاد همانند سازند.

11-كنجكاوي:

معتادان گاهي بدون هيچ گونه سوء نيت حالات نشئگي را براي دوستان خود توصيف ميكنند . اطلاعاتي را كه جوانان از رسانه‌هاي گروهي و بعضي منابع مانند كتابهايي كه در موارد مواد مخدر نوشته شده بدست مي آوردند موجب مي شود تا تشويق گردند كه شخصا” آنچه را كه شنيده يا ديده و خوانده‌اند آزمايش كنند و بدين ترتيب امكانات آلودگي آنها فراهم ميگردد.

12-خستگي حاصله از كارفكري:

نويسندگان ، هنرمندان و دانشمندان كه براي خلق آثار خود براي مدت زمان زيادي به تمركز فكري مي پردازند و يا در حالت جذبه فرو مي روند، مغز و اعصاب آنها دچار خستگي مي شود. بعضي از دانشمندان نيز وقتي براي مدتي طولاني در مورد مساله‌اي فكر مي كنند، ديگر نمي توانند فكر خود را كنترل كرده و به جاي ديگر معطوف دارند. اين گونه افراد براي قطع چنين جريان فكري به آرام‌بخشها روي مي آورند. در بعضي از كشورها براي اساتيد دانشگاهها و كارمنداني كه فقط به كارهاي فكري مشغولند مدت زماني را تعيين مي كنند تا هر سال چند ماهي به كارهاي بدني بپردازند و بدين ترتيب استراحتي به اعصاب و مغز خود داده تنواعي در زندگي ايجاد كنند.

13-ندامتهاي شديد:

ندامت عاملي است براي افرادي كه داراي وجدان قوي هستند و در پيشامدها و درگيريها غالبا” خود را مقصر مي دانند. چنين اشخصاصي به خلاف ديگران از وسيله هاي دفاعي ديگر منجمله دليل تراشي كمتر استفاده كرده و دچار عذاب وجدان و تالمات حاصله از پشيمانيهاي شديد مي گردند. لذا براي ايجاد تعادل مجدد خود گاهي ندانسته و نسنجيده اقداماتي ميكنند كه منجر به اعتياد و استفاده از مواد مخدر ميگردد كه اين  خود عواقب جبران ناپذيري به دنبال دارد.

14-ناكاميها:

ناكامي در برخورد با موانعي كه سد راه پيشرفت مي شوند بوجود مي آيد. در زندگي تمام افراد شكستها و پيروزيهايي وجود دارد ، اما برخي از افراد قدرت تحمل شكست را كمتر دارند. بعضي از معتادين در اظهارات خود علل گرايش به مواد مخدر را از دست دادن يكي از عزيزان ، يا سرمايه و حرفه ، يا شكستهاي ديگر بيان داشته‌اند.

15-روحيه عزلت طلبي:

نواقص تربيتي در افراد مانع از آموختن طرز معاشرت با ديگران مي شود . لذا نمي توانند در امور جاري زندگي با ديگران ارتباط موفقي داشته باشند . عدم وجود دوست صميمي در زندگي كه شخص قادر باشد باوي روابط عاطفي برقرار سازد و ناراحتيهاي خود را با او در ميان بگذارد سبب ايجاد عقده‌ها و كمبودهاي عاطفي ميگردد. بر طبق يك بررسي دانشگاهي     12 درصد پسران و 18 درصد دختران گوشه گير هستند و اظهار داشته‌اند با وجودي كه از تنهايي در رنج‌اند قادر به برقراري ارتباط دوستانه با ديگران نيستند. بدين ترتيب امكان اينكه براي سرگرمي و پركردن اوقات تنهايي به مواد مخدر آلوده شوند فراهم مي آيد.

