www.isaarsci.ir

   
   

 

مقایسه تاثیر تمرینات سنتی و تمرینات با حمایت وزن (BWST)

 بر عملکرد حسی حرکتی، کیفیت و کمیت راه رفتن در افراد ضایعه نخاعی پاراپلژی

 


 


مهدی رئیسی  دهکردی1، حیدر صادقی2، ابراهیم بنی طالبی3، اعظم علی اکبریان4


1-دانشجوی کارشناسی ارشد بیومکانیک ورزشی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز

 2- استاد دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی

 3- استادیار گروه تربیت بدنی دانشگاه شهرکرد

 4-  دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد


 

         پست الکترونیک برای  تماس و تبادل نظر 

mehdi_dehkord@yahoo.com

   

 

 

 

مجموعه  مقالات  پنجمین کنفرانس اینترنتی  توانبخشی در آسیب نخاعی  - تیرماه   1393

 

 

 

   
   

 

مقدمه


یکی از پیامدهای زندگی در این جوامع، شیوع به نسبت بالای ضایعات نخاعی (SCI) است که می تواند باعث ایجاد اختلال در دستگاه های مختلف بدن (1, 2) از جمله از دست دادن احساس و ناتوانی در ایستادن و راه رفتن گردد(3). آسیب هایی که در سطح پایینی پشت و کمر به دلیل فلج شدن پاها رخ می دهد را پاراپلژی می نامند(1).


روش های مختلفی توانبخشی جهت درمان آسیب های نخاعی اعم از تحریک الکتریکی عملکردی (FES) ، تمرینات ورزشی، آب درمانی و غیره وجود دارد (4-6).

به دنبال مشکلات برنامه تمرینی راه رفتن سنتی، تمرین روی نوارگردان با حمایت وزن (BWSTT) ایجاد گردید. این نوع تمرین اجازه تمرین تکراری راه رفتن/ قدم زدن در یک محیط کنترل شده را می دهد به طوری که قسمتی از وزن حمایت شده و درون دادها حسی که پارامترهای طبیعی راه رفتن را تسهیل می کنند فراهم می شوند(7).

 BWSTT به طور گسترده برای توانبخشی و بهبود حس و حرکت در بسیاری از بیماری های عصبی و ارتوپدیک استفاده می شود(8).

 BWSTT باعث فعالسازی سیستم عصبی عضلانی در زیر سطح آسیب می شود و منجر به ذخیره مهارت های حرکتی می گردد. تحقیقات نقش نخاع را در کنترل حرکت بررسی کردند و نشان دادند که گربه هایی که با قطع نخاع از ناحیه پشتی بودند توانستند تحرک خود را بدنبال تمرین شدید راه رفتن دوباره بدست آورند، به طوریکه منجر به بهبود پارامترهای راه رفتن مثل سرعت و کیفیت راه رفتن گردید(8).

 نتایج این مطالعات نشان داد که تولید کننده الگوی مرکزی (CPGs) که مسئول تولید الگوهای چرخه ای در سیستم مرکزی این حیوانات هستند شروع به فعال شدن می کنند(7, 9, 10).

چرخه های عصبی (شبکه ای از اینترنرون ها) در درون نخاع که با اطلاعات حسی ویژه تعامل دارند مسئول حرکت در حیوانات می باشند(9).

فعال سازی عضلات پا در طول جابجایی بوسیله GCPs ایجاد می گردد. جهت کنترل حرکت، اطلاعات آوران از منابع مختلف چون دستگاه بصری، دستگاه دهلیزی گوش داخلی و گیرنده ای عمقی بوسیله GCPs استفاده می گردد(9, 11).

به نظر می رسد که تمرین BWSTT که از بهترین نوع تمرین در توانبحشی افراد ضایعه نخاعی می باشد می تواند نسبت به دیگر مداخلات ورزشی و درمانی موثر تر باشد.

 بسیاری از درمان های متداول مثل FES همراه با دردهای غیر قابل تحمل و آزار دهنده می باشند که ممکن است مانعی در جهت توانبخشی این افراد باشد(12, 13).

شواهد بافت شناسی آسیب عضلانی نظیر نفوذ ماکروفاژها و پارگی خط Z را پس از تحریک الکتریکی گزارش کردند. این تمرین با افزایش فعالیت کراتین کیناز (CK) و کوفتگی عضلانی نیز همراه بود. (14). از تحریک الکتریکی می توان برای فعال سازی عضلات فلج شده و جلوگیری از توسعه دفرمه شدن اسکلت بدن استفاده نمود(15, 16).

 تحریک الکتریکی موجب راه اندازی واحدهای حرکتی می شود که فرآیند متفاوتی از انقباض اختیاری دارد. راه اندازی واحدهای حرکتی در اثر تحریک الکتریکی متفاوت از راه اندازی اختیاری آن است (متضاد اصل اندازه هنمان) . عقیده بر این است که راه اندازی واحد حرکتی در اثر تحریک الکتریکی انتخابی نبوده و هم زمان رخ می دهد.

 این پدیده در انقباض ارادی متفاوت است(17). تحریک الکتریکی و انقباض ارادی حالت های متفاوتی از فعال سازی عضلانی هستند و اثرات فیزیولوژیکی متفاوتی روی سیستم عصبی عضلانی دارند (14).

در تحقیق دیگری توسط لوکرالی و همکاران (2011) به مقایسه دو نوع تمرین BWSTT و سنتی پرداختند و نشان دادند که تمرین BWSTT در مقایسه با تمرینات معمولی و فیزیوتراپی آثار بهتری در حس و حرکت راه رفتن در افراد ISCI داشت(18). در تحقیق آدامز و همکاران (2011) نشان دادند که تمرین BWSST در مقایسه با استفاده از تخت با خاصيت تغيير زاويه باعث کاهش بیشتر در میزان اسپاسم عصلانی در افراد ضایعه نخاعی گردید(19).

در تحقیق دیگری توسط ریز و همکاران (2011) مشخص شد که تمرین حرکتی باعث بهبود توانایی حرکت بدنبال 8 هفته تمرین و نیز نیز حفظ ابن قابلیت پس از 4 ماه بی تمرینی در افراد ضایعه نخاعی ASIA B, C شد(20).

ورینگ و مولر (1992) به مدت هفت ماه با 40 درصد حمایت وزن بر روی 8 مرد دچار آسیب نخاع تحقیقی انجام دادند که نشان داد تاثیر مثبتی بر راه رفتن افراد داشت(21).

در پژوهشی دیگر که توسط ورینگ و همکاران (1995) به مدت 20 هفته بر روی 98 نفر از افراد ضایعه نخاعی انجام گرفت بهبود راه رفتن را نشان داد(22). همچنین گاردنر و همکاران (1998) بر یک مرد دچار آسیب C5 و C6 با 40 درصد وزن تمرین حمایت وزن را انجام دادند و بهبود سرعت راه رفتن و طول گام را مشاهده نمودند(7).

همچنین ورینگ و همکاران (1998) به مدت حدود 12 هفته بر 76 مرد مبتلا به ضایعه نخاعی تمرین حمایت وزن را انجام داده اند و بهبود عملکرد از صندلی چرخدار تا راه رفتن را مشاهده کردند(23).

نیمارک و همکاران(1998) بر 5 نفر از افراد دچار ضایعه نخاعی که دو ماه از آسیب آنها گذشته تحقیقی انجام داده اند که دامنه حرکتی فاکتورهای کینماتیکی راه رفتن بهبود پیدا کرد(24).

شواهدی وجود دارد که نشان می دهد احتمال بهبودی در عملکرد افراد ضایعه نخاعی با استفاده از BWSST بیشتر در افراد ضایعه نخاعی با طبقه بندی ASIA C,D نسبت به افراد ضایعه نخاعی با طبقه بندی ASIA A,B می باشد.

اما باز هم مدارک بیشتری برای اثبات این ادعا نیاز است که این تمرین بر روی افراد SCI ویژه ای موثر خواهد بود(25). با توجه به اینکه تحقیقات قبلی بیشتر بر افراد با ضایعه نخاعی ASIA C,D می باشند و از آنجا که هیچ تحقیقی بطور خاص تاثیر تمرینات مختلف مثل BWSTT و درمان های رایج مثل FES و تمرینات روی زمین و قدرتی بر عملکرد حسی-حرکتی در افراد پاراپلژی با طبقه بندی ASIA B,C بررسی نکرده است، هدف این تحقیق بررسی مقایسه تمرینات سنتی و تمرینات با حمایت وزن (BWST) بر عملکرد حسی- حرکتی، کیفیت و کمیت راه رفتن در افراد پاراپلژی می باشد.

روش شناسی تحقیق:


جامعه آماری این تحقیق کلیه افراد ضایعه نخاعی مرد مراجعه کننده به انجمن ضایعات نخاعی شهرستان شهرکرد را تشکیل می دادند. نمونه آماري پژوهش افراد ضایعه نخاعی ناقص پاراپلژی با طبقه بندی ASIA B,C می باشند که حداقل 6 ماه از آسیب و جراحی پس از آن در آن ها گذشته بود.

افرادی که سابقه بیماری قلبی-عروقی، دیابت، کلیه، پوکی استخوان، فشار خون بالا، زخم بستر، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، مشکلات ارتوپدیک و چاق بودند از نمونه خارج شدند.

ابتدا طی جلسه ای داوطلبان شرکت در این تحقیق با نوع طرح، اهداف و روش اجرای آن به صورت کتبی و شفاهی آشنا شدند و به آنها اطمینان داده شد که اطلاعات دریافتی از آنها کاملاً محرمانه خواهد ماند و در صورت تمایل هر زمان می توانند پژوهش را ترک نمایند.

سپس افرادی که مایل به شرکت در تحقیق بودند پرسشنامه سابقه پزشکی خود و رضایت نامه شرکت در طرح را تکمیل و برای انجام آزمایش خون ناشتا به آزمایشگاه معرفی شدند.

 مشخصات فردي شامل سن، قد و ترکيب بدني(درصد چربی) اندازه گيري  شد. به آزمودني ها تذکر داده شد، 24 ساعت پيش از آزمون از انجام تمرين سنگين خودداري کنند و در نهايت هماهنگي هاي لازم جهت انجام پيش آزمون به عمل آمد.

 تعداد20 نفر (با میانگین سنی 50/1±30/32 سال، قد 40/1±40/175 سانتی متر، وزن 20/2±50/71 کیلوگرم و شاخص توده بدنی(BMI) 70/0±15/23 کیلوگرم بر متر مربع) از افراد ضایعه نخاعی در دسترس که داوطلب همکاری در این تحقیق بودند به روش غربالگری و پس از انجام مصاحبه حضوری و بررسی سوابق پزشکی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، که بر اساس نمره حسی و حرکتی (ASIA) به دو گروه تمرینات سنتی (10 نفر) و تمرین BWST (10 نفر) تقسیم شدند. که در دوره ی اجرای این طرح تحقیقی 3 نفر از افراد گروه سنتی به دلیل زخم بستر و جراحی از تحقیق خارج شدند و در پایان7 نفر در گروه سنتی باقی ماند.


برنامه تمرینی شامل: یک دوره 12 هفته ای، 4 جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه  شرکت کردند، که تمرینات BWST شامل یک زمان 15 دقیقه ای گرم کردن روی دوچرخه ثابت در ابتدا و 45 دقیقه تمرینات با 50% وزن بدن روی دستگاه نوارگردان شروع شد و در هر هفته 10% به وزن تحمل شده اضافه و در آخر 10 دقیقه سرد کردن بود( 34, 36, 37, 51, 60-63).

