سلامت  جنسی زنان بعد از ضايعه نخاعی

مقالات ويژه پزشكان پايش سلامت

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

 

 

 

 

با توجه به تغييرات بدنی و روحی - روانی که بعد از آسيب  نخاعي به وجود می آيد، زنان مبتلا به آسيب نخاعی نيازمند مراقبت های بهداشتی خاصی هستند. از آنجا که تنها 20درصد از کل افرادضايعات نخاعی را زنان تشکيل می دهند، تحقيقاتی که در زمينه مقوله های بهداشتی آنان انجام شده تا حدی محدود هستند. در اين مقاله، مروری بر مشکلات عمومی و دستگاه تناسلی زنان نخاعی وجدیدترین يافته های تحقيقاتی در حوزه های مذکور شده است.

قاعدگی (Menstruation)
طبيعی است که بعد از ضايعه نخاعی ، تا مدتی سيکل قاعدگی زنان متوقف می شود. در اوايل سال 1966، کومار ( Comar ) گزارش داد که نيمی از بيمارانش بعد از آسيب نخاعی دچار قطع دوره قاعدگی شده اند، با اين وجود قاعدگی اکثر آنها طی شش ماهه اول بعد از ضايعه مجددا" از سرگرفته شده است.
طی یک طرح مطالعاتی که بوسيله فردی بنام خانم دکترجکسون ( Jackson ) (سال 1999) درتعدادی از مراکز ضايعات نخاعی معین و بر روی تعدادی از زنان نخاعی شرکت کننده درطرح انجام شد ، مشخص گردید که دامنه زمان بازگشت دوره قاعدگی (برقراری خونريزی ) نزد گروه تحت مطالعه ازیک هفته تا 24 ماه بوده و متوسط زمان برگشت قاعدگی 3 تا 4 ماه تعیین گردیده است.ازسوی دیگر اختلاف کمی در ميانگين طول مدت دوره قاعدگی يا در تعداد روزهای شروع دوره قاعدگی قبل و بعد از ضايعه وجود داشت. در اين مطالعه، برخی از زنان ( 9/7 درصد ) قطع دائمی دوره پريود خود را بعد از آسيب نخاع اعلام کرده بودند، در حاليکه 7/9 درصد از آنان يکسال بعد از ضايعه نخاعی يائسگی را مجددا"تجربه نموده بودند.
دکتر جکسون از سال 1988 در کلينيک نازايی یک مرکز توانبخشی که وابسته به دانشگاه آلبامای بيرمنگهام می باشد به درمان زنان ضایعه نخاعی پرداخته است. او در مطالعات اوليه خود مشاهده کرد که" اسپاسم عضله و مثانه قبل از آغاز قاعدگی و يا همزمان با شروع آن در زنان مبتلا به آسيب نخاعی افزايش قابل ملاحظه ای دارد. ( جسکون-1995 ). اين مشاهدات در مطالعه اخير اين واقعيت را نشان داد که کرامپ های مربوط به زمان قاعدگی پيش از آسيب (42%) نسبت به پس از آن ( 27% ) خيلی شايعتر بوده اند. اما نشانه های پيش از قاعدگی (ازجمله تحريک پذيری و بی ثباتی های روحی روانی ) و افزايش بيش از حد وزن بدن به علت احتباس آب از علائمی بودند که بعد از آسيب نيز ادامه داشتند. تقريبا" نزد يک چهارم از کل زنان نخاعی اسپاسم عضلانی يا مثانه و يا علائم اتونوميک از جمله عرق کردن،سردرد و يا گر گرفتن در طول دوره قاعدگی آنها افزايش يافته است.

 
باروری / کنترل باروری
به محض شروع مجدد قاعدگی در زنان نخاعی، هيچ دلیلی وجود ندارد که توانائی آنها برای بچه دارشدن تحت تاثيرقرار گيرد. ( جکسون 1995) بنابراين آنچه برای يک زن نخاعی اهميت دارد اين است که بعداز ضايعه اش نيز اگر او تمايل به بارداری نداشته باشد، بایدحتما"از يک روش کنترل بارداری استفاده کند. همچنین با توجه به اينکه گزينه های زيادی برای کنترل بارداری وجود دارد، همراه با هر روشی خطراتی نيز متوجه زنان نخاعی خواهد بود.
قرص های بارداری که حاوی استروژن هستند، خطر تشکيل لخته در وريدهای عمقی را ( DVT ) در برخی از زنان سالم افزايش می دهد.اما هيچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد خطر DVT در زنانی که ضايعه نخاعی مزمن ثابت دارند بيشتر باشد. در هر صورت، قبل از شروع مصرف قرصهای ضدبارداری،بخصوص به هنگام بی حرکتی های ايجاد شده بعد از ضايعات حاد بايستی احتياطات لازم مورد توجه قرار گيرد. بطورکلی خطربروز DVT برای تمامی زنانی که سيگار مصرف می کنند ،افزایش می یابد ( جکسون 1995 ).
طی بررسیهای دیگری که بوسيله جکسون (به سال 1999 ) انجام شد، 70 درصد زنانی که از نظر جنسی فعال بودند، از روشهای ضد بارداری استفاده می کردند. متداولترين روشهائی که قبل از آسيب استفاده می شده ، به ترتیب مصرف قرص های ضدبارداری (57%)استفاده از کاندوم ( 35% )، وروشهای عقيم سازی ( 19% ) بوده است. امابعد از آسيب نخاعی، رايج ترين روشهای کنترل بارداری، استفاده از کاندوم ( 39%)، عقيم سازی(26% ) و مصرف قرصهای ضدبارداری بودند.


يائسگی (Menopause)
طی مطالعات انجام شده ( توسط دکترجکسون- سال 1999) سنی که در آن ، زنان مبتلا به آسيب نخاعی وارد مرحله يائسگی می شوند ( 3/43 سالگی) از نظر آماری با زنانی که قبل از آسيب يائسه می شوند (5/45سالگی ) خیلی متفاوت نيست. در هر حال مطالعه مذکور نشان داد که 6/14 درصد از زنان تحت مطالعه ، طی يکسال بعد از آسيب خود وارد مرحله يائسگی می شوند.
همچنین مطالعه مشابه دیگری، نشان داد که متوسط سن زنانی که قبل از آسيب به يائسگی رسيده بودند، با افرادی که بعد از آسيب يائسه شده بودند، اختلاف کمی داشته است. به علاوه علائم گزارش شده برای يائسگی ،در هر دو گروه مشابه بودند. گزارش شده زنانی که بعد از آسيب نخاعی يائسه شده بودند، اختلالات خلقی بيشتری داشتند. همچنين نشانه هائی که بطور خاص به آسيب آنها ربط داشته مانند اسپاسم، اتونوميک ديس رفلکسی و اسپاسم های مثانه افزايش داشته اند.


عمل برداشتن رحم (Hysterectomy)
طبق گزارش جکسون ( سال 1999 ) ميزان وقوع هیسترکتومی یا عمل برداشتن رحم در زنان سالم و زنان ضايعه نخاعی مشابه بوده است. برخی از دلايلی که بعد از آسیبهای نخاعی منجر به عمل برداشتن رحم می گردند عبارتند از: کنترل بارداری، تنظيم کنترل قاعدگی و غيره .


پوکی استخوان (Osteoporosis)
بعد از آسيب نخاعی کاهش تراکم استخوانی در سطوح پائين ضايعه نخاعی وجود دارد. اين مسئله تا حدی به علت عدم تحرک افراد و ناتوانی در تحمل وزن بدن توسط برخی از استخوانها می باشد. زنان نخاعی نياز دارند که بدانند بعد از يائسگی کاهش تراکم استخوانی آنها بيشتر می شود. اين موضوع مي تواند منجر به پوکی استخوان شود. مطالعات دکتر جکسون ( به سال 1999) نشان دادکه بعد از يائسگی تنها 19 درصد از زنان نخاعی که تحت مطالعه قرارداشتند ، بوسيله روش جايگزينی هورمون(HRT) تحت درمان قرار داشتند. هم اکنون، گزارش شده که تقريبا" يک سوم زنانی که يائسگی رابعد از ضايعه نخاعی تجربه کرده اند، مبتلا به شکستگی استخوان های بلند بدن می شوند. هنوز استفاده از روش جايگزينی هورمون و فوائد و خطرات احتمالی آن برای زنان بعد از آسيب نخاعی با شک انجام می شود و نياز به مطالعه بيشتر است.


بيماريهای جنسی مسری
اطلاعاتی که بوسيله دکتر جکسون ( سال 1999 ) گزارش شده نشان مي دهد که عفونتهای اندامهای تناسلی ( STDs ) در زنان قبل از آسيب نخاعی کمتر است. یکی ازمهمترین دلایل اين مسئله می تواند ناشی از کاهش ميزان آميزش جنسی بعد از آسيب باشد. در هر صورت، هر زنی که فعاليت جنسی دارد، در معرض خطر بيماری مسری ( STD ) نيز قرار خواهدداشت. بنابراين لازم است که تدابير ايمنی موردنیاز اتخاذ شود.


