هنگامي
كه يك فرد نخاعي به همراه خانواده خود از منزل خارج شده و با آرامش خاطر
براي رسيدن به يك مكان خوش آب و هوا به سفر مي روند گويي رايحه سلامت را
با تمام وجود احساس مي كنند . سفر آرامبخش همراه با شادي و لذت آغازي است
براي شروع حركت ، به گردش درآمدن خون در تمام جسم آدمي ، آنچنان كه به اندام
هاي آدمي پيام مي رسد كه فعالانه تلاش كنيد تا اكسيژن ، غذا براي شما به
ارمغان آورده شود و اين خود باعث مي شود جسم آدمي توانايي يافته و براي
مقابله با بيماريها توانمند شود .
امروزه حتي نوعي از درمان در حال شكل گيري است به نام طبيعت درماني ، كه
متخصصان مربوطه آن مي گويند براي درمان بعضي از دردها كافي است خود را در
دل طبيعت رها كنيد و آن گاه مدتي را در آنجا زندگي كنيد تا سلامت شما
بازگردد . سفر شروعي است براي طبيعت درماني ، ديدن آشنايان و كسب
تجربيات جديد و افزايش اعتماد به نفس در آدمي ،بدان معني كه انسان مسافت هاي
دوري از محل زندگي دور مي شود و آنگاه بار ديگر سالم و تندرست به موطن
خود باز مي گردد و در اين ميان ياد مي گيرد با استقلال بيشتري زندگي كند و
تنها در منزل خود پناه نگيرد.
اما سفر زماني ارزش بيشتري دارد كه انسان بدون نگراني و اضطراب آن را به
انجام رساند .
ولي متاسفانه هنگامي كه يك فرد نخاعي عازم سفر مي شود ،از آن زمان كه از
خانه خارج مي شود با مردمي برخورد مي كند كه با ويژگيهاي جسمي و روحي او
آشنايي ندارند ، نمي دانند چگونه به او كمك كنند ،گاهي در سفر ، دچار
صدمه ديگري مي شود ، امكان استفاده از اتوبوس هاي بين شهري مناسب براي او
وجود ندارد ، در داخل شهر نمي تواند با هزينه اي ارزان تر تردد كند ، در
فرودگاه ها كاركنان به علت عدم شناخت و عدم هماهنگي ، مشكلات زيادي براي او
ايجاد مي كنند ، در هتل ها و مسافرخانه ها ، امكانات مناسب سازي شده وجود
ندارد ، نحوه برخورد و نگاه انسان ها به گونه اي است كه در طول سفر روح او
را مي آزرد و اين تاثيرات با شدت بيشتر ، خانواده او را آزار مي دهد و همه
اين ها باعث مي شود كه او از سفر كردن بپرهيزد و در كنار خانواده خود از
پنجره اتاق خويش نظاره گر آدم هايي باشد كه در كوچه و خيابان گذر مي كنند
و تنها تلاش نمايد تا در تخيلات خود به سفر بپردازد و اين گونه تجربه هاي
شيرين را در تخيلات خود مجسم كند.
اما منزوي شدن انسان و دوري او از جامعه تنها در اينجا ختم نمي شود ، بلكه
با گذر زمان فرد به مشكلات جسمي و رواني دچار مي شود كه سرانجام راهي
بيمارستان خواهد شد و درآنجا جامعه بايد تاوان سخت خود را بپردازد ، چه بسا
انساني كه مي توانست به فردي توانمند تبديل شده و باري را از دوش
جامعه بردارد ، اكنون همگان بايد دست به دست هم بدهند تا بتوانند ، بدن رنجور
او را نجات دهند .
اين وظيفه همه برنامه ريزان و تك تك افراد جامعه است كه شرايطي را مهيا كنند
تا فردي كه دچار آسيب نخاعي مي شود از منزل خود خارج شده و علاوه بر
مشاركت فعالانه ، بتواند به تمامي قسمت هاي كشورش سفر كند و از ديدن مكان
هاي اين سرزمين لذت ببرد.
بخاطر داشته باشيم كه
سفر و گردش هاي جمعي نظير اردوها براي افراد نخاعي
بسيار با ارزش است و زمينه ساز ارتقاء سلامتي و تندرستي اين عزيزان است .