داستان كوتاه

  كلستومي ، خجالت يا راحتي

عباس كاشي

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 



هميشه ازشنيدن نام كلستومي دچاروحشت مي شدم . ظاهرا" وصل بودن يك كيسه محتوي مدفوع براي هر كسي مي تواند مشمئز كننده باشد و حمل كننده آن ممكن است دچارنوعي خجالت و شرمندگي شود. به همين خاطر كمتركسي متقاعد مي شود كه ازآن استفاده كند. اما من كه دچارآسيب نخاعي بودم وبراي انجام اجابت مزاج با مشكلات خيلي زيادي مواجه مي شدم ، هميشه به دنبال راه حلي مي گشتم كه مشكلات خودم را تا آنجا كه مي توانستم كم كنم . يبوست وانباشتگي مدفوع يكي ازآن مشكلاتي بود كه به دليل عدم آگاهي از نحوه مقابله با آن ، مدت زيادي باعث آزارمن مي شد و به همين دليل هم هر ازگاهي دچار خونريزي از مقعد مي شدم . با وجود تدابيرمختلفي كه براي رفع يبوست بكاربرده بودم : ازجمله مصرف رژيم غذائي غني ازفيبر، انجام فعاليت بدني ، نوشيدن مايعات كافي و اجراي يك برنامه منظم وزمان بندي شده و ...، براي من كه به كار تدريس دردانشگاه اشتغال داشتم ، برنامه اجابت مزاج يك نگراني خاص محسوب مي شد. استفاده از شياف ، اجراي ماساژو كشش ، تحريك انگشتي واستفاده ازداروهاي مختلف اگرچه كمك زيادي به من مي كرد ، اما ازآنجائي كه اين كارها وقت زيادي ازمن مي گرفت ، هميشه دچار نوعي استرس بودم .

چندبارهنگام گذاشتن شياف به دليل خم شدن به سمت جلو وبه هم خوردن تعادلم زمين خورده بودم كه با خوش شانسي جان سالم به دربردم . تحريك انگشتي هم كه برايم واقعا" مشكل بود ، چراكه هم وقت زيادي ازمن مي گرفت و هم اينكه پوشيدن دستكش و چرب كردن آن وحركت چرخشي انگشت وماساژمقعد وتحريك قسمت تحتاني روده نه تنها براي من مشكل بود ، بلكه چندين باربه مرورباعث آسيب بافت مقعد و خونريزي من شده بود.

و ادامه چنين وضعي باعث وخيم تر شدن اوضاع هموروئيد (بواسير) من مي شد. جابجا شدن من بين ويلچروتوالت هم كه جاي خودداشت واحساس مي كردم اگر به همين منوال ادامه دهم ، تمام مفاصل دست وشانه هايم به دليل تحمل وزن بدنم دچارآرتروزمي شدند.

 ازهمه بدترتنظيم زمان دقيق براي اجراي برنامه دفع بود.اين موضوع براي به حداقل رساندن مشكلات ناشي ازتخليه نامناسب ازاهميت زيادي برخورداراست وبا تغييرزمان وتكرارآن ، مجبوربودم حداقل 2 تا 3 هفته وقت صرف كنم تا خودم را با برنامه جديد تطبيق دهم. ضمن اينكه شرايط من به سمتي مي رفت كه مجبوربودم زمان زيادي را براي اجابت مزاج صرف كنم .اين زمان گاهي اوقات درطول روزحتي به 4 ساعت و بيشتر هم مي رسيد . تجمع مدفوع درروده هايم احساس بسيار ناخوشايندي را در من ايجاد مي كرد.
 


تقريبا" تمامي روش هاي دفع راتجربه كرد ه بودم وموضوع اجابت مزاج داشت برايم به يك كابوس تبديل مي شد. بايد فكري مي كردم . قبلا" با پزشكان زيادي مشورت كرده بودم ، آنها هم بيشترسعي مي كردند مرا به روشهاي جاري سوق دهند ، ضمن اينكه كلستومي راهم به من پيشنهاد مي دادند.اما همانطور كه گفته بودم نمي دانم چرا با شنيدن اين كلمه ، ناخودآگاه احساس ناخوشايندي به من دست مي داد . اما خوب به هرحال شرايط كاري و روش زندگي من به گونه اي بود كه روشهاي جاري نمي توانست مشكل مرا  حل كند . به خوبي احساس مي كردم كه با ادامه اين روند زندگي ام به چالشي بزرگ كشيده خواهد شد. درموردكلستومي چيزهاي زيادي شنيده بودم ، اما حالا اوضاعم را به گونه ا ي مي ديدم كه بايد كاري مي كردم. تا اينكه تصميم خودم را گرفتم . با مطب پزشكم تماس گرفتم .


- الو ! سلام . ببخشيد يك وقت مي خواستم . البته هرچه زودترباشد ممنونتان خواهم بود .
- حتما" . اجازه بديد. هفته آينده روز چهارشنبه خوبه !
- معذرت مي خوام . من مبتلا به آسيب نخاعي هستم . كارم هم خيلي اورژانس است اگر امكان دارد بين مريض ها هم شده وقتي به من بديد.
- پس اگه اين جوريه كه مي گيد ، مي تونيد امروزآخروقت بيائيد؟.
- حتما" . خيلي خيلي از شما ممنونم كه وضعيت امثال ما را به خوبي درك مي كنيد .



هوا خيلي خوب بود . همه چيزوفق مراد بود. داشتم خودم را به سمتي سوق مي دادم كه نقطه عطفي در زندگي من به حساب مي آمد. دعا كردم وبه سمت مطب راهي شدم . وقتي به مطب رسيدم .منشي دكتر به گرمي ازمن استقبال كرد. مشخص بود كه آموزشهاي لازم رادرمورد نحوه برخورد با مبتلايان به ضايعه نخاعي وافراد ويلچري ديده است واين چيزي بود كه با داشتن اضطراب به شدت به آن نياز داشتم . منشي با لبخند ازمن خواست كه وارداتاق پزشك شوم.

- سلام .آقاي دكتر.خسته نباشيد.
- سلام عزيزم .
- آقاي دكتر.اگه خاطرتون باشه قبلا" درمورد كلستومي با شما صحبت كرده بودم .اما حالا مي خواستم مجددا" با شما مشورت كنم و درصورتي كه صلاح مي دانيد اين كاررا انجام دهم .


- خيلي خوب . حالا كه واقعا" تصميم خودت را گرفته اي اجازه بد ه اول كمي در مورد وضعيت خودت يه توضيح كوتاه بدم . همانطوركه مي دوني روده بزرگ یا کولون شما با توجه به ضايعه اي كه داري ، دچاريكسري تغييرات شده است. درواقع اززمان آسيب نخاعي به دليل قطع نظارت مغز، قسمتهاي مختلف دستگاه گوارش شما دچارنوعي خودمختاري شده يعني خودش بدون هماهنگي با مغز عمل مي كند . ازطرفي حركات روده شما كه به آن حركات دودي مي گويند كاهش پيدا كرده است و درمجموع بين حركات روده بزرگ و راست روده و مقعد ناهماهنگي ديده مي شود. نتيجه اين مشكلات باعث شده كه شما حالا با مشكلاتي نظيربی اختیاری درخروج مدفوع وگاز روده ، تنبلی روده ها به دلیل کاهش حرکات منظم ، یبوست ، احساس نفخ وسنگینی درشکم (کمترین عارضه)، زخم مخاط مقعد (شقاق یافیشر) ، بواسير يا هموروئيد (گشادشدن وریدهای داخل مقعد) ، خونریزی ازمقعد كه درطولانی مدت مي تواند منجر به کم خونی شود، انباشت مدفوع وگشادشدن روده بزرگ مواجه شويد . حتي ادامه اين وضعيت ممكن است باعث سرطان هم بشود. حالا همانطوركه شرايط شما ايجاب مي كند وروشهاي متداول دفع براي تان مشكل شده ، با توجه به بررسيهائي كه قبلا" انجام داده ايم وبا درنظرگرفتن تمام جوانب ، صلاح مي بينم كه اين كارراانجام دهيد.


- ببخشيد مي شه فقط كمي درمورد نحوه عمل توضيح بدهيد.


- حتما" . ببينيد كلستومي يعني بازکردن قسمتی ازروده بزرگ به سطح پوست شکم . دراين عمل قولون شما را برش داده وازديواره شكمي به سمت خارج هدايت مي كنيم و يك دهانه مصنوعي بنام استوما ايجادمي كنيم. سپس يك كيسه به اين دهانه وصل مي شود تا مدفوع در آن جمع آوري شود. شما مي دونيد كه يكي از چيزهائي كه به رفع مشكلات تخليه كمك زيادي مي كند ، منظم بودن تخليه روده است .


- معذرت مي خوام . اگه مي شه درمورد فوائد آن نيز توضيح بدهيد.


- با انجام کلستومی ، مدفوع زودترازبدن خارج می شود، بناربراين فرصت سفت شدن پيدانمی كند ، درنتيجه بیمار ازتمام عوارض بی اختیاری مدفوع نجات می یابد. با اين كار شما ديگر مشكلاتي را كه گفتم نخواهيدد اشت .شايد مهمترين مزيتش اين باشد كه با اينكارازاتلاف وقت شما خيلي جلوگيري مي شود . همچنين اگر براي اجابت مزاج نياز به كمك داشته باشيد،‌ باعث حفظ استقلال شما مي شود. بااين عمل شما از وضعيت خودتان آگاهي پيدامي كنيد، و به راحتي متوجه مي شويد كه دفع مدفوعتان انجام شده ، درنتيجه آنچه كه لازم است را مي توانيد انجام دهيد.


- آقاي دكتر شما فكرمي كنيد كه من به راحتي مي توانم با كلستومي كنار بيايم ؟
- ببين عزيزم . همون جوري كه توبا كيسه ادرارت كناراومدي و همون جوري كه با برنامه اجابت مزاج و بي اختياري دفعت وعوارض آن كنار اومده اي ، مطمئن باش كه با كيسه كلستومي ات هم كنار خواهي آمد، شايد هم راحت تر. به هرحال تاحالا كه شما مثل آدمهاي سالم نبوده ايد كه حالا بخواد وضعيت تان ازحالت طبيعي خارج شود.


- اما ببخشيد آقاي دكتر.من فكرمي كنم كه كيسه كلستومي ممكن است خيلي ناراحت كننده باشد.
- نه . عزيزدلم .اين جوري ها هم كه فكر مي كني نيست . فقط اجازه بده درمورد كيسه يادآوري كنم كه بطوركلي دونوع كيسه داريم : ته باز وته بسته . نوع ته بسته به محض پرشدن ازمدفوع وگاز بایستی تعویض گردد. نوع ته بازبایک کلیپس بسته می شودوخصوصا درزمان جمع شدن گازمی توان کلیپس رابازوگاز راتخلیه کرد.بدین ترتیب روزانه یکبارنیازبه تعویض کیسه می باشد.


- معذرت مي خوام . ازكيسه بوي بد خارج نمي شه ؟
- به هيچ وجه . مگراينكه زمان تخلیه کیسه ویا تعویض ان به تاخیر بیفتد، يا سوراخ شود يا اينكه چسب يا كليپس آن راخوب نچسبانده باشید.


- موقعي كه بخوام برم حمام ، چي ؟
- قبل از شروع استحمام کیسه را بايدازبدنت جداکني. چون چسب ضدحساسیت آن پس از خیس شدن به راحتی از بدن جدا نمی شود.درحین حمام مي توني مکررمحل را با آب ولرم بشویی. درخاتمه درزمانی که مدفوع ازکلستومی خارج نمی شود ، سریعا با یک گازغیراستریل دهانه کلستومی راخشک نموده وکیسه ای را که از قبل اماده کرده اید به محل بچسبانید.


- آيا درمورد غذامحدوديت خاصي دارم ؟
- خوب اينوبايد بدوني كه غذاهای نفاخ وفیبردارمثل حبوبات، سبزیجات (خصوصا کلم)،شیر،نوشابه گازدارسبب پرشدن سریعترکیسه کلستومی خواهندشد. يه نكته هم بايد يادآوري كنم كه اگرمتوجه شدي كه دچاراسهال شده اي ، سريعا" به پزشك مراجعه كن . به هرحال تا زمان قطع شدن كامل اسهال بايد مكرركيسه را عوض كني.


- باعرض معذرت آقاي دكتر يه سئوال ديگه به ذهنم رسيد . آيا اگه بخوام بازهم مي توانم كلستومي ره به حالت اول بازگرداند؟


- خير . دراكثرموارد براي افراد نخاعي اين عمل يك اقدام دائمي خواهدبود. حالا بيا اين برگه روبگير وببربيمارستان تا كارهاي بستري شدنت را انجام بدهند تابه اميدخدا هرچه زودترعمل شوي.

راهي بيمارستان شدم . شوروهيجان عجيبي احساس مي كردم . با توجه به وضعي كه داشتم و حرفهائي كه دكترزده بود، احساس خوبي داشتم . فكرمي كردم كه يكسري از مشكلات من بزودي برطرف خواهند شد . بالاخره روزعمل رسيد و من كلستومي شدم .

الآن‌ چندماهي هستش كه ازعمل من مي گذره . دربرنامه هاي كاري وزندگي روزمره به نظم دلخواه ام رسيده ام . مي توانم به استخر بروم . شنا مي كنم ولذت مي برم ، اما درموقع شنا ازكيسه هاي كوچك ترمخصوصي استفاده مي كنم ، چراكه مي توانم آن رازيرمايوي خودم مخفي كنم . احساس راحتي مي كنم . ازاسترس هاي گذشته كه با حضوردركلاس درس ومحيط هاي اجتماعي به سراغم مي آمدند ، خبري نيست . اي كاش زودتراين كاررا كرده بودم . درسته كه ظاهرا" خوب به نظرنرسه ، اما براي من كه خيلي خيلي راحته !يك سري از شركت هايي كه درزمينه استوما تخصص دارند را شناسائي كرده ام . آنهاكارشناساني دارندكه مي توانند توصيه ها و كمك هاي لازم را به من ارائه دهند.

هرموقع به كلستومي خودم نگاه مي كنم بدون احساس خجالت مي گويم : " خداراشكرراحت شدم."

 


****
 

منبع : داستان كوتاه " كلستومي ، خجالت يا راحتي  "  -نوشته : عباس كاشي -انتشار:مركز  ضايعات نخاعي -آذر 1389


 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی