www.isaarsci.ir

   
   

 

 

نکاتی درخصوص  ارتباط درمانگر با بیمار و خانواده آسیب نخاعی

 

 

هما ناصح

 کارشناس ارشد مدیریت توانبخشی. کارشناس آسیب شناس گفتار و زبان 

 

 
         پست الکترونیک برای  تماس و تبادل نظر       nasseh2002@yahoo.com     
   

 

 

 

مجموعه  مقالات  کنفرانس اینترنتی  پرستاری و آسیب نخاعی - اردیبهشت  1392

 

 

 

   
   

 

 

 

 آنچه که واضح است ایجاد مشکل و اختلال در روند طبیعی زندگی بیمار و خانواده وی، پس از وقوع انواع بیماری ها از جمله بیماری های ماندگار مانند ضایعات نخاعی می باشد. در ابتدا خانواده ها وجود آسیب نخاعی را انکار می کنند و مشکل را به صورت گذرا تصور می کنند. انکار یک روش طبیعی در مقابله اولیه با یک مشکل بزرگ است.

انکار در ابتدا واکنش دفاعی مناسبی است اما اگر طولانی مدت باشد مشکل سازمی شود. ازجمله اینکه ممکن است فرد از درمان های مورد نیاز اجتناب نماید. خشم در مورد علت آسیب نیز مرحله بعدی واکنش ها می باشد. گاه این واکنش های خشونت آمیز به سمت درمانگری است که به آنها غیر قابل درمان بودن را اعلام می کند. در این موارد نیز صحبت با یک دوست و بیان احساسات و ضبط صدا به کاهش رفتارها و تطابق با مشکل کمک می نماید.

 این خشونت ها علاوه بر خانواده در خود بیمار نیز به صورت متوالی دیده می شود. در هنگام صحبت با خانواده بیمار باید وجود احساس گناه در آنها را مورد بررسی قرار داد. صحبت کردن در مورد این احساسات با یک دوست یا درمانگر می تواند به کاهش این عواطف کمک نماید. گاه حتی در مواردی که همراهان در آسیب دیدگی نقشی نداشتند، بازهم احساس گناه می نمایند. عدم درک صحیح این احساسات می تواند به افسردگی آنان منجر گردد.

 شناخت دقیق این واکنش ها در بیمار و همراهان وی علاوه بر بهبود روابط بین آنها با درمانگر، سبب می شود که بتوان به طور موثرتری به کاهش واکنش های منفی در آنان کمک نمود. بنابراین داشتن ارتباط موثر و مثبت از ملزومات اولیه در درمان بیماران مختلف از جمله ضایعات نخاعی می باشد. در این مقاله سعی بر این است که تکنیک های عملی موثری برای دست یافتن به این مهم ارائه گردد. در ابتدا چند اصطلاح به کار رفته را تعریف می گردد.


خبر بد به معنی هرگونه اطلاعاتی است که باعث تغییردر آینده بر خلاف خواسته فرد گردد و یا هر خبری که در شناخت، رفتاریا احساسات نقص گزارش نماید. به عبارتی خبر بد اطلاعاتی است که دیدگاه فرد از آینده را منفی می نماید.


خانواده به همه افرادی اطلاق می شود که از نظر عاطفی یا بیولوژیکی با فرد در ارتباطند. بنابراین خانواده بیمار می تواند دوستان نزدیک، عمو زادگان، همسر، فرزندان یا والدین را شامل گردد.


ارتباط بین فرهنگی: به معنای فرایند ارتباط بین درمانگر و بیمار می باشد که هرکدام پیش زمینه فرهنگی متفاوتی داشته و در تلاشند که دیدگاه های فرهنگی یکدیگر را درک نمایند.


نیاز های بیان شده: اقداماتی که افراد معلول یا خانواده آنان برای دریافت کمک انجام می دهند و ضرورت دارد برای پیشگیری از سرخوردگی آنهااین نیازها به صورت واقعی کارشناسی و تحلیل گردد.


ارتباط بیمار محور: نظریه ای است که بر مشارکت با بیمار، شناخت فاکتورهای روانشناختی و تاثیر تجارب بیمار بر بیماریش تاکید دارد.


فرهنگ: فرهنگ به عنوان ارزش ها، عقاید، استانداردها و شیوه های زندگی آموخته شده و انتقال داده شده در یک گروه خاص تعریف می شود که تصمیم گیری ها و تفکرات و فعالیت هایشان براساس این الگوها شکل می گیرد.


حساسیت فرهنگی: حساسیت فرهنگی در مراقبت سلامت دیده می شود. باید دقت داشت که عوامل فرهنگی مشخص هستند. این عوامل برای مراقبت جامع فرد مورد نیاز است. آگاهی داشتن از ارزش ها، عقاید و روش های زندگی و ارائه تمریناتی براساس آن در این مقوله قرار دارد.

در تکنیک های مهارت های ارتباطی باید به موارد زیر توجه بیشتری نمود:

چگونه خبرهای مثبت را به اطلاع بیمار و خانواده اش رساند؟
چگونه خبرهای منفی را به اطلاع بیمار و خانواده اش رساند؟
در صورت امکان اخبار منفی را تلفنی اطلاع ندهیم.

در هر بیماری باید از شیوه خاصی مطابق با آن فرد برای ارائه اطلاعات استفاده نمود.


آنچه که در مورد همه افراد اهمیت دارد، برقراری ارتباط مناسب با آنان قبل از هرکاری می باشد. اهمیت برقراری ارتباط به حدی است که جزو معیارهای اساسی مراکز درمانی که در زیر ذکر شده است، می باشد:


1- احترام قائل شدن برای ارزش ها، اولویت ها و نیازهای بیان شده بیماران

 2-هماهنگی و تلفیق مراقبت ها

 3-اطلاع رسانی، آموزش و ارتباط

 4-آسایش فیزیکی و محیطی

 5- حمایت عاطفی، کاهش ترس و نگرانی

 6-مشارکت خانواده و دوستان بیمار.


مشارکت خانواده برخانواده ودوستان بیمارتمرکز داشته تا بیمار بتواند به آنها تکیه نماید. این مسئله شامل مشارکت دادن خانواده درتصمیم گیری ها، حمایت آنها به عنوان مراقبین بیمار، کمک رسانی به آنها برای ارائه خدمات مراقبتی و تشخیص نیازهای آنها می باشد. بنابراین ارتباط مبنایی برای این مشارکت نیز می باشد. این موارد بر اهمیت ارتباط صحیح بین درمانگر با بیمار و خانواده وی دلالت دارد.


برای این کار در مورد هر فرد بسته به فرهنگ و شخصیت وی شیوه ای مختلفی وجود دارد.

در متون مختلف از تکنیک های مختلفی استفاده شده است. از جمله تکنیک SPIKES می باشد :

 

Setup(مقدمه چینی) S= ، (درک کردن)P=perception،(دعوت کردن) I=Invitation، K=Knowledge، E=Empathize، S=Summarize and strategize


یکی دیگر از تکنیک ها، NURSE می باشد که شامل این موارد می گردد:


N=Naming, U = Understanding, R = Respecting, S = Supporting, E = Exploring این موارد در زیر توضیح داده می شود.

 

اصول ارتباط موثر:


1- آماده کردن فرد: مسلما در حالی که فرد پرخاشگر و عصبی است و یا احساس درد دارد نمی توان ارتباط موثری با وی برقرار نمود.


2-مهیا نمودن یک محیط حمایتی: در محیط های شلوغ و یا نامناسب تلاش درمانگر برای ارتباط برقرار کردن با بیمار یا همراهان وی نتیجه بخش نیست.


3- استفاده از رفتارهای غیرکلامی مناسب: رفتارها و حالت هایی که در شنونده احساسات ناخوشایندی ایجاد نماید (مانند عبوس بودن و یا بی حوصلگی و...) اطمینان شنونده را کم می کند.

 4- همدلی کردن
در این میان همدلی و رفتارهای غیر کلامی و زبان بدن مناسب به فرهنگ شنونده ارتباط زیادی دارد. بنابراین این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است.

پیش بینی کننده ها در هماهنگی فرهنگی عبارتند از:


1-میزان تحصیلات: میزان تحصیلات براستفاده درمانگر از اصطلاحات درمانی و سبک گفتار وی تاثیرگذار است.
2- فاصله زادگاه بیمار از مرکز درمان: هر چه این فاصله بیشتر باشد، احتمال تفاوت های فرهنگی بین درمانگر و بیمار بیشتر می شود. مثلا ممکن است بیمار و همراهان وی گویش و زبانی متفاوت داشته باشند.
3- میزان درونگرایی فرد
4- تجربیات گذشته بیمار در رابطه با بیماری های خاص
5- میزان تماس با محل زندگی بیمار

استراتژی هایی برای افزایش مواجهه مثبت


1- مهیا نمودن فضای مناسب: مکانی که به افراد و درمانگر احساس ارامش بدهد و مانع حواس پرتی آنان گردد.
2- عدم حواس پرتی و تمرکز داشتن: عدم توجه به پرت کننده های حواس مانند موبایل و تلفن و ...
3- درمانگر به همراه بیمار و خانواده بنشیند.
4- استفاده از زبان بدن و فاصله و صمیمیت مناسب: این مطلب به فرهنگ بیمار و خانواده اش ارتباط زیادی دارد. مثلا در بعضی فرهنگ ها استفاده زیاد از حرکات دست و یا فاصله گرفتن بیش از حد از شنوندگان خوشایند نیست.
5- به بیمار و خانواده نگاه کنید و نگاهتان فقط به یک نفر نباشد. نگاه به یک نفر این حس را در دیگران به وجود می آورد که به وجود آنها نیازی نبوده از بحث خارج می شوند.
6- عجله نداشته باشید.
7- در پایان ازسوالات باز برای پرداختن به جنبه های جسمی و روحی آسیب استفاده نمایید.
8- هر سوال را به صورت واضح و خلاصه پاسخ دهید.
9- سعی کنید سوالات را به صورت مثبت پاسخ دهید.


در هنگام صحبت با خانواده بیمار، دقت در موارد زیر اهمیت دارد:


دقت کردن به گفته های خانواده: این حس در آنان ایجاد شود که شما شنونده خوبی هستید.

ارج نهادن به احساسات آنها و نادیده نگرفتن احساساتشان

درک بیمار به عنوان یک فرد: بیمار را با توجه به وجهه اجتماعی و شخصیتش مورد درک قرار دهید. دقت داشته باشيد كه براي بيمار صحبت در خصوص بعضي موارد نزد خانواده اش مشكل است.

استنباط کردن سوالاتی که همراهان در ذهن دارند: ممکن است سولاتی در ذهن بیمار یا خانواده اش وجود داشته باشد که از بیان آنها خجالت بکشد، سعی کنید به این سوالات روشن و کوتاه پاسخ دهید.

 

برای بهبود رابطه درمانگر با بیمار می توان از موارد زیر استفاده نمود:

1- از آرزوها و علاقمندی های بیمار مطلع شد.
2- در مورد مسایل غیر استرس زا با آنها صحبت نمود.
3- مسائل فرهنگی بیمار را در نظر گرفت (نحوه زندگی و معاشرت آنها)
4- از بحث و جدال با خانواده بیمار پرهیز نمود و برای برقراری رابطه بهتر با آنها تلاش نمود.
5- از توانمندی های بیماراستفاده نمود. باید در نظر داشت که بیماران آسیب نخاعی نیز دارای توانایی هایی می باشند که استفاده از آن علاوه بر بهتر شدن ارتباط بین درمانگر و آنها، به افزایش اعتماد به نفسشان کمک می نماید.


مسئله ای که در برخورد اولیه با بیماران آسیب نخاعی وجود دارد، نحوه عنوان کردن "خبر بد" می باشد. تحقیقات انجام گرفته برای بهترین شکل ارائه خبر بد، در کشورهای مختلف نتایج مختلفی را نشان داده است که نشانگر اهمیت در نظر داشتن فرهنگ منطقه برای نحوه بیان خبر بد می باشد.

مثلا آمریکائیان ترجیح میدهند که از تمام اطلاعات راجع به بیماری و مراحل درمانی آگاه شوند. اما در آسیا گفتن واقعیات راجع به پیش آگهی ضعیف بیماری یک نوع خشونت محسوب می شده است. همچنین بررسی ها نشان داده است که در افراد با تحصیلات پایین، سالمندان، بیماران مبتلا به بیماری های پیشرفته علاقه چندانی به دریافت اطلاعات صریح وجود ندارد. بنابراین برای چگونگی ارائه خبر بد هیچ گونه نظریه واحدی وجود ندارد.


چه کسی خبر بد را بگوید؟ اکثر خانواده ها دوست دارند که درمانگر به آنها خبر را بگوید اما این بستگی به نوع خبر دارد. مثلا درخانواده بیماران همراه با صدمات فیزیکی، اولویت آنست که فردی که قادر به پاسخگویی به سوالات آنان است، خبررسانی نماید. غالبا فردی که در درمان بیمار بیشترین مشارکت را دارد و یا ارتباط بیشتری با خانواده وی دارد، برای خبر دادن مناسب تر است. گزارشات فرد بایستی صادقانه و درست بوده و در عین حال خیلی رک و ناامید کننده نباشد. یک قانون مهم اینست که بعد از گفتن هر مطلبی از درک آن توسط شنوده اطمینان حاصل نماییم.


باید در نظر داشت که صحبت در موارد زیر مشکل تر می باشد:


1- آگاه کردن همراهان از ممنوع ملاقات بودن بیمار
2- مقصر بودن همراهان و نقش داشتن آنان دربروز اختلال
3- فقدان آموزش رسمی مرتبط با بیماری در مراکز
4- محدودیت زمانی برای درمان یا بهبود بیمار
5- نگرانی در مورد نداشتن اطلاعات کافی در مورد بیماری و عدم توانایی به پاسخدهی به همه سوالات
6- نگرانی در مورد احتمال مرگ بیمارو....


در مورد تصمیمات درمانی، تاکید بر این است که بیمار نیز در تصمیمات مشارکت داشته باشد. در تعریف 2012 DHS (Demografic and Health Survives) نیز برمراقبت بیمارمحور تاکید شده است. همچنین عنوان شده است که باید مراقبت های پزشکی براساس نیازهای فرد بوده و حول محور توجه ، تشخیص و احترام به فرد سازماندهی گردد.

این نکته یک استثنا دارد و آن این است که بیماربه بیماری های روحی مبتلا باشد. البته باید اثر فرهنگ را نیز در تصمیم گیری در نظر داشت. مثلا گاه بیان حقیقت ممکن است نوعی بی احترامی به بیمار محسوب شود و یا اینکه بعضی افراد تمایلی به شنیدن مسائل درمانی خود ندارند. برای دانستن این موضوع می توان به آنها گفت که "فکر می کنید موضوعی باشد که دانستن آن در هنگام کار با بیمارتان (یا خودتان) برای من مثمر ثمر باشد؟


مسئله مهم دیگر اینست که در بعضی تصمیمات مهم مانند جراحی ها ممکن است نتوان مستقیما بیمار را در تصمیم گیری مشارکت داد.
باید در نظر داشت که بیمار باید در جریان درمان قرار بگیرد و این حق را دارد که در صورت خواست خود از ادامه درمان سرباز زند. بنابراین نمی توان به بیمار چیزی را تحمیل نمود.


به طور خلاصه می توان گفت که شناخت بیمار و فرهنگ وی و همراهانش به همراه درک آنان و همچنین استفاده از روش های مناسب ارتباطی می تواند در برقراری یک ارتباط مناسب که مقدمه درمان می باشد، کمک بسیاری نماید

 

منابع



Carol and Carolyn Bloch. How to Talk to Brain and Spinal Cord Injured Patients and Families. Symposium Neuro Trauma 2012.

Theresa Jaworski, J. Scott Richards. Family Adjustment to
Spinal Cord Injury. The Rehabilitation Research and Training Center in Spinal Cord Dysfunction, University of Alabama 1998.
 


کریمی درمنی حمیدرضا. توانبخشی گروه های خاص با تاکید بر خدمات مددکاری اجتماعی. انتشارات گستره: 1384.
 

 

 

 

برگزار کنندگان

 

 

دفتر قائم مقام وزیر در امور پرستاری  وزارت بهداشت ، درمان  و آموزش پزشکی

مرکز ضایعات نخاعی جانبازان  

انجمن معلولان ضایعات نخاعی استان تهران

مرکز تحقیقات علوم اعصاب شفا - بیمارستان خاتم الانبیا (ص)

بیمارستان ساسان

پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان

 

 

مشارکت کنندگان

 

 

مركز تحقيقات مراقبتهاي پرستاري دانشگاه علوم پزشکی ایران

گروه پرستاری و توانبخشی دانشگاه علوم بهزیستی  و توانبخشی

 بيمارستان شريعتي    

دپارتمان  طب فیزیکی  و توانبخشی دانشگاه تهران

انجمن باور

سایت شمعدانی

سیویلیکا

  

   
   

 

 

 


 

 

 

 

 

 

  
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   
   

   

 

 

 

 

 

 

www.isaarsci.ir
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 يكم مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005    Isaarsci  Website . All rights reserved

 

 

web counter
Web Counter Widget