عید نوروز برای همه جذابیت خودشو داره ! همه چی با خونه تکونی شروع می شه ! گرد
وغبارهای یک ساله از همه جا پاک می شه ! شلوغی های روزهای آخر سال تو خیابانوها
وکوچه و بازار ! خرید وسایل و لباسهای نو! سفره هفت سین : سبزه و سیب ، سیر
وسرکه ، سماق و سمنو و سکه و ماهی های گلی توی تنگ . میوه های رنگارنگ ! همه جا
رنگ و بوی نو می گیره ! و خلاصه زندگی عوض می شه ! این چیزها برای همه ی مردم
از سالم گرفته تا افرادی مثل من که نخاعی هستند ، حال و هوای خاصی داره ! .
اما از همه بهتر اینه که دیدارها تازه می شه . میهمان ها میان و می رن ! و ...
بساط خورد وخوراک ها : شیرینی و شکلات و آجیل و تنقلات پا برجاست . علاوه بر
این ها ، خیلی ها هم برای شام و نهار منزل همدیگه می مونند . درسته ! خیلی خوش
می گذره . اما این جور چیزها به خصوص برای افراد نخاعی ، نتیجه اش معلومه چیه !
اگه حواسم نباشه ، ناخود آگاه من از برنامه های عادی خودم خارج می شم . برنامه
های ورزشی ام تغییر می کنه ! رعایت رژیم غذایی ام سخت می شه ! ساعات خواب
واستراحتم عوض می شه ! حتی برنامه های دفع ادرار ( سونداژ) و اجابت مزاجم ممکنه
جابجا بشه ! و خیلی چیزهای دیگه ...
اما امسال من تجربه سال قبل را داشتم !!! . دیگه حواسم بود . چقدر سخت تونستم ،
اضافه وزنی که در نتیجه ی بی توجهی های پارسال نصیبم شده بود ، کم کنم . پارسال
به خاطر سهل انگاریهایم چه عوارضی که نگرفتم : سنگین شدم . جابجا شدنم سخت تر
شد . زخم بستر گرفتم ، چون نمی تونستم خودمو راحت جابجا کنم .
فشار خونم
بالا رفت . قند خونم بالا رفت و چون همه به من شیرینی تعارف می کردند و من هم
به احترام آنها بر می داشتم . خلاصه زمینه دیابت برایم فراهم شد . بعد از
تعطیلات عید همه چیز من به هم ریخته بود .
امسال دیگه حواسمو خیلی جمع کرده بودم ، برای برنامه های خودم بیشتر از همه چیز
اهمیت دادم . برای همین هم امسال عید به خیر و سلامتی گذشت .
****
|