سرطان ها

درسال 1997 فردی بنام نوسک(Nosek) به دنبال مطالعات خود گزارش داد که ،زنان نخاعی احتمالا" کمتر از زنان سالم تحت معاینات لگن قرارمی گيرند. اما ماموگرافی درهر دو گروه، بطورمرتب انجام شده بود.
جهت بررسی بيشتر دکتر جکسون(سال 1999 ) ، وظيفه شناسی زنان را برای انجام آزمايش سالانه پاپ اسمير ( pap smear )( آزمايشی برای نمونه برداری از دهانه رحم برای تشخيص سرطان ) تحت مطالعه قرار داد. نتایج حاصله نشان دادکه 19 درصد از زنان نخاعی درمقایسه با 14درصداززنان سالم پاپ اسميری نداشتند. بنابراین نتایج حاصله نشان دادکه درمیان زنان تحت مطالعه، افراد نخاعی آزمايش پاپ اسمير را بطور منظم انجام نمی داده اند. ولی هيچ تفاوت قابل توجهی در نتايج پاپ اسمير زنان سالم و زنان ضايعه نخاعی وجود نداشت. همچنین براساس اين تحقیق، زنان بعد از ضايعه نخاعی جهت انجام ماموگرافی پیگیری جدی نمی کردند. بطوری که 63 درصدآنان بعد از ضايعه نخاعی ماموگرام نداشتند. تمامی زنانی که قبل از آسیب نخاعی معاينات سينه راانجام می دادند بعد از ضايعه نخاعی نیز همانند قبل عمل می کردند. ولی بطورکلی تنها يک سوم از زنان تحت مطالعه معاينه سينه خود را هر ماه بطور مرتب انجام می دادند.
آسيب نخاعی ، زنان را نسبت به سرطان های شایع ( سينه، رحم، کولون ) ايمن نمی سازد. بنابراین همه زنان بايد معاينات سالانه مربوط به دستگاه تناسلی شامل پاپ اسمير، ماموگرام و تست کشت خون ( hemocult ) را انجام دهند. همچنين در مورد اقدامات پيشگيری کننده از جمله انجام معاينات سينه توسط خود هر شخص بايد توجه داده شود.


فعاليت جنسی / عملکرد
بسياری از تغييراتی که يک زن در اثر آسيب نخاعی تجربه می کند ،مي توانند بر روی فعاليت جنسی و عملکرد دستگاه تناسلی اثر نمايد. در اوايل اعتقاد بر اين بود که زنان نخاعی نمی توانند لذت جنسی داشته باشند و به حالت ارگاسم (اوج لذت ) برسند و بايستی به هنگام فعالیتهای جنسی فقط حالتی ساکن داشته باشند، و تنها همسر آنان است که می تواند لذت جنسی داشته باشد (Billings - 1982 ).اما تحقيقاتی که به تازگی انجام شده نشان می دهد که زنان نخاعی نیز می توانند فعاليت جنسی خود را از سر بگيرند و از زندگی جنسی خود بعد از آسيب نیز لذت ببرند (Whipple سال 1998 ) .
در سالهای اخير، محققين به هر دو جنبه روانی ( ذهنی ) و انعکاسی ( جسمی ) فعالیتهای جنسی توجه داشته اند تا بتوانند باعث احیای توانائیهای جنسی در زنان نخاعی مبتلا به آسيبهای کامل و ناقص شوند. مطالعاتی که بوسيله سيپ اسکی ( Sipski سال 1999 ) انجام شده نشان داد که زنان مبتلا به آسيب نخاعی کامل يا ناقص، که مبتلا به ضايعات نرونهای حرکتی فوقانی هستند، از نظر انعکاسی دارای قدرت ايجاد ترشحات مهبلی می باشند. ولی زنانی که آسيب نخاعی ناقص دارند می توانند ترشحات مهبلی را از نظر روانی ايجاد کنند. ولی اين موضوع معمولا" به نوع آسيب بستگی دارد ( یعنی بيشتر اختصاص به درجه آسيب داردبطوری که شخص توانايی درک حس سر سوزن را در ناحيه پوستی 2T11-L داشته باشد ) .زنان بعد از آسيب نخاعی ممکن است کمتر از زنان سالم به حالت لذت جنسی برسند. در هر حال، در اين مورد هيچ اختلاف قابل توجهی بين زنان دارای آسيب با سطوح مختلف نخاعی وجود ندارد.
بررسی ها و تحقيقات بعمل آمده نشان می دهند که زنان مبتلا به آسيب نخاعی اغلب احساس لذت و توانايی ارگاسم را دارند. اينکه چگونه با وجود آسيب در اعصاب نخاعی اين احساس وجود دارد، تاکنون مشخص نشده است. طی مطالعه ای که توسط کومی ساروک ( Komisaruk ) و وايپل (Whipple ) در سال 1997 انجام شد، پيشنهاد گرديد که اعصاب نخاعی ، احساس فعاليت جنسی را از طريق مسيرهای طناب نخاعی مستقيما" به مغز می فرستند.همچنین سيپ اسکی ( Sipski ) در سال 1999 اعلام داشت که ارگاسم می تواند بخشی از يک واکنش انعکاسی در سيستم عصبی غيرارادی باشد.بطوری که اين مسئله با پاسخ انعکاسی حاصل از اعصاب مثانه هنگام تخليه مشابه است. در مطالعه ای که بر روی تعدادی از زنان که بعد از آسيب نخاعی از نظر جنسی فعال بودند، انجام شد، بيشتر از نيمی از آنان (يعنی 54 درصد ) ارگاسم را تجربه کرده اند و 30 درصد ديگر نیزدارای لذتی خارج از اندامهای تناسلی بودند.
درحال حاضرتحقيقات بيشتری جهت تمرکز بر روی درمان اختلالات جنسی در زنان مبتلا به آسيب نخاعی و با هدف بهبود رضايتمندی جنسی آنان آغاز شده است. در سال 2000 توسط سيپ اسکی پروژه ای با عنوان" ميزان تاثير داروی سيلدنافيل ( Sildenafil) یا (وياگرا = Viagra ) در زنان مبتلا به آسيب نخاعی تحت آزمايش قرار گرفت. مطالعات اوليه نشان می دهد که سيلدنافيل ممکن است تا اندازه ای اختلالات جنسی تجربه شده بوسيله برخی از زنان نخاعی بهبودبخشد.
مطالعه ای که توسط دکتر جکسون در سال 1999 بر روی نمونه ای از زنان نخاعی انجام شد، مشخص نمود که 87 درصد از افراد شرکت کننده در مطالعه، قبل از آسيب نخاعی فعاليت جنسی داشته اند ولی بعد از آسيب تنها 67 درصداز شرکت کنندگان در طرح ازنظر جنسی فعال بوده اند.همچنین احتمال شرکت در آميزش جنسی بعد از ضايعه نخاعی با گذشت زمان افزايش پيدا می کند. 49درصد از افراد يکسال پس از ضايعه نخاعی از نظر جنسی فعال بودند و 65 درصد نيز 2 تا 10 سال بعد از ضايعه و 76درصد از زنان نيز بيش از 11 سال پس از آسيب ،فعاليت جنسی خودرابازیافته اند. شاخص ديگر فعاليت جنسی، سطح ضايعه است. بطوری که سطوح گردنی 62درصد، سطوح سينه ای 70 درصد و سطوح کمری و خاجی 82 درصد فعاليت جنسی داشته اند.اما نوع ضايعه (کامل يا ناقص بودن آن ) يک شاخص به حساب نمی آید.
بعضی از زنان مذکور مشکلاتی را گزارش کرد ه اند که فعاليت جنسی آنان رابعد از ضايعه نخاعی محدود می کنند از جمله مشکلات مربوط به وضعيت استقرار بدن ( 42درصد )، افرايش اسپاسم ( 27درصد )، ناراحتی مثانه ( بی اختياری) ( 17درصد)، اتونوميک ديس رفلکسی ( 11درصد) و مشکلات همراه به سوندهای فولی ( 7درصد ) .

 
خلاصه
تحقيقات انجام شده در مورد مقوله های بهداشتی جمعيت زنان مبتلا به آسيب نخاعی محدود است. مطالعاتی که برروی" گروه نمونه ضايعات نخاعی" توسط دکتر جکسون در سال 1999 انجام شد، بزرگترين بررسی است که برروی نمونه ای از افراد نخاعی جهت تعيين زمان بندی برای توجه به بهداشت باروری در زنان مبتلا به ضايعه نخاعی انجام شده است. از آنجائيکه اين تحقيق، برپایه گزارش خود بیماران استواربوده است ،اطلاعات زيادی را در موردنگرانی ها و رفتارهای زنان نخاعی در ارتباط بهداشت باروری و مقوله هايی از جمله پوکی استخوان و درمان جايگزين هورمون ارائه داده است.
لازم است که واکنش های عصبی و جسمی مرتبط با فعالیتهای جنسی در زنان بعد از آسيب نخاعی بهتر شناخته شوند تا عملکرد جنسی و ارضاء جنسی درآنها بهبود پيدا کند. همانطور که اميد به زندگی در تمامی افراد نخاعی افزايش پيدامی کند، نياز به درک فاکتورهای افزايش سن که بر روی بهداشت و کيفيت زندگی زنان مبتلا به ضايعه نخاعی تاثير گذارند، بيشتراحساس می شود.



****


منبع: مقاله: "
سلامت  جنسی زنان بعد از ضايعه نخاعی " – مترجم:مهندس عباس کاشي(ohealth2007@yahoo.com) - انتشار : مركز ضايعات نخاعي جانبازان - مهرماه 1387 -برگرفته از :مقالات :University of Alabama at Birmingham
 

   

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved