عوارض استخوانی - مفصلی در بيماران دچار ضايعه نخاعی

مقالات ويژه پزشكان پايش سلامت

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

 

 

 

 

بيماران تتراپلژی و پارپلژی بدليل فلج حسی و حرکتی و ضايعه اسفنکترهای مثانه و روده و بستری شدن طولانی در معرض عوارض متعددی قرار ميگيرند که برخی وخيم و در صورت عدم مراقبت و درمان ممکنست به مرگ بيمار منجر شوند. در اداره و درمان اين عوارض يک تيم متشکل از تخصص های مختلف پزشکی و پرستاری دخالت دارند. عوارضی که از نظر ارتوپدی نياز به درمان و توجه می باشند بطور اجمال بررسی می شوند.

زخم فشاری - Pressure Sore

در اثر بستری شدن بيمار در يک وضعيت و بمدت طولانی قسمتهايی از پوست بدن که نزديک به برجستگيهای استخوان می باشد. در ابتدا بصورت قرمزی لوکاليزه مشخص می شود که بتدريج تخريب پوست، آبسه های زير جلدی، نکروز پوست،سينوس ترشحی و عفونت عمقی و مزمن پيدا ميشود و چنانچه درمان کافی و مناسب انجام نشود منجر به سپتی سمی و حتی مرگ بيمار می گردد. با تغيير وضعيت مرتب بيمار- مراقبت از پوست - درمان آنتی بيوتيک و جراحی می توان موربيديتی آن را کاهش و يا کاملا" آن را درمان نمود استفاده از تخت بادی و تشک های مخصوص و آموزش بيمار توصيه می شود.

استئوميليت - Osteomyelitis

بدنبال زخم بستر وسيع و عميق درمان نشده در نواحی مثل ايسکيوم استخوان کوکسيکس ( خاجی ) شايعتر است دبريدمان سکستروکتومی و رزکسيون قسمت مبتلا در اين بيماران انجام می شود.

دفرميتی - Deformity

دفرميتی کيفوز يا اسکوليوز در دوره موبيليزاسيون و توان بخشی بيمار ايجاد می شود ( نيز در بيمارانی که در مرحله اوليه پاراپلژی ) لامينکتومی شده اند يک برآمدگی واضح در بالای محل عمل ايجاد می شود که تورم و بورسيت عفونی در آنجا روی می دهد.

دفرميتی کيفوز در بالغين تمايل به پيشرفت نداشته ولی در کودکان با شروع پاراپلژی پيشرفت دفرميتی تا بلوغ ديده می شود. اين دفرميتها بندرت نياز به عمل جراحی دارند.

کنتراکچور مفاصل - Contracture

اسپاسم شديد کنترل شده منجر به دفرميتی در هيپ ها - زانوها و تغييرات استخوانی سرفمور می شود. محدوديت حرکتی و انکيلوز مفصلی بتدريج پيدا و منجر به معلوليت بيشتر بيمار می گردد. در بالغين قبل از تغييرات فيکس و ثابت استخوانی، تراکشن استخوانی حداقل برای سه هفته همراه با تجويز دارو توصيه می شود ولی در موارد دفرميتی ثابت و شديدعمل جراحی تناتومی يا آزاد کردن نسوج نرم لازم است. برنامه منظم فيزيوتراپی جهت جلوگيری و يا بعد از عمل جراحی تاکيد می شود.

شکستگی پاتولژيک - Fracture

اين بيماران در اثر فلج اندام و بيحرکتی طولانی، دچار کاهش تدريجی و پيشرونده توده و بافت استخوانی شده و تمايل به شکستگی در استخوانهای ضعيف شده بخصوص اندام تحتانی بيشتر می گردد. افزايش دفع هيدروکسی پرولين در ادرار در  12-6     هفته بعد از ضايعه بوده و بعد از آن در حد ثابتی بالا می ماند لذا بايد حتی المقدور بيمار را با کمک بريس ها و فريم مخصوص در حالت ايستاده به حرکت وا داشت.

شکستگی در استخوان فمور شايعتر است بطور کلی اين شکستگی ها را بجز در مرحله حاد فلج بطور کنسرواتيو درمان می کنيم. در برخی موارد که اسپاستيسيتی شديد باشد با عمل جراحی و فيکساسيون استخوان ميتوان اقدام به درمان شکستگی نمود.

استخوان سازی نابجا - Hetrotopic Bone Formation

عارضه صدمات نخاعی يا ضربه مغزی است بنام ميوزيت اسيفيکان نيز گفته می شود.

علت و پاتوژنز اصلی مشخص نشده است در ابتدا التهاب و تورم اطراف مفصل هیپ که بتدريج کلسيفيکاسيون و استخوانی شدن نسوج نرم و محدوديت حرکتی و دفرميتی در مفصل بوجود می آيد از الکالن فسفاتاز سرم بعنوان معياری جهت دوره پيشرفت اين عارضه استفاده شده است.

از داروهائی نظير ايندومتاسين و يا Sodium Etidronate جهت کاهش حجم توده استخوانی استفاده  شده است. عمل جراحی و برداشتن توده استخوانی نابجا بين حداقل 6 ماه و يکسال بعد از شروع آن، مورد دارد البته در بيمارانی که ناتوانی و محدوديت شديد حرکتی در مفصل روی داده باشد.

درد :

در اثر ضايعات استخوانی شکستگیی مهره ها يا ضايعه نسج نرم در کمر که معمولا" با مسکن های معمولی کنترل می شود ولی در اغلب بيماران عوامل روحی روانی در بروز و يا تشديد درد موثر می باشند. بندرت عمل جراحی آن هم در موارديکه يک عصب محيطی درگير باشد ممکنست لازم شود.  T.E.N.S1 و داروهای آرام بخش و ضد صرع می توان مفيد باشد.

اسپاستيسيتی - Spasticity

اسپاستيسيتی کنترل نشده در ضايعات بالای ساکرال منجر به پيدايش کنتراکچور مفصل و شکستگی پاتولوژيک می شود. تجويز داروها نظير BacloFen، خوابيدن در حالت Prone درشب اغلب به کاهش اين عارضه و تاخير در عوارض آن منجر می شود. عفونت يا سنگ کليه و مثانه ، يبوست، يائسگی و ..... منجر به تشديد آن می شود.

اعمال جراحی ترميمی - Reconstructive

انتقال تاندونها و عضلات دراندام فوقانی نظير انتقال قسمت خلفی دلتوئيد به الکرانون در بيمارانی که فونکسيون قابل قبولی در دست دارند بکار ميرود که با اين روش قدرت اکستانسيون آرنج بيشتر می شود. همچنين در بيمارانی که قادر به اکستانسيون مچ دست می باشند می توان يکی از اکستانسورها را به فلکسور مشترک انگشتان انتقال داد.

****


منبع: مقاله "  
استخوان سازی نابجا در ضايعات نخاعی   "  دکتر سيد عبدالحسين مهدی نسب متخصص ارتوپدی عضو هيئت علمی داشنگاه علوم پزشکی اهواز  - مجموعه مقالات ارائه شده در سمينار طب فيزيكي و توانبخشي در ضايعات نخاعي -13 الي 14 اسفند 1376 -  معاونت بهداشت و درمان بنياد جانبازان  با همكاري  دانشگاه علوم پزشكي اهواز

 

   

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved