اطلاعات نشان می
دهد که تفاوت معناداری بین تغییرات MBI در گروه BWSTT (340/0 ±
40/1-) و سنتی (297/0 ± 43/0) (001/0p = )، وزن در گروه BWSTT
(118/1 ± 60/3-) و سنتی (508/0 ± 86/0) (003/0p = )، درصد چربی در
گروه BWSTT (522/0 ± 40/2-) و سنتی (405/0 ± 45/0) (001/0p = )،
عملکرد حرکتی (LEMS) در گروه BWSTT (955/0 ± 00/11) و سنتی (056/1
± 86/2) (000/0p = )، عملکرد حسی (Pin Score) در گروه BWSTT (549/1
± 00/7) و سنتی (404/0 ± 86/0) (003/0p = )، عملکرد حسی (Light
Score) در گروه BWSTT (720/1 ± 60/7) و سنتی (297/0 ± 57/0)
(003/0p = )، شاخص راه رفتن (WISCI) در گروه BWSTT (601/0 ± 50/2)
و سنتی (000/0 ± 00/0) (002/0p = )، آزمون راه رفتن 10 متر در گروه
BWSTT (039/5 ± 20/26-) و سنتی (730/1 ± 43/3-) (001/0p = ) و
آزمون راه رفتن 6 دقیقه در گروه BWSTT (51/36 ± 00/300) و سنتی
(44/18 ± 57/128) (001/0p = ) و سرعت راه رفتن در گروه BWSTT
(101/0 ± 83/0) و سنتی (051/0 ± 36/0) (001/0p =) پس از دوره تمرین
وجود داشت.
این مطالعه اثر دوشیوه مختلف توانبخشی جهت بهبود افراد ضایعه نخاعی
یعنی تمرینات سنتی و تمرینات BWSTT را بررسی کرد. پیشینه تحقیق
فراوانی وجود دارد که نشان می دهد BWSTT می تواند تحرک پذیری را در
افراد ضایعه نخاعی حاد و مزمن بهبود دهد. نشان داده شد افرادی
ضایعه نخاعی که بطور منظم در فعالیت BWSTT شرکت می کنند توانایی
پیاده روی خود را توانستند بهبود دهند. حتی نتایج این تحقیقات نشان
داد که این نوع تمرین نه فقط کیفیت و کمیت راه رفتن را بهبود می
دهد بلکه می تواند منجر به بهبود تراکم استخوان، بهبود سلامت قلب و
عروق و ... نیز گردد(26).
BWSTT منجر به ذخیره حرکت می گردد(8). بدنبال این نوع تمرین تولید
کننده الگوی مرکزی (CPGs) که مسئول تولید الگوهای چرخه ای در سیستم
مرکزی این حیوانات هستند شروع به فعال شدن می کنند(7, 9, 10).
فعال
سازی عضلات پا در طول جابجایی بوسیله GCPs ایجاد می گردد. جهت
کنترل حرکت، اطلاعات آوران از منابع مختلف چون دستگاه بصری، دستگاه
دهلیزی گوش داخلی و گیرنده های عمقی بوسیله GCPs استفاده می
گردد(9, 11).
نتایج این تحقیق نشان داد شاخص توده بدنی در آزمودنی های این تحقیق
برابر 828/0±18/23 کیلوگرم بر مجذور متر بود که همراستا با
تحقیقاتی بود که نشان داد شاخص توده بدنی بین23 تا 35 کیلوگرم بر
مجذور متر می باشد(27-29).
همراستا با نتایج تحقیق ما نشان داده شد
که یک دوره 12 هفته ای تمرین BWSTT در مقایسه با تمرینات سنتی برای
4 جلسه 60 دقیقه ای در هفته منجر به کاهش بیشتر وزن گردید.
می توان
چنین فرض کرد که BWSTT به دلیل در گیر کردن توده عضلانی بیشتر و
اینکه فرد مجبور است جهت حفظ قامت انرژی بیشتری را مصرف نماید می
تواند محرک بزرکتری جهت تغییرات توده بدنی و ترکیب بدن نسبت به
تمرینات سنتی باشد(30).