16-اشتباه در ارزيابي قدرت اراده :

اغلب افرادي كه شناخت كاملي از خود ندارند يك سري توهمات و تصورات غير واقعي از نيروهاي جسمي و رواني خود داشته و خود را قادر به حل مشكلات غير ملموسي مي دانند كه در جريان آن واقع نيستند. بدين ترتيب نيروي اراده خود را برتر از آنچه كه هست و ترك اعتياد را بسيار ساده تصور مي كنند و براي اثبات قدرت شخصيت و اراده خود ابتدا به مصرف مواد مخدر پرداخته و سپس سعي در ترك آن مي كنند. ولي بعدا” متوجه مي شوند كه ترك اعتياد شان بدان سهولت كه فكر مي كرده‌اند نيست. چون نيرو و تواناييهاي آنها بعلت تاثيرات ماده مخدر و يا ساير عوامل تضعيف شده است.  گاهي ظاهرا” براي مدتي كوتاه به ترك اعتياد موفق مي شوند ولي ديري نمي گذرد كه مجددا” به استعمال ماده اعتياد آور روي مي‌آورند.

17-بي تفاوتي:

عدم علاقه به زندگي كه گاهي در برخي از افراد بوجود مي آيد، فعاليت را كاهش مي دهد و مضرات و منافع را براي شخص كم اهميت مي گرداند، بدين جهت زيانهاي مواد اعتياد آور نيز در نظر شخص كم اهميت جلوه مي كنند و به آرامي در دام اعتياد گرفتار مي شوند و لذا برنامه ريزي به منظور ايجاد هدف در زندگي افراد و علاقه مند نمودن آنان را براي رسيدن به هدفهاي متعالي نقش مهمي در پيشگيري از اعتياد دارد.

18-استقلال طلبي:

در ايامي كه جوانان به بلوغ شخصيتي مي رسند ( اين بلوغ اغلب با رشد جسماني و ساير بلوغها توام است ) و الدين و اطرافيان قادر نيستند همگام با رشد و تغييرات نوجوان رفتار و نظرات خود را در مورد وي بسرعت تغيير دهند و اغلب به چشم همان كودك سابق به وي نگريسته و مانند گذشته به مراقبت و كنترل وي مي پردازند . نوجوان هم براي به دست آوردن استقلال به عناوين مختلف سعي مي كند اطرافيان را وادار سازد تا براي سلوك با وي روش شايسته‌تري اتخاذ نمايند. در اين مورد نوجوان گاهي با والدين خود درگيري پيدا كرده و براي رسيدن به استقلال به كارهاي مختلفي دست مي زند. ازجمله براي نشان دادن مخالفت خود (يكي از علايم استقلال ) به استعمال سيگار يا مواد مخدر روي مي آورد يا گاهي براي انكه جزو گروهي از بزرگسالان محسوب گردد مانند آنها به استعمال بعضي مواد مخدر مي پردازد.

19-وجود مواد مخدر:

وجود مواد مخدر خود مي تواند عامل مهمي در گرايش به اعتياد باشد، مسلما” در صورت نبودن مواد اعتياد آور ، اعتيادي نيز وجود نخواهد داشت.

20-تغييرات محل جغرافيايي:

در اثر مسافرت و يا مهاجرت افراد به مناطقي كه با محل قبلي از لحاظ اوضاع و احوال طبيعي وجوي و شرايط فرهنگي و اجتماعي متفاوت هستند گاهي سازگاري با مناطق جديد به دشواري انجام مي گيرد و طي آن شخص به ناراحتيهاي روحي و عصبي دچار ميشود كه براي رفع آنها ممكن است به استعمال مواد مخدر روي آورد.

21-مهاجرت به روستا:

تغيير محل زندگي و مهاجرات به شهرهاي كوچك و  روستاها همراه با كاسته شدن تفريحات، سرگرميها و امكانات زندگي است و اوقات فراغت بيشتري را فراهم مي سازد. بيكاري و عدم امكانات در روستاها و نداشتن يك برنامه مناسب براي زندگي گاهي اوقات سبب مي شوند فرد به سوي مواد مخدر گرايش پيدا كند.

22-مهاجرت به شهرهاي بزرگ :

مهاجرت و زندگي در شهرهاي بزرگ و صنعتي توام با مشكلاتي است از قبيل آلودگي هوا، كم شدن كارهاي بدني و تفاوت ارزشها ساير مشكلاتي هم كه مخصوص اين قبيل شهرهاست فشارهاي عصبي توليد نموده و با رواج بيشتر اعتياد در اين محيطها زمينه براي گرايش به اعتياد فراهم مي گردد.

23-اختلافات فرهنگي:

ناراحتيهاي ناشي از تفاوتهاي فرهنگي متوجه كساني است كه به جوامعي با رسوم و فرهنگ كاملا” متفاوت مهاجرت ميكنند. تفاوت ارزشها و معيارها گاهي تا بدان حد است كه آنچه را كه جامعه‌اي پسنديده مي داند جامعه ديگر نكوهيده مي داند. فرهنگ پذيري امري است كه به دشواري صورت مي گيرد و متناسب با سن، انعطاف پذيري شخصي و موقعيتهاي مختلف احتياج به مدت زمان طولاني دارد. در اين مدت فرد قادر نيست مانند ديگران ناملايمات و فشارهاي عصبي را از طريق تخليه هيجانات و عواطف به كمك روابط اجتماعي و امكانات موجود ميسر سازد. لذا ناراحتيهاي ناشي از اين موارد ممكن است به پناه بردن به اعتياد منجر گردد.

24-تفاوتهاي فردي:

مي دانيم كه افراد از نظر شخصيتي و روحي تفاوتهايي دارند لكن اختلافات آنها تا آن حدي است كه همگي مي توانند در كنار هم زندگي كرده و اجتماعي را تشكيل دهند. هر گاه اختلافات فردي تا بدان درجه مي باشد كه شخص نتواند با اجتماعي داد و ستد و روابط معمولي برقرار سازد. سرانجام به انزوا كشيده مي شود. تمام افراد گوشه گير مخصوصا” نوابغ، مشاهير و دانشمندان با اختلافاتي كه با اجتماع خود دارند از يك معاشرت اجتماعي محروم مي باشند. اجتماعي به طرق مختلف مي كوشد تا فرد ناهمرنگ را با خود همسان و هم شكل سازد كه در طي آن فشارها و رفتارهاي ناراحت كننده‌اي متوجه شخص مي شود لكن اگر برتري فرد براي جامعه مسلم گردد. در اين صورت جامعه سعي ميكند تا خود را با وي هم‌شكل و منطبق سازد. در اين صورت فرد از مزاياي محبوبيت و شهرت برخوردار مي شود ولي عدم وجود امكانات و شرايط مناسب به فرد امكان نمي دهد تا برتري خود را ظاهر سازد و يا برتري و فاصله وي به اندازه‌اي است كه جامعه فعلا” قادر به درك و تشخيص ان نيست و ممكن است در آينده به اهميت وي پي مي برد. اين گروه افراد كه اكثريت آنها را نوابغ تشكيل مي دهند. از ناملايمات و بي مهريهاي جامعه در رنج بوده و دائم مترصد آن هستند تا به وسيله‌اي دست يابند تا از اين طريق به آرامش دست بايند و چه بسا ممكن است ندانسته به دام اعتياد گرفتار شوند كه همين امر مي تواند ارزش اجتماعي آنان را در بين مردم از بين ببرد.

25-عدم وجد عقايد ديني:

ايمان و عقايد محكم مذهبي مانند تكيه گاهي است كه مؤمنان را در مقابل ناملايمات و رويدادهاي نامطلوب زندگي در پناه خود مي گيرد. بي ديني و يا داشتن ايمان و ضعيف موجب گمراهي است و نداشتن تكيه گاه فرد را آماده مي سازد تا به اعتيا پناه برد.

26-گروههاي سودجو:

گروههايي كه در امر توزيع و فروش مواد مخدر فعاليت داشته و باندها و شبكه‌هايي را تشكيل مي دهند براي بالا بردن راندمان فروش به وسايل مختلف اقدام به شيوع اعتياد مي كنند. در بعضي از كشورهاي اروپايي مانند انگستان براي كاستن قدرت اين عوامل، مواد مخدر را جزء محصولات طبي قرار داده تا بدين ترتيب از شيوع آن تا حدودي جلوگيري شود.

