عوامل مختلفی در ایجاد استئوپروزیس نقش
دارند که از جمله آنها عوامل ژنتیکی، عدم تحرک فیزیکی،تغذیه ناکافی و
اختلالات هورونی می باشند.
به عنوان مثال کاهش
مقادیر ویتامین D، فعالیت ناکافی فیزیکی و کاهش دریافت کلسیم غذایی در
افراد دارای استئوپروز به وفور دیده می شود. میزان باری که به هر
استخوان وارد می شود یکی از عوامل تعیین کننده ساختار و شکل استخوان ها
می باشد.
استخوان ها به
افزایش میزان بار وارده به آنها واکنش نشان می دهند و این امر با
افزایش ساخت بافت استخوانی و کاهش بازجذب استخوانی صورت می گیرد در
نتیجه بی تحرکی منجر به عدم تعادل در متابولیسم استخوانی(تولید و
بازجذب استخوان) می شود و به دنبال آن بافت استخوان به سرعت از بین می
رود و عملکرد مکانیکی آن در تحمل بار بدن و ایجاد تکیه گاهی برای
عضلات مختل می گردد.
در افراد دچار آسیب
های نخاعی استئوپروزیس بیشتر در استخوان های ترابکولار ایجاد می شود و
این امر به دنبال آتروفی در این استخوان ها می باشد.
نکته قابل توجه آن
است که در افراد مبتلا به فلج شل، میزان استئوپروزیس و کاهش دانسیته
استخوانی به درجات بیشتر از افرادی است که دارای فلج اسپاستیک به دنبال
آسیب نخاعی شده اند و نیز در افراد کوادری پلژیک نسبت به افراد
پاراپلژیک میزان از دست رفتن تراکم استخوانی بیشتر بوده است.
این امر نشان می دهد
که استئوپروزیس در این افراد علاوه بر بی حرکتی به میزان بارهای ناشی
از نیروهای وارده به عضلات به صورت ایزومتریک نیز بستگی دارد.
گفته شده است که
میزان استئوپروزیس با مدت زمان سپری شده از آسیب نخاعی ارتباط مستقیم
دارد، که این امر می تواند بیانگر این مطلب باشد که روند از بین رفتن
بافت استخوانی به صورتی که در این بیماران وجود دارد یک روند پیوسته و
دائمی است. در واقع اهمیت تشخیص و جلوگیری از پیشرفت بیماری را در سیر
بیماری پس از ایجاد آسیب نخاعی خاطر نشان می کند.
استخوان هایی که به دنبال بی حرکتی دچار استئوپروزیس می شوند در معرض
خطر شکستگی قرار دارند. این خطر در استخوان های بلند بیشتر از ستون
فقرات می باشد.
طبق تحقيقاتی که در مورد ميزان شيوع پوکی استخوان در ضايعات نخاعی
آمريکا صورت گرفته است، نشان داده شده است که کاهش تراکم استخوانی در
اندام تحتانی افرادی که دچار ضايعه کامل نخاع بودند بسيار سريع پيشرفت
می کند به طوريکه در 3 ماه اول پس از صدمه، پوکی استخوان 22 درصد و بعد
از 3 تا 4 ماه پس از ضايعه حدود 5 درصد ديگر اضافه شده است و پس از 14
ماه تقریبا" 32 درصد استخوان پوک می شود.
همچنين ميزان پوکی
استخوان 16 ماه پس از ضايعه، اساسا" با 10 سال پس از ضايعه برابر بوده
و تقريبا" 37 درصد می باشد.
برای تشخیص استئوپروزیس پس از آسیب نخاعی می توان از شاخص های بیو
شیمیایی و آندو کرین مانند افزایش سطح کلسیم سرم و ادرار و مدفوع، کاهش
میزان هورمون پاراتیروئید و میزان هیدروکسی پرولین ادرار استفاده کرد.
جانبازان دچار آسیب های نخاعی با درجات مختلف به خاطر نوع آسیب وارده
به آنها و عوارض ناشی از آن اغلب به درجات مختلف بی حرکتی دچار
می شوند. بی حرکتی و سایر عوامل به بروز و توسعه استئوپروز کمک می کند.
استئوپروز معمولا" علامتی ندارد مگر آنکه باعث شکستگی شود. از اين رو
بیماری خاموش ناميده می شود. شکستگی غالبا بصورت شکستگی فشاری مهره يا
شکستگی مچ، هيپ، دنده، لگن يا هومروس است.
شکستگي های فشاری
مهره غالبا" با فشار مختصر نظير فشار حاصل از عطسه کردن، خم شدن يا
بلند کردن جسم سبک ايجاد مي شوند.
بخشی ميانی و تحتانی
قفسه سينه و نواحی فوقانی کمر از شايعترين محل های درگير می باشند. درد
پشت معمولا" به طور حاد آغاز می شود و اغلب به سمت جلو، پهلوها انتشار
می يابد و سپس به مرور ظرف چند هفته فروکش می کند.
بيمارانی که دچار
شکستگی های متعددی هستند که منجر به بدشکلی ستون فقرات شده است، ممکن
است از يک درد مزمن پشت که با ايستادن بدتر می شود، رنج ببرند. قد اين
بيماران کاهش يافته و کيفوز مشخص پشتی و لوردوز گردنی پديد می آيد.
در مورد میزان اثربخشی تحرک مجدد در درمان استئوپروز در افراد دارای
آسیب نخاعی اختلاف نظر وجود دارد ولی همه محققان بر کارائی این روش
اذعان دارد و بیان می کنند که هرچه زمان شروع تحرک مجدد پس از آسیب
زودتر باشد، امکان درمان موثر بیشتر خواهد شد.
روش های درمانی دیگر
شامل: تجویز کلسیم و ویتامین D، بی فسفانات ها، تحریک الکترونیکی
استخوان، تجویز هورمون رشد و کلسی تونین می باشد.
اگر چه استئوپروز قابل برگشت نيست اما مي توان با ارائه خدمات جانبی
کافی، از ايجاد شکستگی های پرعارضه در اين افراد جلوگيری نمود و با
ارائه اطلاعات کافی به بیماران نخاعی و خانواده آنها ريسک خطر را برای
اين افراد کاهش داد. ضمنا" ابتلای افراد استئوپنيک را به استئوپروز، به
تاخير انداخته يا از آن جلوگيری نمود. در اين حال ارائه خدمات لازم در
زمينه مشاوره های تغذيه ای، تجويز و تهيه داروهای لازم، تجهيزات پزشکی
ضروری، ارائه خدمات پرستاری و مراقبت از جانبازان و آموزش خانواده های
ايشان بايد در اولويت کاری قرار گيرند.
منابع مطالعاتی
1-
رمضانی، مجید. احمدزاده اصل،
مسعود."فراوانی نسبی استئوپروزیس در جانبازان قطع نخاعی و ارتباط آن با
میزان مصرف کلسیم غذایی". مجله طب نظامی، شماره 6(3)، پاییز 1383،
صفحات187-183
2-
شجاعی، هادی و همکاران."بررسی میزان
شیوع پوکی استخوان در جانبازان ضایعه نخاعی". دو ماهانه علمی-پژوهشی
دانشگاه شاهد، شماره 66، سال چهاردهم، دی ماه 1385، صفحات 37-44
3-Dionyssiotis.Y.”spinal
cord injury-related bone impairment and fractures: An update on
epidemiology and physiopathological mecanisms”. Musculoskelet
neuronal intract, 2011,11(3):257-265
4-Giangregorio,I. MC
Cartney, N.” bone loss and muscle atrophy in spinal cord injury:
epidemiology, fracture prediction, and rehabilitation strategies’.
Spinal cord injury,2006,29:489-500
5-Passos Gasper,
A.Lazaretti-castro, M. “bone mineral density in spinal cord injury:
Anevaluation of the distal femur”. Journal of osteoporosis. Volume
2012(2012), Article ID 519754,7 pages dio: 10.1155/2012/519754
|