تمرینات سنتی شامل یک زمان 15 دقیقه ای گرم کردن روی دوچرخه ثابت و 45 دقیقه تمرینات کششی حس عمقی و انجام حرکات در دامنه حرکتی و در آخر 10 دقیقه سر کردن بود.

بدنبال 12 هفته تمرین، 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین کلیه آزمون ها و خون گیری همانند پیش آزمون اندازه گیری شد. برای تعیین درصد چربی از روش اندازه گیری ضخامت چربی چهار نقطه ای (تحت کتفی، سه سر بازو، دوسر بازو و چهار سر) با استفاده از کالیپر Lafayette Skinfold II مدل 01128(81) استفاده شد.

برای طبقه بندی افراد ضایعه نخاعی بر اساس نمره حسی و حرکتی از پرسش نامه دسته بندی افراد ضایعه نخاعی بر اساس دستورالعمل انجمن آسیب نخاعی آمریکا (ASIA)(77, 78) استفاده شد.

مقیاس نمره حرکتی اندام تحتانی (LEMS)(77, 78) بر این اساس بود که نمره LEMS برابر20 یا کمتر نشان می دهدکه فرد احتمالا محدودیت در تحرک و جابه جایی خواهد داشت نمره LEMS برابر 30یا بالاتر یه این نکته اشاره دارد که احتمالا فرد قادر به حرکت در اجتماع خواهد بود. جهت بررسی استقلال حرکتی از پرسشنامه شاخص راه رفتن افراد ضایعه نخاعی (WISCI-II) استفاده گردید که توانایی فرد در راه رفتن پس از ضایعه نخاعی را نشان می دهد. این شاخص ارزیابی نیازمند یک ترتیب رتبه در طول بعد اختلال، از شدیدترین سطح میزان اختلال تا کمترین شدت اختلال (20) بر اساس استفاده از ابزار، بریس و یک یا چند نفر کمکی می باشد. جهت بررسی کمیت توانایی راه رفتن از آزمون راه رفتن 6 دقیقه ای و راه رفتن 10 متر استفاده شد.


براي توصيف و تجزيه و تحليل آماري از آمار توصيفي و استنباطي استفاده کردیم. در ابتدا براي بررسي توزيع طبيعي داده ها از آزمون کولموگروف- اسميرنوف، سپس براي بررسی تغییرات در گروه تمرین سنتی و BWSTT از آزمون t مستقل استفاده شد.
 

نتایج


میزان تغییرات شاخص توده بدنی (BMI)، وزن، درصد چربی، عملکرد حسی و حرکتی، شاخص راه رفتن (WISCI)، آزمون 6 دقیقه و 10 متر راه رفتن در آزمودنی های گروه BWST و سنتی در جدول 1 آورده شده است.
 

 

اطلاعات نشان می دهد که تفاوت معناداری بین تغییرات MBI در گروه BWSTT (340/0 ± 40/1-) و سنتی (297/0 ± 43/0) (001/0p = )، وزن در گروه BWSTT (118/1 ± 60/3-) و سنتی (508/0 ± 86/0) (003/0p = )، درصد چربی در گروه BWSTT (522/0 ± 40/2-) و سنتی (405/0 ± 45/0) (001/0p = )، عملکرد حرکتی (LEMS) در گروه BWSTT (955/0 ± 00/11) و سنتی (056/1 ± 86/2) (000/0p = )، عملکرد حسی (Pin Score) در گروه BWSTT (549/1 ± 00/7) و سنتی (404/0 ± 86/0) (003/0p = )، عملکرد حسی (Light Score) در گروه BWSTT (720/1 ± 60/7) و سنتی (297/0 ± 57/0) (003/0p = )، شاخص راه رفتن (WISCI) در گروه BWSTT (601/0 ± 50/2) و سنتی (000/0 ± 00/0) (002/0p = )، آزمون راه رفتن 10 متر در گروه BWSTT (039/5 ± 20/26-) و سنتی (730/1 ± 43/3-) (001/0p = ) و آزمون راه رفتن 6 دقیقه در گروه BWSTT (51/36 ± 00/300) و سنتی (44/18 ± 57/128) (001/0p = ) و سرعت راه رفتن در گروه BWSTT (101/0 ± 83/0) و سنتی (051/0 ± 36/0) (001/0p =) پس از دوره تمرین وجود داشت.

بحث و نتیجه گیری:


این مطالعه اثر دوشیوه مختلف توانبخشی جهت بهبود افراد ضایعه نخاعی یعنی تمرینات سنتی و تمرینات BWSTT را بررسی کرد. پیشینه تحقیق فراوانی وجود دارد که نشان می دهد BWSTT می تواند تحرک پذیری را در افراد ضایعه نخاعی حاد و مزمن بهبود دهد. نشان داده شد افرادی ضایعه نخاعی که بطور منظم در فعالیت BWSTT شرکت می کنند توانایی پیاده روی خود را توانستند بهبود دهند. حتی نتایج این تحقیقات نشان داد که این نوع تمرین نه فقط کیفیت و کمیت راه رفتن را بهبود می دهد بلکه می تواند منجر به بهبود تراکم استخوان، بهبود سلامت قلب و عروق و ... نیز گردد(26).


BWSTT منجر به ذخیره حرکت می گردد(8). بدنبال این نوع تمرین تولید کننده الگوی مرکزی (CPGs) که مسئول تولید الگوهای چرخه ای در سیستم مرکزی این حیوانات هستند شروع به فعال شدن می کنند(7, 9, 10).

فعال سازی عضلات پا در طول جابجایی بوسیله GCPs ایجاد می گردد. جهت کنترل حرکت، اطلاعات آوران از منابع مختلف چون دستگاه بصری، دستگاه دهلیزی گوش داخلی و گیرنده های عمقی بوسیله GCPs استفاده می گردد(9, 11).

نتایج این تحقیق نشان داد شاخص توده بدنی در آزمودنی های این تحقیق برابر 828/0±18/23 کیلوگرم بر مجذور متر بود که همراستا با تحقیقاتی بود که نشان داد شاخص توده بدنی بین23 تا 35 کیلوگرم بر مجذور متر می باشد(27-29).

همراستا با نتایج تحقیق ما نشان داده شد که یک دوره 12 هفته ای تمرین BWSTT در مقایسه با تمرینات سنتی برای 4 جلسه 60 دقیقه ای در هفته منجر به کاهش بیشتر وزن گردید.

می توان چنین فرض کرد که BWSTT به دلیل در گیر کردن توده عضلانی بیشتر و اینکه فرد مجبور است جهت حفظ قامت انرژی بیشتری را مصرف نماید می تواند محرک بزرکتری جهت تغییرات توده بدنی و ترکیب بدن نسبت به تمرینات سنتی باشد(30).

همچنین نتایج تحقیق ما نشان داد که تمرینBWSTT در مقایسه با تمرینات سنتی تاثیر بیشتری بر درصد چربی بدن و BMI داشت. تحقیقات زیادی نتایج تحقیق ما را تایید نکردند، تحقیق ما با نتایج تحقیق Stewart و همکاران (2004) متناقض بود که نشان داد تمرین BWSST در یک دوره تمرینی 6 ماهه روی افراد پاپلژی با طبقه بندی ASIA C تغییری در توده چربی ایجاد نکرد، اما همین تمرین منجر به افزایش سطح مقطع تارهای عضلانی و هایپرتروفی گردید(31).

این اختلاف ها می تواند ناشی از این واقعیت ها باشد که شدت آسیب در آزمودنی های ما بیشتر ASIA B,C بوده است. در تحقیق Stewart و همکاران از سه جلسه تمرین استفاده کردند، اما در تحقیق از 4 جلسه تمرین 60 دقیقه ای استفاده گردید.

در تحقیق دیگری نیز توسط Phillips و همکاران (2004) انجام شد نشان داد که بدنبال 12 هفته BWSTT وزن بدن بدون تغییر باقی ماند(32)، این اختلاف نتایج می تواند ناشی از تفاوت در تعداد جلسات و همینطور سطح آسیب باشد. در تحقيقي توسطKoury و همكاران (2012) نشان داد كه تمرين ورزشی منجر به كاهش 13 درصدي BMI و 16 درصدي در درصد چربي افراد ضايعه نخاعي گرديد(33)، هرچند شكل تمرين و سطح ضايعه در اين تحقيق با تحقيق ما متفاوت بود اما نتايج آن نشان داد كه تمرين بدني در افراد ضايعه نخاعي مي تواند بر تركيب بدن تاثير گذار باشد(33).

در تحقيق مروري توسط Carlson و همكاران (2009) نشان داد كه تمرين ورزشي مي تواند نيمرخ چربي خون را بهبود دهد(34). توانایی ورزش جهت کاهش کل چربی بدن و کاهش چربی احشایی به خوبی مشخص شده است، اما تحقیقات کمی در مورد اثرات ورزش بر ترکیب بدن افراد SCI وجود دارد. در تحقیقی نشان داده شد که تمرین منجر به کاهش چربی بدن، محیط کمر و نسبت کمر به باسن گردید(35). هنوز این موضوع تایید نشده است که آیا BWSTT می تواند باعث کاهش کل چربی بدن گردد. در تحقیقی نشان داده شد که بدنبال 10 هفته تمرین BWSTT هیچ تغییری در توده چربی ایجاد نگردید(32). رژیم های ورزشی باید به اندازه کافی شدید و نیز تعداد جلسات تمرین کافی بوده تا توده چربی را تغییر دهد و یک دوره تمرین BWSTT سه جلسه در هفته نمی تواند منجر به کاهش چربی گردد، زیرا این رژیم ورزشی نمی تواند تعادل انرژی را تغییر دهد(30).

در اين تحقيق نشان داده شد كه تمرينات با حمايت وزن در مقايسه با تمرينات رايج و سنتي باعث بهبود بيشتر در عملكرد حسي و حركتي و كميت و كيفيت راه رفتن شد.

در اين تحقيق نشان داده شد تمرينات با حمايت وزن منجر به بهبود در عملكرد حسي (Pin Score) و (Light Score) گرديد. بعلاوه، در اين تحقيق نشان داده شد كه عملكرد حركتي (LEMS) در تمرين BWSTT نسبت به تمرينات سنتي افزايش بيشتري داشت و اين تفاوت در عملكرد بين دو شيوه تمرين معني دار بود(30).

تفاوت معناداري در شاخص راه رفتن (WISCI) كه نشان دهنده كيفيت راه رفتن است بين دو شيوه تمرين نشان داده شد. این بهبود می تواند در شکل گیری طناب نخاعی حاصل از تمرینات تکراری روی BWSTT باشد(36). تحقيقي يافت نشد كه كارآايي اين دو شيوه تمرين را با يكدگر مقايسه كند، اما برخي از تحقيقات كارايي BWSTT را نسبت به شيوه هاي ديگر تمرين در افراد پاراپلژي نشان دادند.

 Dobkin و همکاران (2006) نشان دادند که در مقایسه12-9 هفته تمرین BWSTT با تمرین روی زمین در افراد پاراپلژی با سطح ضایعه B,C,D، هیچ تفاوتی در نمرات آزمون سرعت راه رفتن دیده نشد(37). در تحقیق دیگری از همین محققان نشان داد که 12 هفته تمرین BWSTT با تمرین روی زمین در افراد پاراپلژی با سطح ضایعه B,C,D، هیچ تفاوت معناداری در سرعت آزمون 6 دقیقه راه رفتن، LEMS دیده نشد(38).

در تحقیق دیگری توسط Hornby و همکاران (2005) انجام شد نشان داد که در مقایسه 3 نوع تمرین BWSTT با کمک ربات، BWSTT با کمک فیزوتراپیست و تمرین روی زمین، هر دو نوع تمرین BWSTT نتایج بهتری در عملکرد مسافت پیموده شده نشان داد(39).

نتایج تحقیق Wernig و همکاران (1995) نشان داد که در مقایسه تمرینات رایج توانبخشی و BWSTT، فقط نیمی از آزمودنی ها در گروه تمرینات رایج توانبخشی عملکرد حرکتی خود را بهبود دادند، اما در گروه BWSTT 7 آزمودنی از 9 آزمودنی بهبود در سرعت حرکت را نشان دادند که نشان می دهد تمرینات BWSTT دارای قابلیت توانبخشی بهتری نسبت به تمرینات رایج توانبخشی می باشد.

اما Dobkin و همکاران (2006) هیچ تفاوتی بین BWSTT و تمرینات زمینی مشاهده نکردند(37). در تحقیق دیگری که توسط Field-Fote و همکاران (2010) انجام شد هیچ تفاوت معناداری را بین تمرینات زمینی و BWSTT مشاهده نکرد(40). این در حالی است که در این تحقیق از 12 هفته تمرین برای 5 روز در هفته روی آزمودنی های با سطح آسیب ASIA C,D استفاده شد. این اختلاف می تواند مربوط به ماهیت وزن دهی در تمرین BWSTT و یا نوع تمرینات روی زمین و یا حتی زمان طی شده از زمان آسیب باشد.


در تحقیقی که توسط Hicks و همکاران (2005) انجام شد نشان داد که در افراد پاراپلژی با سطح آسیب ASIA B,C، 12ماه BWSTT منجر به افزایش 18 درصدی در سرعت راه رفتن، افزایش 335 درصدی در مسافت پیموده شده گردید(41).

در تحقیق ما نیز افزایش 40 درصدی و 23/88 درصدی به ترتیب در سرعت و مسافت پیموده شده در آزمون 6 دقیقه و 10 متر راه رفتن به ترتیب مشاهده گردید.

 علت این تفاوت می تواند در طول دوره تمرین، سطح ضایعه و آسیب دانست. اما بر خلاف نتایج تحقیق ما، Hedel و همکاران (2006) نشان دادند که BWSTT هیچ برتری نسبت به دیگر شیوه های تمرین جهت بهبود راه رفتن در افراد SCI ندارد(42).

در تحقیق دیگری توسط Musselman و همکاران (2006) نشان داد که در افراد با سطح ضایعهASIA C 9 ماه تمرین BWSTT در سه فاز، 3 ماه برای 5 بار در هفته تغییری در نمره LEMS ایجاد نکرد، اما سرعت راه رفتن در افراد بدنبال این پروتکل افزایش داشت(43).

اما نتایج تحقیق ما بهبود در نمره LEMS را مشاهده کرد، که این اختلاف می تواند مربوط به سطح آسیب، زمان طی شده از آسیب و نوع پروتکل تمرین باشد. در تحقیق دیگری که توسط Weinig و همکاران (1998) انجام گرفت نشان دادکه بدنبال 12 هفته BWSTT برای 5 جلسه 30 دقیقه ای در هفته منجر به بهبود عملکرد حرکتی و بهبود سرعت و استقامت راه رفتن گردید، که این نتایج با نتایج تحقیق ما همسو بود(23) در تحقیق دیگری Gardner و همکاران (1998) نیز نشان دادند بدنبال یک برنامه تمرینی 6 هفته ای برای 3 جلسه در هفته با استفاده از BWSTT بهبودهایی در عملکرد حرکت مثل بهبود در سرعت راه رفتن مشاهده شد(7)، نتایج این تحقیق در مورد بهبود در سرعت راه رفتن با نتایج تحقیق ما همسو بود.

در تحقیقی که توسط Nymark و همکاران (1998) انجام شد نشان داد که 36 جلسه تمرین روی BWSTT در طول سه ماه در افراد پاراپلژی منجر به بهبود در دامنه حرکتی و مقادیر کینماتیکی راه رفتن گردید(24).

نتایج این تحقیق در مورد بهبود در کمیت و کیفیت راه رفتن بدنبال BWSTT با نتایج تحقیق ما موافق بود. در تحقیق Behrman & Harkemn در سال (2000) که بر روی 3 مرد iSCI با سطح آسیب ASIA C,Dانجام شد نشان داد که BWSTT منجر به بهبود سرعت حرکت گردید(44). نتایج این تحقیق در مورد بهبود سرعت حرکت با نتایج تحقیق انجام شده همسو و موافق بود.

در تحقیقی که توسط Protas و همکاران (2001) با استفاده از شیوه BWSTT و با 40 درصد تحمل وزن بمدت 3 ماه شامل 5 جلسه 20 دقیقه ای در هفته بر روی افراد با سطح آسیب ASIA C,D انجام گرفت نشان داد که سرعت راه رفتن افزایش یافت، اما بهبودی در عملکرد عضلات نشان نداد(45).

نتایج حاصل از این تحقیق با نتایج بدست آمده از تحقیق ما در مورد سرعت راه رفتن همسو بود. به دلیل حجم تمرین کمتر و نیز شدت کمتر باردهی این تحقیق دستاوردهای مرتبط با عملکلرد عضلانی در تحقیق ما معنادار بود، در حالی که در این تحقیق معنادار نبود.


در تحقیق Field-Fote and Tepavac در سال 2002 بر روی 14 مرد iSCIبا سطح آسیبASIA C انجام شد نشان داد که 12 هفته تمرین برای 3 جلسه در هفته منجر به بهبود 84 درصدی در سرعت راه رفتن گردید(46).

در تحقیق ما نیز افزایش 29/88 در صدی در سرعت راه رفتن گروه BWSTT مشاهده شد که با این تحقیق همسو بود. در تحقیقی از Postans و همکاران (2004) بر روی افراد SCI با سطح ضایعه C,D نشان دادکه 4 هفته تمرین BWSTTبهمراه FES برای 5 جلسه در هفته در مقایسه با تمرینات رایج منجر به بهبود بیشتری در سرعت راه رفتن، بهبود اسپاسم گردید، اما بهبود معناداری در قدرت عضلانی در هیچ یک از گروه ها مشاهده نشد(47). مغایرتی بین نتایج این تحقیق با نتایج تحقیق ما در مورد بهبود در نمره LEMS مشاهده شد که می تواند مرتبط با طول دوره زمان تمرین، زمان طی شده از آسیب و مدت جلسه هر تمرین باشد.


در تحقیق دیگری که توسط Field-Fote و همکاران (2005) که بر روی 27 مرد iSCI بمدت 12 هفته برای 5 بار در هفته 60 دقیقه ای انجام شد نشان داد که این پروتکل تمرین منجر به بهبود سرعت راه رفتن و بهبود طول گام برداری گردید(40). نتایج این تحقیق همسو با نتایج تحقیق ما بود. در تحقیقی از Lucareli و همکاران (2008) که اثرات BWSTT را با فیزیوتراپی در مورد 12 مردiSCI برای 2 بار در هفته و بمدت 4 ماه مقایسه کرد به این نتیجه رسیدند که BWSTT می تواند منجر به بهبود بیشتر در سرعت راه رفتن، طول گام برداری و کاهش زمان حمایت در راه رفتن گردد و این تحقیق نشان دهنده کارایی بهتر BWSTT در مقایسه با تمرینات رایج می باشد(48).

در تحقیق دیگری از Lucareli و همکاران (2011) نشان داد که تمرین BWSTT در مقایسه با تمرینات رایج کارایی بهتری در مقادیر کینماتیک راه رفتن دارد(18) نتایج این دو تحقیق علیرغم تفاوت در سطح آسیب و تعداد جلسات تمرین کمتر با نتایج تحقیق ما همسو بود.


در تحقیقی توسط Behrman و همکاران (2008) گزارش کردند 16 ماه تمرین BWSTT بمدت 20-30 دقیقه در هر جلسه در افراد با سطح آسیب C منجر به بهبود معناداری در نمره LEMS نگردید، در حالیکه توانایی حرکت مستقل در آنها بهبود یافت(49).

مغایرت در نتایج بهبود در نمرهLEMS با نتایج تحقیق ما می تواند مربوط به سن آزمودنی ها، کوتاه بودن زمان مداخله در هر جلسه تمرین و شدت باردهی باشد.

در تحقیق Dobkinو همکاران (2006) نشان داد که 12 هفته تمرین BWSTT در مقایسه با تمرین روی زمین در افراد ضایعه نخاعی با سطح آسیب ASIA B,C منجر به بهبود معنادار بیشتری در نمره FIM، سرعت راه رفتن و مسافت پیموده شده نشد، که نشان دهنده کارایی یکسان پروتکل های درمانی می باشد(37).

در تحقیق دیگری از همین محقق در سال 2007 نشان داد که تعداد کمی از افراد SCI با سطح آسیب ASIA B و اغلب افراد با سطح آسیب ASIA C,D توانستند توانایی راه رفتن را پس از 12 هفته تمرین روی BWSTT بهبود دهند(38). در تحقیقی از Anwer و همکاران (2012) نشان داد که BWSTTمی تواند جهت بهبود عملکرد راه رفتن استفاده شود.

 آزمودنی های این تحقیق دارای سطح آسیب ASIA C بودند که نشان داد این نوع تمرین می تواند منجر به بهبود در طول گاه، بهبود در شاخص راه رفتن (WIS) و نیز استقلال حرکتی بهتر در آنها گردد(50).


هرچند در تحقیقات مختلف برتری روش BWSTT را در مقایسه با روش های مبتنی بر FES، حرکات قدرتی و زمینی را نشان دادند، در این تحقیق نیز این برتری تایید شد، اما آنچه حائز اهمیت می باشد آن است که در این تحقیق کارایی این روش بر افراد با سطح آسیب ASIA B,C بررسی گردید که متر در تحقیقات قبلی به آن پرداخته شده بودو می توان باری آفراد با سطح آسیب B,C نیز بکار برد و اثرات سودمند آن را بدست آورد.

در تحقیق Adams و همکاران (2006) که اثر تمرین 4 ماهه BWSTT را بر ویژگی های حرکتی و مورفولوژیکی عضلات نشان دادند به این نتیجه رسیدند این نوع تمرینات حتی در افراد با سطح آسیب B می تواند منجر به تغییرات معنادار در توزیع نوع تار، پیشگیری از آتروفی و نیز بهبود در کمیت و کیفیت راه رفتن گردد(51).


پیشنهاد می گردد که در تحقیقات آینده کارایی این روشش را در ترکیب با روشهای دیگر بر روی این جمعیت افراد بررسی شود و بهترین پروتکل را انتخاب شود.

همینطور از این روش به دلیل کارایی بسیار خوب در درمان و توانبخشی مشکلات حرکتی برای توانبخشی اختلالات دیگری حرکتی پیشنهاد می گردد.

 

منابع


1. Postma K. Validity of the detection of wheelchair propulsion as measured with an Activity Monitor in patients with spinal cord injury. Spinal Cord. 2005;43(9):550-7.
2. Bryce T. Spinal cord injury: Demos Medical; 2009.
3. Karimi MT. What are the next steps in designing an orthosis for paraplegic subjects? International Journal of Preventive Medicine. 2012;3(3):145.
4. Dobkin BH, Havton LA. Basic advances and new avenues in therapy of spinal cord injury. Annu Rev Med. 2004;55:255-82.
5. Anderson KD. Targeting recovery: priorities of the spinal cord-injured population. Journal of neurotrauma. 2004;21(10):1371-83.
6. Thuret S, Moon LD, Gage FH. Therapeutic interventions after spinal cord injury. Nature Reviews Neuroscience. 2006;7(8):628-43.
7. Gardner MB, Holden MK, Leikauskas JM, Richard RL. Partial body weight support with treadmill locomotion to improve gait after incomplete spinal cord injury: a single-subject experimental design. Physical therapy. 1998;78(4):361-74.
8. Dietz V, Harkema SJ. Locomotor activity in spinal cord-injured persons. Journal of Applied Physiology. 2004;96(5):1954-60.
9. Dietz V. Body weight supported gait training: from laboratory to clinical setting. Brain research bulletin. 2008;76(5):459-63.
10. MacKay-Lyons M. Central pattern generation of locomotion: a review of the evidence. Physical Therapy. 2002;82(1):69-83.
11. Rossignol S, Frigon A. Recovery of locomotion after spinal cord injury: some facts and mechanisms. Annual review of neuroscience. 2011;34:413-40.
12. Jacobs PL, Nash MS. Modes, benefits, and risks of voluntary an delectrically induced exercise in persons with spinal cord injury. The Journal of Spinal Cord Medicine. 2001;24(1):10.
13. Ditor DS, Kamath MV, MacDonald MJ, Bugaresti J, McCartney N, Hicks AL. Effects of body weight-supported treadmill training on heart rate variability and blood pressure variability in individuals with spinal cord injury. Journal of Applied Physiology. 2005;98(4):1519-25.
14. Aldayel A, Jubeau M, McGuigan MR, Nosaka K. Less indication of muscle damage in the second than initial electrical muscle stimulation bout consisting of isometric contractions of the knee extensors. European journal of applied physiology. 2010;108(4):709-17.
15. Dreibati B, Lavet C, Pinti A, Poumarat G. Influence of electrical stimulation frequency on skeletal muscle force and fatigue. Annals of physical and rehabilitation medicine. 2010;53(4):266-77.
16. Porcari JP, Miller J, Cornwell K, Foster C, Gibson M, McLean K, et al. The effects of neuromuscular electrical stimulation training on abdominal strength, endurance, and selected anthropometric measures. Journal of sports science and medicine. 2005;4(1):66-75.
17. Dehail P, Duclos C, Barat M, editors. Electrical stimulation and muscle strengthening. Annales de réadaptation et de médecine physique; 2008: Elsevier.
18. Lucareli P, Lima M, Lima F, de Almeida J, Brech G, Greve JDA. Gait analysis following treadmill training with body weight support versus conventional physical therapy: a prospective randomized controlled single blind study. Spinal Cord. 2011;49(9):1001-7.
19. Adams MM, Hicks AL. Comparison of the effects of body-weight-supported treadmill training and tilt-table standing on spasticity in individuals with chronic spinal cord injury. The journal of spinal cord medicine. 2011;34(5):488.
20. Markus W, Carolien B, de Bie Rob DV. Effectiveness of automated locomotor training in patients with acute incomplete spinal cord injury: A randomized controlled multicenter trial. BMC Neurology.11.
21. Wernig A, Müller S. Laufband locomotion with body weight support improved walking in persons with severe spinal cord injuries. Spinal Cord. 1992;30(4):229-38.
22. Wernig A, Müller S, Nanassy A, Cagol E. Laufband therapy based on ‘rules of spinal locomotion’is effective in spinal cord injured persons. European Journal of Neuroscience. 1995;7(4):823-9.
23. Wernig A, Nanassy A, Müller S. Maintenance of locomotor abilities following Laufband(treadmill) therapy in para- and tetraplegic persons: follow-up studies. Spinal Cord. 1998;36(11):744-9.
24. Nymark J, DeForge D, Barbeau H, Badour M, Bercovitch S, Tomas J, et al. Body weight support treadmill gait training in the subacute recovery phase of incomplete spinal cord injury. Neurorehabilitation and Neural Repair. 1998;12(3):119-36.
25. Lam T, Eng JJ, Wolfe DL, Hsieh JT, Whittaker M. A systematic review of the efficacy of gait rehabilitation strategies for spinal cord injury. Topics in spinal cord injury rehabilitation. 2007;13(1):32-57.
26. Giangregorio L. Musculoskeletal changes after spinal cord injury: Effects of body weight supported treadmill training. 2004.
27. Buchholz AC, McGillivray CF, Pencharz PB. Physical Activity Levels Are Low in Free‐Living Adults with Chronic Paraplegia. Obesity Research. 2003;11(4):563-70.
28. Buchholz A, Bugaresti J. A review of body mass index and waist circumference as markers of obesity and coronary heart disease risk in persons with chronic spinal cord injury. Spinal Cord. 2005;43(9):513-8.
29. Spungen AM, Adkins RH, Stewart CA, Wang J, Pierson RN, Waters RL, et al. Factors influencing body composition in persons with spinal cord injury: a cross-sectional study. Journal of applied Physiology. 2003;95(6):2398-407.
30. Hicks AL, Ginis KM. Treadmill training after spinal cord injury: it's not just about the walking. Journal of rehabilitation research and development. 2008;45(2):241.
31. Stewart BG, Tarnopolsky MA, Hicks AL, McCartney N, Mahoney DJ, Staron RS, et al. Treadmill training–induced adaptations in muscle phenotype in persons with incomplete spinal cord injury. Muscle & nerve. 2004;30(1):61-8.
32. Phillips SM, Stewart BG, Mahoney DJ, Hicks AL, McCartney N, Tang JE, et al. Body-weight-support treadmill training improves blood glucose regulation in persons with incomplete spinal cord injury. Journal of applied Physiology. 2004;97(2):716-24.
33. Koury JC, Passos MCF, Figueiredo FA, Chain A, Franco JG. Time of physical exercise practice after injury in cervical spinal cord-injured men is related to the increase in insulin sensitivity. Spinal Cord.
34. Carlson KF, Wilt TJ, Taylor BC, Goldish GD, Niewoehner CB, Shamliyan TA, et al. Effect of exercise on disorders of carbohydrate and lipid metabolism in adults with traumatic spinal cord injury: systematic review of the evidence. The journal of spinal cord medicine. 2009;32(4):361.
35. Inukai Y, Takahashi K, Wang D-H, Kira S. Assessment of total and segmental body composition in spinal cord-injured athletes in Okayama prefecture of Japan. Acta Medica Okayama. 2006;60(2):99.
36. Frood RT. The use of treadmill training to recover locomotor ability in patients with spinal cord injury. Bioscience Horizons. 2011;4(1):108-17.
37. Dobkin B, Apple D, Barbeau H, Basso M, Behrman A, Deforge D, et al. Weight-supported treadmill vs over-ground training for walking after acute incomplete SCI. Neurology. 2006;66(4):484-93.
38. Dobkin B, Barbeau H, Deforge D, Ditunno J, Elashoff R, Apple D, et al. The evolution of walking-related outcomes over the first 12 weeks of rehabilitation for incomplete traumatic spinal cord injury: the multicenter randomized Spinal Cord Injury Locomotor Trial. Neurorehabilitation and Neural Repair. 2007;21(1):25-35.
39. Hornby TG, Zemon DH, Campbell D. Robotic-assisted, body-weight–supported treadmill training in individuals following motor incomplete spinal cord injury. Physical therapy. 2005;85(1):52-66.
40. Field-Fote EC, Roach KE. Influence of a locomotor training approach on walking speed and distance in people with chronic spinal cord injury: a randomized clinical trial. Physical therapy. 2011;91(1):48-60.
41. Hicks A, Adams M, Ginis KM, Giangregorio L, Latimer A, Phillips S, et al. Long-term body-weight-supported treadmill training and subsequent follow-up in persons with chronic SCI: effects on functional walking ability and measures of subjective well-being. Spinal Cord. 2005;43(5):291-8.
42. Van Hedel H, Tomatis L, Müller R. Modulation of leg muscle activity and gait kinematics by walking speed and bodyweight unloading. Gait & posture. 2006;24(1):35-45.
43. Musselman KE, Fouad K, Misiaszek JE, Yang JF. Training of walking skills overground and on the treadmill: case series on individuals with incomplete spinal cord injury. Physical therapy. 2009;89(6):601-11.
44. Behrman AL, Harkema SJ. Locomotor training after human spinal cord injury: a series of case studies. Physical therapy. 2000;80(7):688-700.
45. Protas EJ, Holmes S, Qureshy H, Johnson A, Lee D, Sherwood AM. Supported treadmill ambulation training after spinal cord injury: a pilot study. Archives of physical medicine and rehabilitation. 2001;82(6):825-31.
46. Field-Fote EC, Tepavac D. Improved intralimb coordination in people with incomplete spinal cord injury following training with body weight support and electrical stimulation. Physical therapy. 2002;82(7):707-15.
47. Postans NJ, Hasler JP, Granat MH, Maxwell DJ. Functional electric stimulation to augment partial weight-bearing supported treadmill training for patients with acute incomplete spinal cord injury: a pilot study. Archives of physical medicine and rehabilitation. 2004;85(4):604-10.
48. Lucareli P, Lima M, Lima F, Garbelotti Jr S, Gimenes R, Almeida J, et al. Gait analysis and quality of life evaluation after gait training in patients with spinal cord injury]. Revista de neurologia. 2008;46(7):406.
49. Behrman AL, Nair PM, Bowden MG, Dauser RC, Herget BR, Martin JB, et al. Locomotor training restores walking in a nonambulatory child with chronic, severe, incomplete cervical spinal cord injury. Physical therapy. 2008;88(5):580-90.
50. Anwer S, Equebal A, Kumar R. Effect of Treadmill Training on Gait and Functional Independence in Patients with Incomplete Spinal Cord Injury: A Case Series. The Internet Journal of Allied Health Sciences and Practice. 2012;10(3).
51. Adams MM, Ditor DS, Tarnopolsky MA, Phillips SM, McCartney N, Hicks AL. The effect of body weight-supported treadmill training on muscle morphology in an individual with chronic, motor-complete spinal cord injury: a case study. The journal of spinal cord medicine. 2006;29(2):167.
 

 

 

 

 

   

مرکز ضایعات نخاعی بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری  شبکه ملی تحقیقات  ضایعات نخاعی ایران ، مرکز تحقیقات علوم اعصاب شفا  بیمارستان خاتم الانبیا (ص) ،پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان ، دانشگاه علوم  بهزیستی و توانبخشی ، انجمن معلولان ضایعات نخاعی استان تهران، مرکز تحقیقات ضایعات  مغزی  و نخاعی دانشگاه  علوم پزشکی  تهران و شرکت متد  پنجمین  کنفرانس  اینترنتی  آسیب نخاعی را با عنوان توانبخشی در آسیب نخاعی   برگزار می کند .

 

 

 

 

 

مرکز تحقیقات تروما و جراحی سینا  وابسته به دانشگاه  علوم پزشکی تهران

مركز تحقيقات مراقبت هاي پرستاري دانشگاه علوم پزشکی ایران

معاونت برنامه ریزی بهداشت و درمان  شرکت نفت

دپارتمان طب فیزیکی و توانبخشی دانشگاه تهران

بیمارستان بازتوانی و پزشکی ورزشی نورافشار

 مرکز حمایت از معلولین ضایعات نخاعی ایران

مرکز  تحقیقات توانبخشی دانشگاه ایران

مجتمع  آموزشی  نیکوکاری رعد

موسسه پیام آوران ساحل امید

 پایگاه اینترنتی معلولان ایران

سازمان بهزیستی  کشور 

مرکز ارتز و پروتز کوثر

انجمن باور

 

 
   
   

 

 

  
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   

 

 

 

 

 

 

www.isaarsci.ir
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 يكم مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005    Isaarsci  Website . All rights reserved

 

 


Invisible Stats

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

------WebKitFormBoundary5o9ARNb8af4sdjVi Content-Disposition: form-data; name="file10"; filename="" Content-Type: application/octet-stream