27-گروههاي معتاد:

هر فرد معتاد مستقيم يا بطور غير مستقيم در شيوع اعتياد تاثير دارد تا زماني كه اعتياد به يك ماده خاص از نظر جامعه‌اي مطرود است. اكثريت قريب به اتفاق معتادين بطور خود آگاه يا ناخودآگاه مايلند ديگران نيز در مصرف ماده مخدر با آنها شريك شوند و اعتياد بيش از پيش همه گير و شايع گردد همچنين دراين زمان كه مواد مخدر كم و بيش بصورت يك مساله اجتماعي محسوب ميشود، اغلب گروههاي جوان بدان رو آورده و به طريق مختلف به گسترش آن كمك مي كنند و در اين فرد تحت تاثير گروه يا براي احراز عضويت در آن ، تشويق و ترغيب به استعمال مواد مخدر مي شود.

28-اعتياد همسر:

معتاد سعي مي كند به عناوين مختلف همسر خود را نيز آلوده سازد . علل و فوايد اين عمل براي معتاد از اين قرار است جلوگيري از نصايح و سرزنشهاي همسر (2) جلوگيري از متاركه و جدايي احتمالي ( 3 ) داشتن شريك و همدم براي مواقع استعمال و حالات نشئگي ( معتادين علاقمندند كه به تنهايي به استعمال مواد مخدر نپردازند ) گاهي معتاد به علت محبتي كه به همسرش دارد مايل است او نيز معتاد شود تا هميشه در كنار او باشد كه در نهايت اين عوامل در نهايت مي‌توانند در دراز مدت هسته خانواده را متلاشي نموده و اعضاي خانواده را در درياي مشكلات اجتماعي غرق نمايد.

29-اعتياد والدين:

اعتياد والدين با يكي از آنها به مواد مخدر در اولادشان اين تصور را بوجود مي آورد كه اعتياد يك عمل معمولي و از خصوصيات افراد  كامل و بزرگسال است. وسايل و مواد مخدر معمولا” در اختيار و دسترس آنهاست و با آشنايي كه به طرز استعمال آن دارند بسهولت بيشتري به اعتياد آلوده مي شوند به همين طريق نيز در بعضي از جوامع كه مصرف مشروبات الكي در خانواده ها متداول است اعتياد نوجوانان در آينده به سهولت بيشتري صورت مي گيرد.

30-پاشيدگي نظام خانواده :

هر گونه خلل كه در سازمان خانواده و روابط عاطفي آن بوجود آيد. در آينده اطفال تاثير شگفت انگيزي دارد.  تضاد فكري و معنوي والدين ، كم توجهي آنان نسبت به فرزندان، كثريت اولاد، فوت يكي از والدين يا جدايي آنها، زندگي كردن با ناپدري و يا نامادري ، همگي موجب مي شوند تا كودك در يك محيط عاطفي پرورش پيدا نكرده و از محب والدين محروم بماند. در يك همه پرسي برخي از معتادين علل گرايش به اعتياد را وضع نابسامان و غير طبيعي خانواده در دوران كودكيشان ذكر كرده‌اند.

31-بيكاري:

بيكاري و نداشتن شغل، وجود وقت آزاد روزانه ،‌نبودن سرگمي هاي سالم و امكاناتي كه بتوانند وقت و ساعات خالي افراد را پر نمايد شخص را به سوي الكل ، قمار و ساير فسادها سوق مي دهد. ضرب المثل معروف است كه بيكاري مادر فسادهاست زماني كه جامعه‌اي بافقدان وسايل سرگرم كننده، باشگاهها، تربيت بدني و تفريحات سالم روبرو باشد، خطر   اعتياد براي افراد آن جامعه خصوصا” كساني كه به عللي بدون شغل و حرفه اند هميشه وجود دارد.

32-شغلهايي كه كار بدني سنگين دارند:

كارهاي سنگين و مداوم خستگي مزمني ايجاد مي كنند كه اگر با عدم تغذيه كافي توام گردد منجر به فرسودگي شده و خستگي ضعف جسمي شخص را مستعد مي سازد تا دارويي براي تسكين خود بيابد- مثلا” معمول است كه بعضي از رانندگان براي جلوگيري از خستگي و خواب به داروهاي توان افزا روي مي آورند.

33-شغلهاي شبانه :

كساني كه در شب كار مي كنند به علتهاي مختلف در معرض فرسودگي جسمي و ناراحتيهاي عصبي بيشتري قرار ميگيرند گاهي نبودن نور كافي در محل كار و يا يكنواخت نبودن روشنايي و غير طبيعي بودن آن در شخص خستگي و ضعف اعصاب توليد مي كند. استراحت در روز نيز از كيفيت و امتيازات خواب در شب برخودار نيست و خستگي را بطور كامل برطرف نمي سازد. استراحت كردن در روز و خوابيدن در بين اعضاي خانواده و در محيطي كه تمام افراد آن بيدارند مشكلاتي را پديد مي آورد كه شاغل شب كار را به خستگي مزمن و ناراحتيهاي ناشي از كم خوابي دچار مي گرداند. همچنين عده‌اي نيز براي بيدار نگه داشتن خود در شب مجبور به استفاده از مواد مي شوند.

34-عدم علاقه به حرفه :

شغلهاي پر تحرك و بدون استراحت و بر عكس شغلهاي يكنواخت و كسل كننده زماني كه مخصوصا” با عدم علاقه شاغل توام گردد ناراحتيهاي عصبي و خستگي جسمي را بدنبال خواهد داشت و چه بسا با گذشت زمان، فرد به محيط زندگي بي تفاوت و بي علاقه شده و به سوي مواد مخدر گرايش يابد.

35-حرفه‌هايي كه با مواد اعتياد آور در ارتباط هستند:

بعضي از شغلها با مواد اعتياد و سروكار دارند مانند آزمايشگران مواد مخدر و ... كه اينان نيز در معرض خطر مواد مخدر قرار دارند.

36-طبقات مرفه:

ثروت و برتري وضع مالي براي صفات مرفه امكاناتي را فراهم مي سازد كه به حرفه و شغلي كه تمام اوقات آنان را صرف كند نياز ندارد. در نتيجه با داشتن وقت آزاد و وجود امكانات كافي به سرگرميهاي مختلف و خوشگذراني رو مي آورند و يك نوع عادت به لذت طلبي و  تشفي بخشيدن به تمايلات و تنوع جويي در آنها بوجود مي آيد و همين خود كمك مي كند تا تمام راهها و وسايل لذت جويي از جمله اعتياد را مورد آزمايش قرار دهند.

37-فقر مالي:

همانطور كه فراهم بودن تمام امكانات زندگي گاهي موجب اعتياد و انحراف از مسير عادي زندگي ميگردد، فقر و تنگدستي نيز موجب ناراحتيهاي مختلف گشته از جمله مانع مي شود تا اشخاص بعضي از اميال و غرايز اوليه خود تشفي دهند، در نتيجه فشار ناكاميهاي فوق گاهي از راه اعتياد تخليه مي گردد.

38-وجود ساير عادتها:

وجود اعتيادهاي مختلف به معتاد مي آموزد كه فشارهاي روحي حاصله از ناملايمات زندگي را به وسيله مواد مخدر تحمل نمايد. آنگاه كه تحمل دارويي شخص افزايش يابد و يا در زندگي روزمره به فشارهاي عصبي و ناراحتيهاي بيشتري دچار ميگردد با سهولت بيشتر داروهايي را كه داراي اثرات سمي قويتري هستند. جايگزين مواد مخدر قبلي خود مي سازد. مثلا” از استعمال الكل و حشيش به مرفين و هروئين روي مي آورد. چنانچه بعضي از معتادين به هروئين اظهار داشته اند كه علت ضعيف بودن قدرت نشئگي دارويي كه در گذشته به استعمال آن مي پرداخته اند، به هروئين روي آورده اند و اكثريت معتادين به هروئين نيز قبلا” به استعمال حشيش مبادرت مي ورزيده‌اند.

39-وجود اعتياد قبلي:

خطر ابتلاء به اعتياد مجدد معمولا” متوجه كساني ميشود كه در زمانهاي دور يا نزديك گذشته به موادي معتاد بوده و آن را ترك كرده‌اند بطور كلي براي كساني كه قبلا” معتاد بوده‌اند خطر بازگشت مجدد به اعتياد هميشه وجد دارد.

40-تجويزات پزشكي:

به غلط شايع است كه بعضي از پزشكان مصرف مقداري از مواد اعتيادآور مانند ترياك و مشروبات الكي را براي حفظ سلامت و سوخت و ساز بهتر بدن و رفع بعضي از بيماريها مجاز مي دانند. همچنين بعضي از افراد غير متخصص بويژه معتادان مصرف ماده مخدري را براي درمان ناراحتيهاي جسمي و رواني به سايرين توصيه مي كنند و بدين ترتيب گروهي را گرفتار اعتياد مي سازند.

41-منشاء دارويي:

استفاده از آرام‌بخشها، قرصهاي خواب و تزريق مسكنها بعد از عمل جراحي و ساير موارد ديگر و همچنين معالجه بيمار با يكي از داروهاي اعتياد آور نيز از علل گرايش به مواد روانگردان بوده كه تقريبا” علت اعتياد 5درصد از معتادين را تشكيل ميدهد. اين گروه از بيماران كه به داروهاي آرام‌بخش معتاد شده‌اند چون در آنها وابستگي رواني به دارو ايجاد نشده معمولا” با سهولت بيشتري معالجه مي شوند.

42-عامل استعمار:

بعضي از كشورهاي امپرياليستي به علل اقتصادي و سياسي به رواج اعتياد در كشورهاي مستعمره خود كمك ميكنند. همانطور كه چين براي ساليان متمادي ( قبل از جنگ جهاني ) به علت مقاصد انگلستان گرفتار اعتياد شده بود.

43-سهل انگاري دولتها:

آزادي بعضي از مواد مخدر در كشورها سبب شيوع و بالارفتن تعداد مصرف كنندگان مي گردد.

44-فراواني مواد مخدر:

آزاد بودن مصرف مواد مخدر و يا وجود قوانين ناقص و استعمال مشروط آن در بعضي كشورها سبب فراواني مواد مخدر و سهل الوصول بودن آن ميگردد ” رابرت دوپوند ” در تحقيقات خود اظهار ميدارد كه 20 درصد از سربازان آمريكايي كه در سال 1371 در كشور ويتنام مشغول جنگ بودند بعلت اينكه هرويين براحتي در دسترس آنها قرار گرفت در زمان مراجعت به آمريكا دچار اعتياد شده بودند.

45-نقش رسانه‌هاي گروهي در گسترش اعتياد:

رسانه‌هاي گروهي مهمترين وسيله براي افزايش آگاهي مردم نسبت به زيانهاي مواد مخدر مي باشند آنها ميتوانند به آموزش توده مردم اقدام نمايند و با برنامه هاي بهداشت رواني در تقليل مشكلات روحي آنان بسيار مؤثر واقع شوند و تغييراتي در جهت بهبود اوضاع همه جانبه مردم بوجود آورند. لكن از جهاتي به صورت غير مستقيم موجب اشاعه اعتياد نيز مي گردند. در كتب ، جرايد، راديو، تلويزيون، سينما و تئاتر ، مردم به طرق مختلف به شيوه زندگي، وسايل و امكانات زندگي اشخاصي كه در طبقات مرفه تري قرار دارند آشنا مي شوند. در ماجراهايي كه براي قهرمانان داستان پيش مي آيد، خواننده، تماشاچي يا شنونده جوان احساس مي كند واقعا” چنين جرياناتي در حال اتفاق افتادن است. با خيالپردازي خود او نيز در كشاكش جريانات شركت جسته تصور مي كند كه وقايع براي خود وي اتفاق مي افتند. و چون خود را در عالم خيال به جاي قهرمان داستان مي انگارد با روش ” درون فكني ” از قهرمان تقليد مي كند. لكن سپس متوجه مي شود كه فاقد اتوموبيل، خانه، لياس و ساير لوازم و امكاناتي است كه قهرمان در طول جريان ماجرا  از استفاده مي كرده است و بطور كلي متوجه ميشود از بسياري از امكانات زندگي محروم است. رسانه‌هاي گروهي با تبليغات تجارتي خود مستقيم و غيرمستقيم احساس احتياج را در فرد بوجود مي آورند و عدم امكانات فراهم نمودن آنها انگيزه ارضا نشده را بر ساير كمبودها مي افزايد و ناكاميها و فشارهاي عصبي را افزايش مي دهد و در نهايت او را به سوي مصرف مواد مخدر سوق ميدهد.

46-آموزش و پرورش و گسترش اعتياد:

آموزش و پرورش‌هاي معمول با ناديده گرفتن خواسته هاي كودكان و نوجوانان و با نواقص و نارساييهايي كه دارند بين مربيان و متعلمين فاصله ايجاد كرده و آنها را از هم جدا مي سازد . پرورش دهندگان اكثرا” همان طريق و شيوه‌اي را كه در مدت تحصيل نسبت به آنها معمول داشته‌اند و مورد قبول آنها قرار گرفته است براي تربيت و پرورش شاگردان خود نيز بكار مي‌برند. سعي آنها بر اين است كه از شاگردان به وسيله تعليم و تربيت فردي بسازند كه در آينده شبيه به آنچه كه خود اينك هستند بشوند. همانطور كه دوران تحصيل و زمان گذشته در نظر مربيان محو گرديده است. به زمان حال كودكان وقعي نگذاشته و به آنان چنان مي نگرند كه گويي چنين دوراني جزيي از زندگي واقعي آنان نبوده و بايد با ياد گيريهاي مختلف سپري شود. ولي مربي بايد شخصيت كودك را چنانكه هست بپذيرد و به آن احترام بگذارد و براي مشكلات و چگونگي زندگي فعلي وي اهميت بسيار قائل شود و با احترام متقابل كششي در متعلم براي آموختن بوجود آورد. به كمك يك آموزش و پرورش صحيح و حتي و به وسيله پرورش و رشد شخصيت كودكان است كه ميتوان از كج خوييها و انحرافات بعدي آنان جلوگيري نموده و راههايي را كه با اعتياد منتهي ميگردد از همان ابتدا به كمك پرورش دهندگان مسدود ساخت .

47-نقش ورزش در جلوگيري از اشاعه اعتياد:

تعادل و سلامت جسماني وابسته به تحرك و ورزش است. زندگي يكنواخت و كم تحرك دركار دستگاههاي گردش خون، گوارش، تنفسي و اعصاب و اعضاي ديگر خلل وارد آورده و بازسازي و سوخت ساز و سلولها را كاهش مي دهند. از آنجا كه جسم و روان در ارتباط مستقيم مي باشند، ضعفهاي جسماني ناراحتيهاي رواني را بدنبال خواهند داشت و عدم تعادل جسماني و رواني حاصله چه بسا كه زمينه را براي گرايش به اعتياد در شخص فراهم سازد. كمبودها و نارساييهايي كه در تربيت بدني، آموزشگاهها و باشگاههاي اغلب كشورها وجود دارد، مانع از تشويق و گرايش نوجوانان به ورزش مي گردد.

****

منبع : کتاب "روانشناسي اعتياد "تاليف آقاي صادق كريم پور- انتشارات  اميرکبير

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved