|
هما ناصح دانشچوی کارشناسی ارشد مدیریت توانبخشی
Nasseh2002@yahoo.com
دومین کنفرانس اینترنتی با عنوان آموزش جامعه در خصوص توانمندی ها و مشکلات افراد دچار آسیب نخاعی |
مرکز ضایعات نخاعی جانبازان
|
انجمن معلولین ضایعات نخاعی استان تهران www.scia.ir
|
|
|
|
پس از جنگ جهانی دوم ومعلولیت تعداد زیادی از سربازان نگرش جدیدی در این زمینه مطرح گردید و مراکز توانبخشی به وجود آمد. با وجود کمک های این موسسات، تلفیق معلولان در جامعه میسر نگردید. در مورد معلولیت رویکرد های مختلفی به وجود آمد که بعضی در تضاد با یکدیگر و بعضی رویکردها مکمل یکدیگر هستند. از جمله این رویکرد ها می توان به رویکرد اخلاقی، رویکرد پزشکی، رویکرد اجتماعی و ... اشاره نمود. به طور مثال رویکرد پزشکی ، معلولیت را به عنوان یک نابهنجاری تعریف می کند . در این رویکرد نقص عضو دلیل مستقیم معلولیت است. اما در رویکرد اجتماعی ، معلولیت با موانع اجتماعی و فیزیکی در جامعه ایجاد می گردد. در این مدل وظیفه جامعه است که خود را با نیازهای فرد مبتلا به نقص تطابق دهد. در رویکردی که در سال 1980شکل گرفت و ICIDH2 نام دارد، کلمات نقص وناتوانی و معلولیت که بار منفی دارند به اختلال و فعالیت ومشارکت تغییر یافت. در این رویکرد بر عوامل فردی و محیطی تاکید شده است. بنابراین طبق این رویکرد برای دستیابی به حداکثر عملکرد فرد ناتوان باید عوامل فردی و محیطی همزمان بهبود یابند. در این رویکرد مشارکت افراد معلول اهمیت داشته و پرداختن صرف به مشکلات جسمی آنان کافی نیست. در این مبحث که معلولین ضایعات نخاعی مد نظر هستند، با توجه به این رویکرد مشکلات این گروه ناشی از مسائل جسمی و محیطی آنان می باشد. این افراد به علت اختلال در عملکرد اعضای بدن و عدم تناسب محیط با شرایط آنان دچار مشکل در فعالیت و مشارکت می گردند. براساس دیدگاه برابری فرصت ها اگر محيط فيزيكي و فرهنگي جامعه، مسكن، حمل ونقل، خدمات اجتماعي و بهداشتي، فرصت هاي شغلي و آموزشي، زندگي اجتماعي و فرهنگي، تسهيلات ورزشي و تفريحي در دسترس همه افراد جامعه قرار داشته باشد، يعني فرصت هاي زندگي در جامعه به صورت برابري تقسيم شده است. حال باید دید آیا به راستی کلیه این امکانات در دسترس همگان از جمله معلولین قرار دارد یا خیر؟
- ماده 9 کنوانسیون حقوق معلولان (دسترسي): براي توانا سازي افراد داراي معلوليت جهت مستقل زندگي نمودن و مشاركت كامل در تمامي جنبه هاي زندگي، دولت هاي عضو باید تدابير مناسبي را جهت تضمين دسترسي افراد داراي معلوليت بر مبناي برابر با سايرين به محيط فيزيكي، ترابري، اطلاعات و ارتباطات ازجمله نظام و فناوري اطلاعات و ارتباطات و ساير تسهيلات و خدمات ارائـه و يا فراهـم گرديده جهت عمـوم در مناطق شهـري و روستـايي اتخاذ مي نمايند. تدابير مذكور كه در برگيرنده تشخيص و حذف موانع دسترسي مي باشد در برگيرنده موارد زیر است، از جمله :
تبصره 2. شهرداری ها موظفند از صدور پروانه احداث و پایان کار برای آن تعداد از ساختمان ها، اماکن عمومی و معابری که استانداردهای تخصصی مربوط به معلولان را رعایت نکرده باشند خودداری نماید.
البته وجود نگرش ترحم آمیز به معلولین و قوانینی که خاص آنان باشد نیز به نظر نمی رسد در افزایش مشارکت آنان اثربخش باشد و دید جامعه را بهبود نمی بخشد. هدف از وضع قوانین راهکارهایی برای افزایش فرصت های برابر و کاهش موانع قانونی و در بعضی موارد ایجاد تسهیلاتی خاص این گروه است.
در این بین کم کاری رسانه ها جهت روشن کردن افکار عمومی نیز مشهود است. تا زمانی که در رسانه ها و بخصوص صدا و سیما که میلیون ها بیننده داشته و نقش عظیمی در فرهنگ سازی و تغییر نگرش جامعه دارد، به صورت کارشناسانه برنامه ریزی نگردد، شاید نتوان به راحتی نگرش جامعه را نسبت به توانایی ها و مشکلات معلولین عوض نمود. استفاده ابزاری از معلولیت در رسانه ها برای افزایش حس نوعدوستی جامعه ، نمایش معلول در موراد خاص (مثلا روز جهانی معلولین)، استفاده نا درست از معلولیت در فیلم ها(نخاعی شدن افراد ظالم، ناتوان بودن افراد معلول) و عدم نمایش معلولین نخاعی موفق نه تنها به بهبود نگرش جامعه کمک نمی نماید بلکه روز به روز معلول را از توانمندی هایش و امکان مشارکتش در جامعه به دور می سازد. نگرش توانبخشی مبتنی بر جامعه که از سال 1980 شکل گرفت به اختلاط هر چه بیشتر معلول در جامعه و دوری از موسسه ای شدن آنان تاکید دارد. اگر رسانه ها بتوانند معلول را به عنوان یک شهروند که قادر به انجام بسیاری کارها و مسئولیت ها است نمایش دهند، و از خود آنان برای برنامه سازی ها و اجرای برنامه هایشان استفاده نمایند، شاید به برگزاری سمینارها و کنگره هایی در این زمینه کمتر نیاز شود. چرا با وجود داشتن اساتید و نخبگان معلول و ازجمله نخاعی در کشور هیچگاه از یک مجری نخاعی در تلویزیون استفاده نشده است؟ چرا نباید برای فرهنگ سازی ریشه ای عمل نمود و از همان کودکی، فرزندانمان را با معلولیت ها و توانمندی هایشان( که در هر فردی و هر سنی احتمال ایجاد آن می باشد) آشنا نمود؟ مثلا می توان با شکل دادن یک شخصیت مورد علاقه کودکان در اجراهای تلویزیونی و یا کارتون ها در افرادی که دچار آسیب های نخاعی هستند از همان کودکی به اطفال مشارکت و تلفیق این گروه را آموخت. به راستی آیا مدارس ما برای پذیرش دانش آموز نخاعی که گاه از ضریب هوشی بسیار بالایی برخورد است توانایی دارد؟ مشکلاتی از قبیل عدم مناسب سازی مدرسه و مشکلات سایر دانش آموزان با معلول و یا حتی اعتراض بعضی والدین بر این مسئله برای پذیرش این دانش آموزان مشکلاتی ایجاد می نماید. اما اگر قبول نماییم که معلول نیز همچون همه ما یک شهروند محسوب می شود و نیاز به فرصت های برابر دارد، دیگر دید ما به این فرد یک دید ناتوان انگاری نبوده و توانایی های فرد را در نظر می گیریم و به عبارتی نیمه پر لیوان را مشاهده می کنیم. خوب است که در نظر بگیریم هر فردی یکسری ناتوانایی ها دارد و مشکل در عملکرد اعضا تنها ناتوانی در انسان ها محسوب نمی شود.
حتی این مشکلات محیطی در معابر عمومی نیز کاملا قابل مشاهده است. استفاده از سطوح شیب دار نیز از مواردی است که جهت رفاه حال این افراد در نظر گرفته می شود. اما استاندارد نبودن این سطوح و شیب بالای آنها و گاه پیچ های تند سبب می شود که این سطوح بی استفاده بمانند. خوبست که مهندسین ناظر این معابر و ساختمان ها یک روز سوار بر ویلچر تردد نموده و به مشکلات مهندسی خود پی ببرند. البته گاه این مشکلات بدون استفاده از ویلچر و یا عصا نیز نمود پیدا می کند! حال باید اندیشید در این شرایط عدم توانایی تردد معلول و رفتن به سر کار ناشی از معلولیت و نقص در وی است یا موانع محیطی؟ استفاده از خودروهای شخصی معلولین نخاعی نیز از شیوه هایی است که برای تسهیل تردد شهری انان استفاده می شود. اما آیا خودروهای ما قابلیت ایجاد تغییرات لازم برای رانندگی این افراد را دارد؟ هزینه این تغییرات چه میزان است؟ گاه عدم ساخت استاندارد ابزارها مسئله ساز است. مثلا عدم تناسب وضعیت میز فرد معلول با ویلچر وی کارایی او را کم می کند. گاه تغییرات ساده بسیار کمک کننده اند.
خوب است در برنامه ریزی های شهری و فرهنگی بیشتر از گروه های توانبخشی و مشاوره آنها استفاده گردد تا به این ترتیب جایگاه واقعی معلول و توانایی هایش آشکار شود.
منابع 1 ميرخاني م. اصول توانبخشي.تهران: انتشارات دانشگاه علوم بهزيستي 2- Falvo D. Medical and psychosocial aspects of chronic and illness and disability.Jones Publisher2007. 3 Martz E, Livneh H. Coping with chronic illness and disability.USA: Springer Publisher2007.
****
منبع : مقاله " معلولیت و نگرش چامعه"تهیه کننده : هما ناصح- انتشار در دومین کنفرانس اینترنتی با عنوان آموزش جامعه در خصوص توانمندی ها و مشکلات افراد دچار آسیب نخاعی
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مرکز ضايعات نخاعی جانبازان
يكم مهرماه هزار سيصد و هشتاد و چهار
info@isaarsci.ir
Copyright © 2005 Isaarsci Website . All rights reserved