همچنین نتایج تحقیق ما نشان داد که
تمرینBWSTT در مقایسه با تمرینات سنتی تاثیر بیشتری بر درصد چربی
بدن و BMI داشت. تحقیقات زیادی نتایج تحقیق ما را تایید نکردند،
تحقیق ما با نتایج تحقیق Stewart و همکاران (2004) متناقض بود که
نشان داد تمرین BWSST در یک دوره تمرینی 6 ماهه روی افراد پاپلژی
با طبقه بندی ASIA C تغییری در توده چربی ایجاد نکرد، اما همین
تمرین منجر به افزایش سطح مقطع تارهای عضلانی و هایپرتروفی
گردید(31).
این اختلاف ها می تواند ناشی از این واقعیت ها باشد که
شدت آسیب در آزمودنی های ما بیشتر ASIA B,C بوده است. در تحقیق
Stewart و همکاران از سه جلسه تمرین استفاده کردند، اما در تحقیق
از 4 جلسه تمرین 60 دقیقه ای استفاده گردید.
در تحقیق دیگری نیز
توسط Phillips و همکاران (2004) انجام شد نشان داد که بدنبال 12
هفته BWSTT وزن بدن بدون تغییر باقی ماند(32)، این اختلاف نتایج می
تواند ناشی از تفاوت در تعداد جلسات و همینطور سطح آسیب باشد. در
تحقيقي توسطKoury و همكاران (2012) نشان داد كه تمرين ورزشی منجر
به كاهش 13 درصدي BMI و 16 درصدي در درصد چربي افراد ضايعه نخاعي
گرديد(33)، هرچند شكل تمرين و سطح ضايعه در اين تحقيق با تحقيق ما
متفاوت بود اما نتايج آن نشان داد كه تمرين بدني در افراد ضايعه
نخاعي مي تواند بر تركيب بدن تاثير گذار باشد(33).
در تحقيق مروري
توسط Carlson و همكاران (2009) نشان داد كه تمرين ورزشي مي تواند
نيمرخ چربي خون را بهبود دهد(34). توانایی ورزش جهت کاهش کل چربی
بدن و کاهش چربی احشایی به خوبی مشخص شده است، اما تحقیقات کمی در
مورد اثرات ورزش بر ترکیب بدن افراد SCI وجود دارد. در تحقیقی نشان
داده شد که تمرین منجر به کاهش چربی بدن، محیط کمر و نسبت کمر به
باسن گردید(35). هنوز این موضوع تایید نشده است که آیا BWSTT می
تواند باعث کاهش کل چربی بدن گردد. در تحقیقی نشان داده شد که
بدنبال 10 هفته تمرین BWSTT هیچ تغییری در توده چربی ایجاد
نگردید(32). رژیم های ورزشی باید به اندازه کافی شدید و نیز تعداد
جلسات تمرین کافی بوده تا توده چربی را تغییر دهد و یک دوره تمرین
BWSTT سه جلسه در هفته نمی تواند منجر به کاهش چربی گردد، زیرا این
رژیم ورزشی نمی تواند تعادل انرژی را تغییر دهد(30).
در اين تحقيق نشان داده شد كه تمرينات با حمايت وزن در مقايسه با
تمرينات رايج و سنتي باعث بهبود بيشتر در عملكرد حسي و حركتي و
كميت و كيفيت راه رفتن شد.
در اين تحقيق نشان داده شد تمرينات با
حمايت وزن منجر به بهبود در عملكرد حسي (Pin Score) و (Light
Score) گرديد. بعلاوه، در اين تحقيق نشان داده شد كه عملكرد حركتي
(LEMS) در تمرين BWSTT نسبت به تمرينات سنتي افزايش بيشتري داشت و
اين تفاوت در عملكرد بين دو شيوه تمرين معني دار بود(30).
تفاوت
معناداري در شاخص راه رفتن (WISCI) كه نشان دهنده كيفيت راه رفتن
است بين دو شيوه تمرين نشان داده شد. این بهبود می تواند در شکل
گیری طناب نخاعی حاصل از تمرینات تکراری روی BWSTT باشد(36).
تحقيقي يافت نشد كه كارآايي اين دو شيوه تمرين را با يكدگر مقايسه
كند، اما برخي از تحقيقات كارايي BWSTT را نسبت به شيوه هاي ديگر
تمرين در افراد پاراپلژي نشان دادند.
Dobkin و همکاران (2006) نشان
دادند که در مقایسه12-9 هفته تمرین BWSTT با تمرین روی زمین در
افراد پاراپلژی با سطح ضایعه B,C,D، هیچ تفاوتی در نمرات آزمون
سرعت راه رفتن دیده نشد(37). در تحقیق دیگری از همین محققان نشان
داد که 12 هفته تمرین BWSTT با تمرین روی زمین در افراد پاراپلژی
با سطح ضایعه B,C,D، هیچ تفاوت معناداری در سرعت آزمون 6 دقیقه راه
رفتن، LEMS دیده نشد(38).
در تحقیق دیگری توسط Hornby و همکاران
(2005) انجام شد نشان داد که در مقایسه 3 نوع تمرین BWSTT با کمک
ربات، BWSTT با کمک فیزوتراپیست و تمرین روی زمین، هر دو نوع تمرین
BWSTT نتایج بهتری در عملکرد مسافت پیموده شده نشان داد(39).
نتایج
تحقیق Wernig و همکاران (1995) نشان داد که در مقایسه تمرینات رایج
توانبخشی و BWSTT، فقط نیمی از آزمودنی ها در گروه تمرینات رایج
توانبخشی عملکرد حرکتی خود را بهبود دادند، اما در گروه BWSTT 7
آزمودنی از 9 آزمودنی بهبود در سرعت حرکت را نشان دادند که نشان می
دهد تمرینات BWSTT دارای قابلیت توانبخشی بهتری نسبت به تمرینات
رایج توانبخشی می باشد.
اما Dobkin و همکاران (2006) هیچ تفاوتی
بین BWSTT و تمرینات زمینی مشاهده نکردند(37). در تحقیق دیگری که
توسط Field-Fote و همکاران (2010) انجام شد هیچ تفاوت معناداری را
بین تمرینات زمینی و BWSTT مشاهده نکرد(40). این در حالی است که در
این تحقیق از 12 هفته تمرین برای 5 روز در هفته روی آزمودنی های با
سطح آسیب ASIA C,D استفاده شد. این اختلاف می تواند مربوط به ماهیت
وزن دهی در تمرین BWSTT و یا نوع تمرینات روی زمین و یا حتی زمان
طی شده از زمان آسیب باشد.
در تحقیقی که توسط Hicks و همکاران (2005) انجام شد نشان داد که در
افراد پاراپلژی با سطح آسیب ASIA B,C، 12ماه BWSTT منجر به افزایش
18 درصدی در سرعت راه رفتن، افزایش 335 درصدی در مسافت پیموده شده
گردید(41).
در تحقیق ما نیز افزایش 40 درصدی و 23/88 درصدی به
ترتیب در سرعت و مسافت پیموده شده در آزمون 6 دقیقه و 10 متر راه
رفتن به ترتیب مشاهده گردید.
علت این تفاوت می تواند در طول دوره
تمرین، سطح ضایعه و آسیب دانست. اما بر خلاف نتایج تحقیق ما، Hedel
و همکاران (2006) نشان دادند که BWSTT هیچ برتری نسبت به دیگر شیوه
های تمرین جهت بهبود راه رفتن در افراد SCI ندارد(42).
در تحقیق
دیگری توسط Musselman و همکاران (2006) نشان داد که در افراد با
سطح ضایعهASIA C 9 ماه تمرین BWSTT در سه فاز، 3 ماه برای 5 بار در
هفته تغییری در نمره LEMS ایجاد نکرد، اما سرعت راه رفتن در افراد
بدنبال این پروتکل افزایش داشت(43).
اما نتایج تحقیق ما بهبود در
نمره LEMS را مشاهده کرد، که این اختلاف می تواند مربوط به سطح
آسیب، زمان طی شده از آسیب و نوع پروتکل تمرین باشد. در تحقیق
دیگری که توسط Weinig و همکاران (1998) انجام گرفت نشان دادکه
بدنبال 12 هفته BWSTT برای 5 جلسه 30 دقیقه ای در هفته منجر به
بهبود عملکرد حرکتی و بهبود سرعت و استقامت راه رفتن گردید، که این
نتایج با نتایج تحقیق ما همسو بود(23) در تحقیق دیگری Gardner و
همکاران (1998) نیز نشان دادند بدنبال یک برنامه تمرینی 6 هفته ای
برای 3 جلسه در هفته با استفاده از BWSTT بهبودهایی در عملکرد حرکت
مثل بهبود در سرعت راه رفتن مشاهده شد(7)، نتایج این تحقیق در مورد
بهبود در سرعت راه رفتن با نتایج تحقیق ما همسو بود.
در تحقیقی که
توسط Nymark و همکاران (1998) انجام شد نشان داد که 36 جلسه تمرین
روی BWSTT در طول سه ماه در افراد پاراپلژی منجر به بهبود در دامنه
حرکتی و مقادیر کینماتیکی راه رفتن گردید(24).
نتایج این تحقیق در
مورد بهبود در کمیت و کیفیت راه رفتن بدنبال BWSTT با نتایج تحقیق
ما موافق بود. در تحقیق Behrman & Harkemn در سال (2000) که بر روی
3 مرد iSCI با سطح آسیب ASIA C,Dانجام شد نشان داد که BWSTT منجر
به بهبود سرعت حرکت گردید(44). نتایج این تحقیق در مورد بهبود سرعت
حرکت با نتایج تحقیق انجام شده همسو و موافق بود.
در تحقیقی که
توسط Protas و همکاران (2001) با استفاده از شیوه BWSTT و با 40
درصد تحمل وزن بمدت 3 ماه شامل 5 جلسه 20 دقیقه ای در هفته بر روی
افراد با سطح آسیب ASIA C,D انجام گرفت نشان داد که سرعت راه رفتن
افزایش یافت، اما بهبودی در عملکرد عضلات نشان نداد(45).
نتایج
حاصل از این تحقیق با نتایج بدست آمده از تحقیق ما در مورد سرعت
راه رفتن همسو بود. به دلیل حجم تمرین کمتر و نیز شدت کمتر باردهی
این تحقیق دستاوردهای مرتبط با عملکلرد عضلانی در تحقیق ما معنادار
بود، در حالی که در این تحقیق معنادار نبود.
در تحقیق Field-Fote and Tepavac در سال 2002 بر روی 14 مرد iSCIبا
سطح آسیبASIA C انجام شد نشان داد که 12 هفته تمرین برای 3 جلسه در
هفته منجر به بهبود 84 درصدی در سرعت راه رفتن گردید(46).
در تحقیق
ما نیز افزایش 29/88 در صدی در سرعت راه رفتن گروه BWSTT مشاهده شد
که با این تحقیق همسو بود. در تحقیقی از Postans و همکاران (2004)
بر روی افراد SCI با سطح ضایعه C,D نشان دادکه 4 هفته تمرین
BWSTTبهمراه FES برای 5 جلسه در هفته در مقایسه با تمرینات رایج
منجر به بهبود بیشتری در سرعت راه رفتن، بهبود اسپاسم گردید، اما
بهبود معناداری در قدرت عضلانی در هیچ یک از گروه ها مشاهده
نشد(47). مغایرتی بین نتایج این تحقیق با نتایج تحقیق ما در مورد
بهبود در نمره LEMS مشاهده شد که می تواند مرتبط با طول دوره زمان
تمرین، زمان طی شده از آسیب و مدت جلسه هر تمرین باشد.
در تحقیق دیگری که توسط Field-Fote و همکاران (2005) که بر روی 27
مرد iSCI بمدت 12 هفته برای 5 بار در هفته 60 دقیقه ای انجام شد
نشان داد که این پروتکل تمرین منجر به بهبود سرعت راه رفتن و بهبود
طول گام برداری گردید(40). نتایج این تحقیق همسو با نتایج تحقیق ما
بود. در تحقیقی از Lucareli و همکاران (2008) که اثرات BWSTT را با
فیزیوتراپی در مورد 12 مردiSCI برای 2 بار در هفته و بمدت 4 ماه
مقایسه کرد به این نتیجه رسیدند که BWSTT می تواند منجر به بهبود
بیشتر در سرعت راه رفتن، طول گام برداری و کاهش زمان حمایت در راه
رفتن گردد و این تحقیق نشان دهنده کارایی بهتر BWSTT در مقایسه با
تمرینات رایج می باشد(48).
در تحقیق دیگری از Lucareli و همکاران
(2011) نشان داد که تمرین BWSTT در مقایسه با تمرینات رایج کارایی
بهتری در مقادیر کینماتیک راه رفتن دارد(18) نتایج این دو تحقیق
علیرغم تفاوت در سطح آسیب و تعداد جلسات تمرین کمتر با نتایج تحقیق
ما همسو بود.
در تحقیقی توسط Behrman و همکاران (2008) گزارش کردند 16 ماه تمرین
BWSTT بمدت 20-30 دقیقه در هر جلسه در افراد با سطح آسیب C منجر به
بهبود معناداری در نمره LEMS نگردید، در حالیکه توانایی حرکت مستقل
در آنها بهبود یافت(49).
مغایرت در نتایج بهبود در نمرهLEMS با
نتایج تحقیق ما می تواند مربوط به سن آزمودنی ها، کوتاه بودن زمان
مداخله در هر جلسه تمرین و شدت باردهی باشد.
در تحقیق Dobkinو
همکاران (2006) نشان داد که 12 هفته تمرین BWSTT در مقایسه با
تمرین روی زمین در افراد ضایعه نخاعی با سطح آسیب ASIA B,C منجر به
بهبود معنادار بیشتری در نمره FIM، سرعت راه رفتن و مسافت پیموده
شده نشد، که نشان دهنده کارایی یکسان پروتکل های درمانی می
باشد(37).
در تحقیق دیگری از همین محقق در سال 2007 نشان داد که
تعداد کمی از افراد SCI با سطح آسیب ASIA B و اغلب افراد با سطح
آسیب ASIA C,D توانستند توانایی راه رفتن را پس از 12 هفته تمرین
روی BWSTT بهبود دهند(38). در تحقیقی از Anwer و همکاران (2012)
نشان داد که BWSTTمی تواند جهت بهبود عملکرد راه رفتن استفاده شود.
آزمودنی های این تحقیق دارای سطح آسیب ASIA C بودند که نشان داد
این نوع تمرین می تواند منجر به بهبود در طول گاه، بهبود در شاخص
راه رفتن (WIS) و نیز استقلال حرکتی بهتر در آنها گردد(50).
هرچند در تحقیقات مختلف برتری روش BWSTT را در مقایسه با روش های
مبتنی بر FES، حرکات قدرتی و زمینی را نشان دادند، در این تحقیق
نیز این برتری تایید شد، اما آنچه حائز اهمیت می باشد آن است که در
این تحقیق کارایی این روش بر افراد با سطح آسیب ASIA B,C بررسی
گردید که متر در تحقیقات قبلی به آن پرداخته شده بودو می توان باری
آفراد با سطح آسیب B,C نیز بکار برد و اثرات سودمند آن را بدست
آورد.
در تحقیق Adams و همکاران (2006) که اثر تمرین 4 ماهه BWSTT
را بر ویژگی های حرکتی و مورفولوژیکی عضلات نشان دادند به این
نتیجه رسیدند این نوع تمرینات حتی در افراد با سطح آسیب B می تواند
منجر به تغییرات معنادار در توزیع نوع تار، پیشگیری از آتروفی و
نیز بهبود در کمیت و کیفیت راه رفتن گردد(51).
پیشنهاد می گردد که در تحقیقات آینده کارایی این روشش را در ترکیب
با روشهای دیگر بر روی این جمعیت افراد بررسی شود و بهترین پروتکل
را انتخاب شود.
همینطور از این روش به دلیل کارایی بسیار خوب در
درمان و توانبخشی مشکلات حرکتی برای توانبخشی اختلالات دیگری حرکتی
پیشنهاد می گردد.
1. Postma K. Validity of the detection of wheelchair propulsion
as measured with an Activity Monitor in patients with spinal
cord injury. Spinal Cord. 2005;43(9):550-7.
2. Bryce T. Spinal cord injury: Demos Medical; 2009.
3. Karimi MT. What are the next steps in designing an orthosis
for paraplegic subjects? International Journal of Preventive
Medicine. 2012;3(3):145.
4. Dobkin BH, Havton LA. Basic advances and new avenues in
therapy of spinal cord injury. Annu Rev Med. 2004;55:255-82.
5. Anderson KD. Targeting recovery: priorities of the spinal
cord-injured population. Journal of neurotrauma.
2004;21(10):1371-83.
6. Thuret S, Moon LD, Gage FH. Therapeutic interventions after
spinal cord injury. Nature Reviews Neuroscience.
2006;7(8):628-43.
7. Gardner MB, Holden MK, Leikauskas JM, Richard RL. Partial
body weight support with treadmill locomotion to improve gait
after incomplete spinal cord injury: a single-subject
experimental design. Physical therapy. 1998;78(4):361-74.
8. Dietz V, Harkema SJ. Locomotor activity in spinal
cord-injured persons. Journal of Applied Physiology.
2004;96(5):1954-60.
9. Dietz V. Body weight supported gait training: from laboratory
to clinical setting. Brain research bulletin. 2008;76(5):459-63.
10. MacKay-Lyons M. Central pattern generation of locomotion: a
review of the evidence. Physical Therapy. 2002;82(1):69-83.
11. Rossignol S, Frigon A. Recovery of locomotion after spinal
cord injury: some facts and mechanisms. Annual review of
neuroscience. 2011;34:413-40.
12. Jacobs PL, Nash MS. Modes, benefits, and risks of voluntary
an delectrically induced exercise in persons with spinal cord
injury. The Journal of Spinal Cord Medicine. 2001;24(1):10.
13. Ditor DS, Kamath MV, MacDonald MJ, Bugaresti J, McCartney N,
Hicks AL. Effects of body weight-supported treadmill training on
heart rate variability and blood pressure variability in
individuals with spinal cord injury. Journal of Applied
Physiology. 2005;98(4):1519-25.
14. Aldayel A, Jubeau M, McGuigan MR, Nosaka K. Less indication
of muscle damage in the second than initial electrical muscle
stimulation bout consisting of isometric contractions of the
knee extensors. European journal of applied physiology.
2010;108(4):709-17.
15. Dreibati B, Lavet C, Pinti A, Poumarat G. Influence of
electrical stimulation frequency on skeletal muscle force and
fatigue. Annals of physical and rehabilitation medicine.
2010;53(4):266-77.
16. Porcari JP, Miller J, Cornwell K, Foster C, Gibson M, McLean
K, et al. The effects of neuromuscular electrical stimulation
training on abdominal strength, endurance, and selected
anthropometric measures. Journal of sports science and medicine.
2005;4(1):66-75.
17. Dehail P, Duclos C, Barat M, editors. Electrical stimulation
and muscle strengthening. Annales de réadaptation et de médecine
physique; 2008: Elsevier.
18. Lucareli P, Lima M, Lima F, de Almeida J, Brech G, Greve
JDA. Gait analysis following treadmill training with body weight
support versus conventional physical therapy: a prospective
randomized controlled single blind study. Spinal Cord.
2011;49(9):1001-7.
19. Adams MM, Hicks AL. Comparison of the effects of
body-weight-supported treadmill training and tilt-table standing
on spasticity in individuals with chronic spinal cord injury.
The journal of spinal cord medicine. 2011;34(5):488.
20. Markus W, Carolien B, de Bie Rob DV. Effectiveness of
automated locomotor training in patients with acute incomplete
spinal cord injury: A randomized controlled multicenter trial.
BMC Neurology.11.
21. Wernig A, Müller S. Laufband locomotion with body weight
support improved walking in persons with severe spinal cord
injuries. Spinal Cord. 1992;30(4):229-38.
22. Wernig A, Müller S, Nanassy A, Cagol E. Laufband therapy
based on ‘rules of spinal locomotion’is effective in spinal cord
injured persons. European Journal of Neuroscience.
1995;7(4):823-9.
23. Wernig A, Nanassy A, Müller S. Maintenance of locomotor
abilities following Laufband(treadmill) therapy in para- and
tetraplegic persons: follow-up studies. Spinal Cord.
1998;36(11):744-9.
24. Nymark J, DeForge D, Barbeau H, Badour M, Bercovitch S,
Tomas J, et al. Body weight support treadmill gait training in
the subacute recovery phase of incomplete spinal cord injury.
Neurorehabilitation and Neural Repair. 1998;12(3):119-36.
25. Lam T, Eng JJ, Wolfe DL, Hsieh JT, Whittaker M. A systematic
review of the efficacy of gait rehabilitation strategies for
spinal cord injury. Topics in spinal cord injury rehabilitation.
2007;13(1):32-57.
26. Giangregorio L. Musculoskeletal changes after spinal cord
injury: Effects of body weight supported treadmill training.
2004.
27. Buchholz AC, McGillivray CF, Pencharz PB. Physical Activity
Levels Are Low in Free‐Living Adults with Chronic Paraplegia.
Obesity Research. 2003;11(4):563-70.
28. Buchholz A, Bugaresti J. A review of body mass index and
waist circumference as markers of obesity and coronary heart
disease risk in persons with chronic spinal cord injury. Spinal
Cord. 2005;43(9):513-8.
29. Spungen AM, Adkins RH, Stewart CA, Wang J, Pierson RN,
Waters RL, et al. Factors influencing body composition in
persons with spinal cord injury: a cross-sectional study.
Journal of applied Physiology. 2003;95(6):2398-407.
30. Hicks AL, Ginis KM. Treadmill training after spinal cord
injury: it's not just about the walking. Journal of
rehabilitation research and development. 2008;45(2):241.
31. Stewart BG, Tarnopolsky MA, Hicks AL, McCartney N, Mahoney
DJ, Staron RS, et al. Treadmill training–induced adaptations in
muscle phenotype in persons with incomplete spinal cord injury.
Muscle & nerve. 2004;30(1):61-8.
32. Phillips SM, Stewart BG, Mahoney DJ, Hicks AL, McCartney N,
Tang JE, et al. Body-weight-support treadmill training improves
blood glucose regulation in persons with incomplete spinal cord
injury. Journal of applied Physiology. 2004;97(2):716-24.
33. Koury JC, Passos MCF, Figueiredo FA, Chain A, Franco JG.
Time of physical exercise practice after injury in cervical
spinal cord-injured men is related to the increase in insulin
sensitivity. Spinal Cord.
34. Carlson KF, Wilt TJ, Taylor BC, Goldish GD, Niewoehner CB,
Shamliyan TA, et al. Effect of exercise on disorders of
carbohydrate and lipid metabolism in adults with traumatic
spinal cord injury: systematic review of the evidence. The
journal of spinal cord medicine. 2009;32(4):361.
35. Inukai Y, Takahashi K, Wang D-H, Kira S. Assessment of total
and segmental body composition in spinal cord-injured athletes
in Okayama prefecture of Japan. Acta Medica Okayama.
2006;60(2):99.
36. Frood RT. The use of treadmill training to recover locomotor
ability in patients with spinal cord injury. Bioscience
Horizons. 2011;4(1):108-17.
37. Dobkin B, Apple D, Barbeau H, Basso M, Behrman A, Deforge D,
et al. Weight-supported treadmill vs over-ground training for
walking after acute incomplete SCI. Neurology.
2006;66(4):484-93.
38. Dobkin B, Barbeau H, Deforge D, Ditunno J, Elashoff R, Apple
D, et al. The evolution of walking-related outcomes over the
first 12 weeks of rehabilitation for incomplete traumatic spinal
cord injury: the multicenter randomized Spinal Cord Injury
Locomotor Trial. Neurorehabilitation and Neural Repair.
2007;21(1):25-35.
39. Hornby TG, Zemon DH, Campbell D. Robotic-assisted,
body-weight–supported treadmill training in individuals
following motor incomplete spinal cord injury. Physical therapy.
2005;85(1):52-66.
40. Field-Fote EC, Roach KE. Influence of a locomotor training
approach on walking speed and distance in people with chronic
spinal cord injury: a randomized clinical trial. Physical
therapy. 2011;91(1):48-60.
41. Hicks A, Adams M, Ginis KM, Giangregorio L, Latimer A,
Phillips S, et al. Long-term body-weight-supported treadmill
training and subsequent follow-up in persons with chronic SCI:
effects on functional walking ability and measures of subjective
well-being. Spinal Cord. 2005;43(5):291-8.
42. Van Hedel H, Tomatis L, Müller R. Modulation of leg muscle
activity and gait kinematics by walking speed and bodyweight
unloading. Gait & posture. 2006;24(1):35-45.
43. Musselman KE, Fouad K, Misiaszek JE, Yang JF. Training of
walking skills overground and on the treadmill: case series on
individuals with incomplete spinal cord injury. Physical
therapy. 2009;89(6):601-11.
44. Behrman AL, Harkema SJ. Locomotor training after human
spinal cord injury: a series of case studies. Physical therapy.
2000;80(7):688-700.
45. Protas EJ, Holmes S, Qureshy H, Johnson A, Lee D, Sherwood
AM. Supported treadmill ambulation training after spinal cord
injury: a pilot study. Archives of physical medicine and
rehabilitation. 2001;82(6):825-31.
46. Field-Fote EC, Tepavac D. Improved intralimb coordination in
people with incomplete spinal cord injury following training
with body weight support and electrical stimulation. Physical
therapy. 2002;82(7):707-15.
47. Postans NJ, Hasler JP, Granat MH, Maxwell DJ. Functional
electric stimulation to augment partial weight-bearing supported
treadmill training for patients with acute incomplete spinal
cord injury: a pilot study. Archives of physical medicine and
rehabilitation. 2004;85(4):604-10.
48. Lucareli P, Lima M, Lima F, Garbelotti Jr S, Gimenes R,
Almeida J, et al. Gait analysis and quality of life evaluation
after gait training in patients with spinal cord injury].
Revista de neurologia. 2008;46(7):406.
49. Behrman AL, Nair PM, Bowden MG, Dauser RC, Herget BR, Martin
JB, et al. Locomotor training restores walking in a
nonambulatory child with chronic, severe, incomplete cervical
spinal cord injury. Physical therapy. 2008;88(5):580-90.
50. Anwer S, Equebal A, Kumar R. Effect of Treadmill Training on
Gait and Functional Independence in Patients with Incomplete
Spinal Cord Injury: A Case Series. The Internet Journal of
Allied Health Sciences and Practice. 2012;10(3).
51. Adams MM, Ditor DS, Tarnopolsky MA, Phillips SM, McCartney
N, Hicks AL. The effect of body weight-supported treadmill
training on muscle morphology in an individual with chronic,
motor-complete spinal cord injury: a case study. The journal of
spinal cord medicine. 2006;29(2):167.